چابکی در خلاقیت
مدیریت بحران در سازمانها باید چگونه انجام شود؟
صنعت فولاد ایران، بهرغم چشمانداز گسترده ترسیمشده، امروز با چالشهایی جدی از جمله محدودیتهای فروش، تامین مواد اولیه، زیرساختهای لجستیک و... مواجه است که بیتوجهی به هریک از این چالشها صنعت فولاد را در آستانه ورود به بحرانی دشوار قرار خواهد داد. بحران، رویداد یا مجموعهای از رویدادهاست که تاثیرات منفی و فاجعهآمیزی بر کارکرد طبیعی سازمان، دسترسی حیاتی و در نتیجه تداوم بقای آن برجا میگذارد و پیامدهایی قانونی، مالی، سیاسی و دولتی بر سازمان تحمیل میکند. با این تعریف مختصر، مدیریت بحران در سازمان چند مرحله دارد:
پیشگیری: این مرحله شامل مجموعه اقداماتی است که با هدف جلوگیری از وقوع حوادث یا کاهش آثار زیانبار آنها، سطح خطرپذیری بنگاه را ارزیابی میکند و با مطالعات و اقدامات لازم، سطح آن را تا حدی قابل قبول کاهش میدهد.
آمادگی: مجموعه اقداماتی است که توانایی یک شرکت را در پیمودن مراحل مختلف مدیریت بحران افزایش میدهد. این مرحله شامل جمعآوری اطلاعات، برنامهریزی، سازماندهی، ایجاد ساختارهای مدیریتی، آموزش، تامین منابع و امکانات، تمرین و برگزاری مانور است.
مقابله: انجام اقدامات و ارائه خدمات فوری به دنبال وقوع بحران است که با هدف نجات جان و مال انسانها، تامین رفاه نسبی برای آنها و جلوگیری از گسترش خسارات انجام میشود.
بازسازی و بازتوانی: بازسازی شامل تمامی اقدامات ضروری پس از وقوع بحران است که برای برگرداندن وضعیت عادی به مجموعههای آسیبدیده سازمانی، با در نظر گرفتن ویژگیهای توسعه پایدار، ضوابط ایمنی، مشارکتهای مردمی و مسائل فرهنگی، تاریخی و اجتماعی منطقه انجام میشود. بازتوانی نیز شامل مجموعه اقداماتی است که به منظور بازگرداندن شرایط جسمی، روانی و اجتماعی کارکنان به حالت طبیعی به انجام میرسد.
در بحران، باید توجه داشت که عدم واکنش دقیق و سریع معمولاً پیامدهای بسیار نامطلوبی دارد؛ پس هم زمان و هم دقت در تصمیمات مهم است. در زمان بحرانها، نیاز به اتخاذ تصمیماتی نو و خلاقانه وجود دارد و همچنین باید مراقب عوامل تشدیدکننده بحران نیز بود. با این چارچوب و بدون لحاظ اولویت، عوامل زیر باعث مدیریت بحران در یک سازمان و نبود آنها موجب گسترش بحران میشود: شناخت نشانههای بحران، وجود نظام موثر ارزیابی ریسک و بحران، وجود مدیریت هوشیار و یادگیرنده و مشورتپذیر، وجود مدیریت مشارکتی، تعلق سازمانی، ارتباط سالم و موثر مدیریت با کارکنان، داشتن برنامه اجرایی و تعیین متولیان اجرا و پایش مستمر اثربخشی، بازنگری برنامهها با توجه به ابعاد جدید بحران، چابکی در تصمیمگیری، آگاهیبخشی به کارکنان، اقناعسازی و جلب اعتماد کارکنان به کارایی تدابیر در نظر گرفتهشده و همراهی آنها.
با توجه به تعریف ارائهشده در حوزه مدیریت بحران و در همان چارچوب، شرکت فولاد خوزستان، به عنوان شرکتی که مفتخر به دریافت تندیس زرین و بالاترین سطح تعالی سازمانی در ایران است، در قالب برنامه استراتژیک خود، با ملاحظه تهدیدها و فرصتها و رصد شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی از جمله تحریمهای ظالمانه و غیرانسانی نظام سلطه و با هماهنگی با مراجع بالادست، در قالب کمیته مدیریت بحران و در بخشی از شقوق آن پدافند غیرعامل، کوشیده است با ارزیابی وضع موجود، پیشبینی شرایط آینده و سناریوهای پیشرو، اتخاذ تدابیر لازم، خرد جمعی و مدیریت مشارکتی، از بحرانهای جهانی و منطقهای به سلامت عبور کند. شاید ملموسترین بحران امروز سازمانها و بنگاههای اقتصادی همین کووید ۱۹ باشد. شرکت فولاد خوزستان از بدو تهاجم این ویروس به جهان و کشور، با تشکیل کمیته مقابله با کرونا در عالیترین سطح، با لطف خدا و حمایت مدیریت ارشد شرکت، مراحل پیشگیری، آمادگی و مقابله را در مدیریت بحران کرونا با تصمیماتی بهنگام و چابک و دقیق با موفقیت پشت سر گذاشته و در همین دوران سخت، موفق به کسب رکوردهای متعدد در تولید شده است. در عین حال، از ایفای مسوولیتهای اجتماعی در این حوزه نیز غافل نشده و به عنوان یکی از سازمانهای برتر در حمایت از اقدامات مقابله با کرونا در استان خوزستان مورد تقدیر قرار گرفته است.
اصلیترین عوامل بحرانآفرین
همچون هر کسبوکار دیگر، صنعت فولاد کشور نیز در حوزه فروش داخلی و صادرات با ریسکهایی بحرانآفرین و خطرزا مواجه است. تحریمهای آمریکا علیه کشورمان محدود شدن بازارهای صادراتی هدف و مشتریان را در پی داشته و با ایجاد چالش در حملونقل داخلی و محدودیتهای جدی برای پهلوگیری کشتیها از خطوط مختلف کشتیرانی در بندرهای کشور، باعث افزایش هزینه حمل کالاهای صادراتی و کاهش سود ناشی از صادرات شده است. از طرف دیگر، عدم اطمینان و تغییرات مداوم رویههای تجاری و قوانین و مقررات کشور و صدور بخشنامهها و آییننامهها نیز قابلیت پیشبینیپذیری را از بین میبرند. سیاستهای دولت به منظور تنظیم بازار نیز، بنابر نیاز داخلی، میزان صادرات فولاد را افزایش یا کاهش میدهد که این امر خود موجب آسیب دیدن اعتبار صادرکنندگان در بازارهای بینالمللی و در نتیجه از دست رفتن بخشی از بازارهای هدف صادراتی میشود. از سوی دیگر، ویروس کرونا نیز یکی دیگر از ریسکهای بحرانآفرین است که اقتصاد را در تمام جوامع بینالمللی متاثر کرده و بر عملکرد صنایع مختلف از جمله صنعت فولاد تاثیرات زیادی گذاشته است و به همین دلیل، نیاز به یک مدیریت ریسک منسجم در تمامی بخشهای صنعت احساس میشود. در همین راستا، شرکت فولاد خوزستان به منظور کاهش ریسکهای مرتبط با حوزه فروش، اقدامات زیر را در دستور کار قرار داده است: ایجاد موازنه بین فروش داخلی و صادرات بر اساس کشش بازارها، توسعه بازارهای هدف صادراتی و افزایش توان صادرات، حضور در بازارهایی که حساسیت کمتری به تحریمها دارند، تنوعبخشی به روشهای فروش، فروش محصولات فولادی در ازای مطالبات، افزایش توان صادرات و محدودیتهایی برای تحقق چشماندازها. با توجه به افق چشمانداز ۱۴۰۴ و برنامه تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در کشور، تامین مواد اولیه از جمله سنگآهن جزو ریسکهای بحرانی برای شرکتهای فولادی به حساب میآید؛ زیرا معادن داخلی کشور حرکت به سمت تکمیل زنجیره ارزش پاییندست خود را شروع کردهاند و ریسک دسترسی به مواد اولیه را برای شرکتهای فولادی و شرکت فولاد خوزستان، که تولیدکننده محصولات میانی فولاد است و در برنامه توسعه آتی خود نیاز به حجم بالایی از سنگآهن دارد، دوچندان ساختهاند. از سوی دیگر، زیرساختهای حملونقل کشور نیز، با فرض تامین شدن سنگآهن مورد نیاز، برای انتقال آن با ضعف مواجه هستند. در این خصوص، شرکت فولاد خوزستان، مطابق با اهداف استراتژیک تعیینشده خود برای تامین سنگآهن مورد نیاز، به سمت تکمیل زنجیره ارزش خود در بالادست حرکت کرده است. در این زمینه، میتوان به تمرکز بر حوزه اکتشاف پهنههای جدید و همچنین تملک سهام معادن اشاره کرد. همچنین نمیتوان از چالشهای موجود در حوزه حملونقل و لجستیک غافل شد. شرکتهای کشتیرانی، به دلیل تشدید دامنه تحریمهای آمریکا و افزایش ریسک تجارت با ایران، تمایل کمی به حمل محصولات فولادی از مبدأ ایران دارند که این امر باعث از دست دادن مشتریان صادراتی و افزایش هزینه حمل دریایی میشود. همچنین فرسودگی و ظرفیت پایینتر از طرحهای توسعه شبکه و ناوگان حملونقل، بهویژه حملونقل ریلی، یکی از عوامل بحرانی در صنعت فولاد است که باعث افزایش هزینه حملونقل و کاهش تولید شرکتهای فولادی میشود. در حوزه سطح دانش فنی، تکنولوژی و ماشینآلات، میتوان به قدیمی بودن فناوری تجهیزات تولید و عدم دسترسی به تکنولوژیهای جدید به دلیل تحریمها اشاره کرد که موجب بحرانهای جدی در تمامی حوزههای صنعت میشوند و این موارد در صنعت فولاد باعث ناتوانی در تولید محصولات با ارزش افزوده بالا و متعاقباً کاهش رضایت مشتریان از تنوع محصولات تولیدی شرکتهای فولادی میشود.
اثربخشی پایین نگهداری و تعمیرات تجهیزات و ماشینآلات، کمبود و کیفیت پایین قطعات یدکی، نوسانات قیمتهای اقلام اصلی و تحریمهای بینالمللی از عواملی هستند که باعث ایجاد بحران در حوزه ماشینآلات شدهاند؛ این عوامل باعث افزایش توقفات اضطراری تجهیزات در شرکتهای فولادی میشوند. انحصاری بودن برخی از دانشها و اطلاعات، ضعف دانش فنی و مهندسی در روشهای تولید و کمبود تامینکنندگان صاحب تکنولوژی در داخل کشور نیز از جمله بحرانهای دانش فنی و تکنولوژیاند که باعث طولانی شدن زمان تامین قطعات و تجهیزات و همچنین ارائه خدمات در شرکتهای فولادی میشوند.