راه و رسم بهشتی؛ مظلوم تاریخ
اعتقاد بهضرورت آزادی مردم در اظهارنظر پیرامون شخصیت و طرز کار مدیران و مسوولان جامعه در هر درجه که باشند، یکی از ویژگیهای مهم تفکر اجتماعی شهید بهشتی است، البته با این قید که مردم باید در استفاده از این آزادی اولا دروغ نگویند و ثانیاً اظهارنظرشان بر اساس نصیحت و دلسوزی و ارشاد باشد. یکی از برجستهترین ویژگیهای تفکر اجتماعی شهید بهشتی، اعتقاد راسخ به کارایی بسیار بالای مدیریت عملی برای اداره جامعه است. ایشان، آثار حضور مدیریت و رهبری در عرصه عملی جامعه را چندین برابر دستور، آئیننامه، قانون، ابلاغ، حکم و امثال آنها میدانند و معتقدند یک جامعه نمونه مبتنی بر مکتب بهتر از هر تبلیغی میتواند آن مکتب را معرفی کند. یکی از نکات قابلتوجه در مبحث مدیریت از دیدگاه شهید بهشتی و همچنین سیره عملی ایشان، چگونگی تأمین نیرو است. شهید دکتر بهشتی کشف نیروهای لازم را برای به عهده گرفتن مسوولیتها در سطوح مختلف را ازجمله اقداماتی میدانست که خود مدیران در هر سطحی که هستند میتوانند انجام دهند. ایشان معتقد بودند پیدا کردن افراد عادل، صادق و قابلاعتماد و سپردن کارها به آنها یکی از سبکهای مدیریت است. مسیح مهاجری در خاطرات خود با شهید بهشتی میگوید: شهید بهشتی خود به این اصل پای بند بود و در همه حال خود را موظف میدانست در پی کشف نیروهای جدید باشد، بهطوریکه این نکته را گاهی در سخنرانیهای عمومی خود نیز اظهار میکرد و از اینکه توانسته است افراد شایستهای را برای قبول مسوولیت کشف کند، خوشحال بود.
هرساله نیز به مناسبت شهادت دکتر بهشتی تمامی شهرها با برافراشتن پوسترها و عکسها و پرچمها یاد آن شهید را گرامی میدارند اما متأسفانه اینها اغلب نمایشی برای رفع تکلیف است و بهواقع باید نگاهی جامع به نظرات و عملکرد آن شهید مظلوم داشت زیرا بهشتی سیاستمداری عملگرا و اخلاق مدار بود که هیچگاه به دنبال نمایشهای اینچنینی نرفت و از مظلومیت او همین بس که امروز سخنان و اندیشههای او کمتر موردتوجه مدیران قرار میگیرد.
امسال نیز به مناسبت سالگرد شهادت دکتر بهشتی شورای شهر اصفهان جلسهای با حضور حجتالاسلام مهدی اژهای برگزار کرده است.حجتالاسلام اژهای درباره آن شهید مظلوم گفته است: «مسوولان همواره باید شبزندهداری، خودسازی و آمادگی کسب فیض از خداوند را موردتوجه قرار دهند و این موضوع همواره در بیانات رهبر معظم انقلاب خطاب به مسوولان آمده است.اگر دلپاک نباشد فیض الهی به آن نمیرسد بلکه مزرعه شیطان میشود. شیطان باریشهها و عقاید و ارزشهای مومن کاری ندارد بلکه سرشاخهها را مورداستفاده قرار میدهد، یعنی فرد مومن واجباتش را انجام میدهد اما شاید گفتار و کردار یا نیات او با معیارهای دینی فاصله داشته باشد. برخی به سطح ظاهری دین توجه دارند اما حقیقت توحید را درک نکردهاند. اگر در ذهن این افراد خداوند برای آنها عظمت داشته باشد دیگر هیچ صاحب عظمتی برای آنها بزرگ شمرده نمیشود.موضع شهید بهشتی نسبت به اسلام و انقلاب و داخل و خارج بر اساس معرفت او نسبت به خدا بود.
فرشاد مومنی نیز در رابطه با همین موضوع می گوید: ما می خواهیم به صورت ایجابی نشان بدهیم که از هر دریچه ای شما به ذخیره دانایی به یادگار مانده از آیت الله شهید دکتر بهشتی وارد می شوید، آن دو محور راهگشا و نجات بخش را می بینید. از آن دریچه هم می توانید بفهمید که چرا ما به این روز افتاده ایم و اگر در مقابل نامطلوب انگاشتن وضع موجود صادق باشیم، به ما کمک می کند که چه طور خارج شویم.
مومنی اضافه می کند: متفکران بزرگ توسعه می گویند ظرفیت های سازمانی مهمترین تنگنای توسعه یک جامعه است. یعنی اگر افراد یک جامعه نتوانند همکاری کنند، این جامعه محال است که بتواند توسعه پیدا کند. بحثهای بسیار درخشانی در ادبیات توسعه در این زمینه وجود دارد و انصاف این است که وقتی وارد جزئیات دقت های شهید بهشتی در این زمینه می شوید، به قاعده همان نکته ای مطرح کردم چرا ما به این روز افتاده ایم و اگر بخواهیم نجات پیدا کنیم چگونه مسیری را باید اتخاذ کنیم، راهنماییهای شهید بهشتی واقعا الهام بخش و ارتقاء دهنده و راهگشا است.
با این همه امروز افزون بر چهل سال از شهادت بهشتی میگذرد اما صدای او از دل تاریخ با ما سخن می گوید: هیچ زیربنای اجتماعی از آن زیربنای شوم خطرناکتر نیست که انسانی یا انسانهایی بتوانند هر چه میخواهند بکنند بی آنکه بشود بر آنها خرده گرفت و بی آنکه بشود از آنها بازخواست کرد، مسوولیت در جامعه اسلامی مسوولیت متقابل است، نگاهی به همین جمله نشان میدهد در ساحت تفکری شهید مظلوم، استبداد رای و ابرام بر گزارههای صلب بدون ظرفیت پاسخگویی آفتی است که اجتماع را از درون تهی می کند، بهشتی در فرازی دیگر به مختصات اجتماعی جامعه اشاره می کند و میگوید: «جامعه اسلامی، جامعه آدمهای فضول است نه بره ها» که ترجمان آن را باید در پرسشگری و مطالبه گری شهروندان مسلمان جستوجو کرد!
کنار هم قرار دادن این دو فراز از گفته های شهید بهشتی حتی اگر نام بلند گوینده آن را حسب فرموده امیرالمونین علی علیه السلام که می فرمایند: اُنظُر الی ما قالَ و لا تَنظُر الی مَن قالَ نادیده بگیریم، خواهیم دید در یک جامعه اسلامی از اتفاق بر خلاف بسیاری از جوامع با روبنای آزادی بیان، حریت و آزادگی در کلام و عمل نه حق که فراتر از آن تکلیفی است که بر دوش تک تک آحاد امت نهاده شده و دوری گزیدن از نقد، پرسشگری، مطالبهگری و درخواست برقراری قسط و عدل، تنها نوعی واگذاری حقوق شهروندی نیست بلکه تخریب و حتی نوعی دشمنی ورزیدن در حق جامعه اسلامی است! پس نمی توان و نباید از این فرازها به سادگی گذشت، تکلیف امت و به بیان دیگر ملت مسلمان، دست یازیدن به اصول و ایجاد خواست عمومی برای بهتر زیستن، حرکت در مسیر کمال، پاسخگو بودن مسوولان در برابر اسلام در کنار اقامه عدل و قسط به همراه اصلاح ذات البین است.