«تهران ۵۶» نقطه شروع شناخت تهران
نقش و امکان گفتوگو، چیزی است که ما درباره اسناد این سالها نتوانستهایم ایجاد کنیم، یعنی همین امکان گفتوگو حتی راجع به بقیه اسنادی که بعد از این سند هم صحبت میکنیم یا اسناد دیگری که راجع به توسعه تهران یا شهرسازی تهران وجود دارد یا برنامههای جامع دیگری که وجود دارد، به دلیل آنکه فقط در جامعه حرفهای امکان گفتوگوی این اسناد آن هم به شکل محدود فراهم میشود یک گفتوگوی جامع در سطح اجتماع نسبت به آن صورت نمیگیرد و در واقع اسناد در حد سند باقی میمانند و گفتوگوی وسیعتری را در سطوح مختلف و از جوانب مختلف فراهم نمیکند.
نکته دیگری که وجود دارد این است که وقتی این کتاب را میخواندم به دلیل دغدغههای ایران پژوهی و فرهنگ شناسی و کاری که سالها مشغول آن هستم، نکته ای به ذهنم رسید و آن اینکه ما در دوره ناصری هم یکسری اسناد توسعه برای ایران داریم مانند مرآت القاصان یا الاصفهان و... که اولین نگاههای سرزمینی را در قامت توسعه سرزمین مطرح میکنند و از اتفاق در معرض قرار میگیرند، اما چون به خصوص این سه دهه سال اخیر از این جنس اسناد تولید کردهایم، اما در معرض قرار نگرفته و به متن و روایت تبدیل نشده است آن موقع این سند به مثابه یک چراغی میماند که چیزهایی را برایمان روشن کرده است حتی در کتابی که مربوط به کنفرانس سال ۴۱ است که مرکز علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار کرده و به مسائل توسعهای تهران میپردازد، این حس وجود دارد که به عقبه پیش از خودشان و اینکه نگاه به شهر و سرزمین و نوع پرسش از آن بخصوص درباره شهرهایی که پایتختی را از سر میگذرانند وجود داشته ندارند؛ انگار پشت سر خود را نمیبینند، انگار تجربه پایختی در تولید این اسناد دیده نمیشود، ولی در در واقع چون این ادبیات در معرض قرار گرفته و نه تنها هست بلکه خاطره و مزهاش باقیست امکان توجه به آن وجود دارد.
ما امروز چون در یک تاریکی نسبت به تاریخ نزدیک خودمان هستیم، این سند مثل یک چراغ روشن میشود و میتواند امکانی برای ما باشد که امروز آن اسناد گذشته دور را هم ببینیم یعنی اتفاقا اگر این در کنار سند توسعه سال ۵۵ دیده شود خیلی آموزنده میشود و همینطور میتوانیم به گذشته بر گردیم. در واقع ما الان این امکان را داریم که در کنار این سند، اسناد قبل تر را هم ببینیم و شخصیت سرزمینی و نگاه کلان به آن را به نظاره بنشینیم.
نکته دیگر این است که ما باید متوجه باشیم که دادهها گاه فقط اعداد و ارقام و... هستند، ولی گاه روایت میشوند ما در این سالها بیشتر ارقام و اعداد و کمیتها را مورد دقت قرار داده و وارد ساحت روایت نشدهایم، آن چیزی که میماند روایت است.
یکی از ویژگیهای این سند این است که یک نگاه کل نگر دارد، نه نسبت به تهران بلکه نسبت به موضوعاتی که مطرح میکند و وقتی امروز در قامت یک متن منتشر میشود قابلیت این را دارد تا در ساحتی از روایت تهران قرار بگیرد.
نکته آخری که بسیار مهم است این است که این کتاب و اسناد این چنین قرار است ما را امروز در مقام معرفت یگانهای نسبت به تهران قرار دهد که بدانیم امروز با خوانش دیروز چگونه باید رفتار کرد، کتاب تهران۵۶ نباید ما را در مقام افسوس و نوستالژی نسبت به گذشته قرار دهد، نگاه گذشتهگرا هم نباید ایجاد کند، اما باید به ما بگوید که به مسائل این شهر پیش از این هم فکر شده و اگر با واژههای تکراری از گذشته تا هنوز هم چون توسعه نامتوازن و... روبهرو هستیم این نشان از یک اشکال عمده است.
از انقلاب مشروطه به بعد جامعه ایرانی به خیال آنکه در دورهی سرمایهای قرار دارد از دورهی فرومایگی به میانمایگی آمده است. من همیشه اینطور فکر میکنم که حتما قبل از سعدی بسیار افرادی بودند که با فصاحت فارسی را صحبت میکردند، اما زمانه باید سعدیپرور باشد، عواملی باشند تا استعدادها و توانمندیهای سعدی هم آنجا جمع شود. از انقلاب مشروطه، به بعد تلاشهای ما تلاش در دوره میانمایگی است ما متوجه نیستیم که طرحها را برای کجا داریم تهیه میکنیم، یکی از خودش سوال نمیکند که چرا مسائل تهران از همان کنفرانس ۴۱ به طور مداوم و زیاد تکرار میشود، خوب است بپرسیم آیا تکرار مسائل دلیلش همین قرار گرفتن ما در دوران میان مایگی نیست؟
چون این وضعیت را به رسمیت نمیشناسیم و متناسب با این وضعیت پاسخ تهیه نمیکنیم، اگر این شهر یا تهران یک متن است، یا ما باید یک متن تازه خلق کنیم؟ حاشیه برای متن بنویسیم یا به متن موجود چند مورد اضافه کنیم؟ یعنی ما باید بدانیم اصلا وضعیت چیست و میخواهیم چه کاری انجام دهیم.
این کتاب میتواند نقطه عزیمت خوبی برای به رسمیت شناختن واقعی و نه خیالی و آرمانی وضع موجود باشد.