نسخه جادویی
آیا داشتن «مسوولیت اجتماعی» برای بنگاهها زیانآور است؟
در عوض، این بنگاهها و شرکتهای تجاری، رفتهرفته برای خود یک «مسوولیت اجتماعی» را احساس کردند و از همین حیث به این باور رسیدند که بهترین کارها را نه فقط برای بنگاهها و شرکتهای خود، بلکه برای مردم، محیط زیستی که در آن زندگی میکنند و بهطور کلی، جامعه انجام دهند. این درک جدید به ظهور بنگاههایی منجر شده است که از نظر اجتماعی، مسوولیتپذیر هستند. برخی از آنها که جایگاه جهانی نیز یافتهاند حتی دارای نشان یا مهر ویژه هستند، مانند B Corporation یا (B Corps) ،(SPCs) و شرکتهای با مسوولیت محدود با سود کم (L۳Cs).
مسوولیت اجتماعی (CSR) مبتنی بر این ایده تعریف شده است که «یک بنگاه و کسبوکار تجاری، در قبال جامعهای که پیرامون آن وجود دارد مسوولیت ویژهای دارد». بنگاههایی که از مسوولیت اجتماعی شرکتها استقبال میکنند، معمولاً به گونهای سازمانیافتهاند که به آنها قدرت میدهند تا در مسیری قرار بگیرند که در قبال جامعه، مسوولانه رفتار کنند. این رویه، نوعی خودتنظیمی است که بسته به اهداف سازمان در ابتکارات یا استراتژیها قابل بیان است. بهطور دقیقتر، معنا و مفهوم «مسوولیت اجتماعی» از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است. بنگاهها اغلب با مفهومی معروف به TBL هدایت میشوند که حکم میکند تجارت، علاوه بر کسب سود باید متعهد به سنجش تاثیرات اجتماعی و محیط زیست خود باشد. به عیارت دیگر، مسوولیت اجتماعی یک چارچوب و محدوده اخلاقی است که در آن وظایف مختلفی که تمامی آنها دارای منافع برای جامعه هستند، بر عهده فرد، سازمان یا نهادی خاص گذاشته میشود. این مفهوم به صورت دقیقتر به معنای انجام وظایف فردی به وسیله تکتک افراد جامعه است که انجام این وظایف باعث میشود تعادل مناسبی بین اکوسیستم و اقتصاد جامعه برقرار شود. استفاده از واژه «وظیفه» نشان میدهد که هر فرد در حالت عادی باید به این وظایف واقف بوده و نقش خود را در حفظ این تعادل به صورت مشخص بپذیرد و ایفا کند. در تعریفی دیگر، مسوولیت اجتماعی یک بنگاه عبارت است از اداره یک کسبوکار بهطوری که آن کسبوکار بتواند انتظارات اخلاقی، قانونی، مالی و عمومی جامعه را برآورده سازد. هدف اصلی شرکت بقا به وسیله به دست آوردن مزیت و قابلیتهای رقابتی در بازار اقتصادی است و با توجه به اینکه متمایز کردن فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی یک بنگاه میتواند دشوار باشد، مکانیسمهای مسوولیت اجتماعی قادر خواهد بود بقا و کارایی بنگاه را تضمین کند و پایدار نگه دارد. بر این اساس فعالیتهای مسوولیت اجتماعی میتوانند با عملکرد سازمان در جنبههای مختلف مرتبط شوند.
مسوولیت اجتماعی بنگاهها
بهطور کلی، مسوولیت اجتماعی بنگاهها به چهار دسته تقسیم میشود: مسوولیت زیستمحیطی، مسوولیت انساندوستانه، مسوولیت اخلاقی و مسوولیت اقتصادی که به تفصیل میتوان به شرح هریک از آنها پرداخت: ۱- مسوولیت زیستمحیطی: مسوولیت زیستمحیطی به این باور اشاره دارد که بنگاهها یا بهطور کلیتر، سازمانها باید تا حد ممکن رفتار دوستانه با محیط زیست داشته باشند. این، یکی از رایجترین اشکال مسوولیت اجتماعی بنگاههاست و بعضی از شرکتها یا بنگاهها از اصطلاح «نظارت بر محیط زیست» برای اشاره به چنین ابتکاراتی استفاده میکنند. بنگاههایی که به دنبال پذیرش مسوولیت زیستمحیطی هستند از چند طریق، این مسوولیت را انجام میدهند: تلاش برای کاهش آلودگی، انتشار گازهای گلخانهای، استفاده از پلاستیکهای یکبارمصرف، مصرف آب و ضایعات عمومی. از سوی دیگر آنها در تلاشاند تا با افزایش اعتمادبخشی به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، منابع پایدار و مواد بازیافتی، تا حدی، تلاش برای جبران تاثیرات منفی زیستمحیطی را محقق کنند؛ به عنوان مثال با اختصاص بودجههایی به کاشت درخت، تحقیق و توسعه و افزایش توان مالی بخشهای مرتبط با این حوزه، این روند را تسهیل میکنند. ۲- مسوولیت اخلاقی: مسوولیت اخلاقی، متمرکز بر حراست از عملکرد منصفانه و اخلاقی یک سازمان است. هدف سازمانهایی که مسوولیت اخلاقی را در پیش میگیرند، دستیابی به رفتار منصفانه با کلیه ذینفعان از جمله رهبری یک بنگاه، سرمایهگذاران، کارمندان، تامینکنندگان و مشتریان است. شرکتها میتوانند از راههای مختلف، مسوولیت اخلاقی را بپذیرند و آن را ترویج و تبلیغ کنند. به عنوان مثال، اگر «دستمزد قابل قبول» از سوی نهادهای مسوول (مانند وزارت کار در ایران یا دولت فدرال در آمریکا) برای برخی مشاغل تعیینشده نباشد، این بنگاهها «حداقل دستمزد» خود را بالاتر از میزان اعلامشده از سوی نهادهای مربوطه تعیین میکنند. مشابه با این رویه اما از چشماندازی دیگر، ممکن است یک بنگاه تجاری خاص نیاز داشته باشد که محصولات، مواد اولیه، مواد یا اجزای سازنده مورد نیاز خود را مطابق با استانداردهای تجارت آزاد تهیه کند. در این راستا، بسیاری از شرکتها برای اطمینان از عدم خرید محصولاتی که از شیوههای غیراخلاقی همچون بردهداری یا بهره کشیدن از کودکان و... تولید شدهاند، فرآیندهایی را برای تشخیص این مسائل در دستور کار قرار میدهند. ۳- مسوولیت انساندوستانه: مسوولیت انساندوستانه به هدف فعالانه یک بنگاه برای ایجاد جهان و جامعهای که در آن فعالیت میکند، به مکانی بهتر و مناسبتر است. علاوه بر عملکرد اخلاقی و سازگار با محیط زیست، سازمانهایی که تحت مسوولیت انساندوستانه اداره میشوند اغلب بخشی از درآمد خود را به این امور اختصاص میدهند. در حالی که بسیاری از بنگاههای اقتصادی به موسسات خیریه و موسسات غیرانتفاعی که با ماموریتهای آنها همسو هستند، کمک مالی میکنند، برخی دیگر به اهداف شایستهای که مستقیماً به تجارت آنها ارتباط خاصی ندارد نیز کمکرسانی میکنند. ۴- مسوولیت اقتصادی: مسوولیت اقتصادی در واقع عملی است که یک بنگاه در تعهد خود برای انجام کار خوب در زمینههای ذکرشده در بالا از تمام تصمیمات مالی خود پشتیبانی میکند. هدف نهایی، به حداکثر رساندن سود نیست، بلکه ایجاد تاثیر مثبت بر محیط زیست، مردم و جامعه است.
مزایای مسوولیت اجتماعی
کمیسیون «حاکمیت شرکتی و مسوولیت اجتماعی بنگاهها» در ایالات متحده در گزارش خود، مزایای مسوولیت اجتماعی بنگاهها را به دو دسته «محلی» و «جهانی» تقسیم کرده است. محرکهای محلی مسوولیت اجتماعی ناشی از جریانها یا شرایط داخلی جامعه است در حالی که محرکهای جهانی مسوولیت اجتماعی شامل دسترسی به بازار، استانداردسازی جهانی، مشوقهای سرمایهگذاری و فعالیت ذینفعان است. در این گزارش، مهمترین مزایای مسوولیت اجتماعی بنگاهها به شرح زیر توضیح داده شده است: ۱- افزایش کارایی و اثربخشی کارکنان از طریق ایجاد حس تعلق ۲- بهبود تصویر کسبوکارها در نظر مشتریان ۳- کاهش اثرات منفی اجتماعی و محیط زیستی کسبوکارها و حرکت به سوی ایجاد ارزش مشترک (خلق ارزش اقتصادی و اجتماعی) ۴- ایجاد مزیت رقابتی، بهبود سطح رقابتپذیری شرکتها و افزایش سهم بازار ۵- افزایش شفافیت و پاسخگویی ۶- کاهش ریسک و افزایش رتبه و اعتبار در سطح بینالمللی ۷- کاهش هزینههای ناشی از کنترل ابتکارات مسوولیت اجتماعی بنگاه میتواند یک ابزار قدرتمند بازاریابی در نظر گرفته شود و به شرکت در موقعیت مطلوب خود در نزد مصرفکنندگان، سرمایهگذاران و تنظیمکنندگان کمک کند. ابتکارات CSR همچنین میتواند تعامل و رضایت کارکنان را بهبود بخشد و در قالب اقدامات کلیدی، باعث حفظ این وضعیت رضایتبخش شود. چنین ابتکاراتی حتی میتواند کارمندانی را که دارای اعتقادات محکم شخصی (مغایر با این دیدگاه) هستند، با عقاید بنگاه، همسو و آنان را به خود جذب کند. سرانجام، ابتکارات مسوولیت اجتماعی بنگاهها رهبران بنگاهها را مجبور میکند تا شیوههای مربوط به نحوه استخدام و مدیریت کارمندان، تولید محصولات یا اجزای سازنده و ارائه ارزش به مشتریان را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند. این روند اغلب میتواند به راهحلهای ابتکاری و پیشگویانه منجر شود که به یک شرکت کمک میکند تا با مسوولیتپذیری اجتماعی بیشتری عمل کند و سود حاصله آن را نیز افزایش دهد. این «چارچوببندیِ مفهومی» از فرآیند تولید، به شیوهای بر روند فعالیت بنگاه تاثیرگذار خواهد بود که میتواند موجب شود یک شرکت، انرژی کمتری مصرف و ضایعات کمتری تولید کند. چنین رویهای این امکان را فراهم خواهد کرد تا ضمن رفتار سازگار با محیط زیست، هزینههای مربوط به مصرف انرژی و مواد به شکل چشمگیری کاهش یابد. نفع بهدستآمده از این صرفهجویی میتواند مجدداً در جهت منافع تامینکنندگان و هم مشتریان به اشتراک گذاشته شود.
پیامدهای منفی مسوولیت اجتماعی
در حالی که مسوولیت اجتماعی بنگاهها بهطور کلی برای آنها سودمند است، معایبی نیز با خود به همراه دارد؛ این معایب اصلی را باید در نظر گرفت و متناسب با نوع فعالیت بنگاه، توان مالی، کیفیت و تعداد نیروهای تحت امر و... به آنها توجه کرد. از منظر اداری، استراتژیهای مسوولیت اجتماعی بنگاهها میتوانند در نهایت، فعالیتهای گرانقیمتی باشند که به سختی میتوان از آن بهرهای مقرونبهصرفه برد. گذشته از آن، برای طراحی و اجرای یک طرح مسوولیت اجتماعی، لازم است که تیمی از افراد حرفهای تشکیل شود که پرداخت حقوق کافی به آنها، به تنهایی برای برخی از بنگاههای کوچک دشوار است. به علاوه، کمپینهای مسوولیت اجتماعی بنگاهها اغلب دارای یک مولفه مالی است، اعم از اینکه کمک مالی بهطور کامل اهدا شود یا اینکه به کارمندان اجازه داده شود تا یک روز را خارج از دفتر کار خود را برای کارهای داوطلبانه سپری کنند. اما مشاغل کوچک هنوز هم میتوانند راههای متعادلسازی مسوولیت اجتماعی کمضررتری را پیدا کنند. با این حال، عمدهترین دردسرهای مسوولیت اجتماعی برای برخی بنگاهها را میتوان به این شکل برشمرد: ۱- افزایش احتمالی هزینه: در حالی که سازمانهای بزرگ آسانتر میتوانند بودجهای را به گزارش مسوولیت اجتماعی شرکت خود اختصاص دهند، این کار میتواند برای سازمانهای کوچکتر هزینه بیشتری را تحمیل کند. در حالی که شرکتهای کوچکتر میتوانند از رسانهها و شبکههای اجتماعی برای به اشتراک گذاشتن هرگونه خطمشی یا ابتکارات مسوولیت اجتماعی با مشتریان و اعضای جامعه استفاده کنند، نظارت بر این کانالها به زمان و منابع نیاز دارد. ممکن است این شرکت به استخدام کارکنان اضافی برای مدیریت موثر این فرآیندها نیاز داشته باشد، در حالی که این امر میتواند برای مشاغل کوچک چالشبرانگیز باشد. یکی از جدیترین نقاط آسیبپذیر در حوزه مسوولیت اجتماعی بنگاهها، برداشت یا ارائه تفسیر نادرست از ارزشهای جامعه یا ارزشها و خواستههای مصرفکنندگان (یا به عبارتی عمومیتر، مشتریان بنگاه) است. به عنوان مثال، ممکن است یک بنگاه تصمیم بگیرد که در راستای مسوولیت اجتماعی خود، کارمندان خود را به ماموریتهای خارجی از جمله سفر به کشورهای فقیر در حوزه پیرامونی کشور خود یا دیگر نقاط جهان بفرستد. این بنگاهها تصور میکنند که اینگونه فعالیتها، بهترین راه برای نشان دادن این است که حتی نگران مردم سایر کشورهای جهان هستند و به دیگر مناطق جغرافیای دنیا و سرنوشت مردم آنها نیز توجه دارند. اما در صورتی که این روند در کشوری اتفاق بیفتد که بیشترمشتریان، ذینفعان و حتی کارمندان بنگاه که در داخل کشور زندگی میکنند که وضعیت نامناسبی در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... دارد ممکن است موجبات دلزدگی و نارضایتی عمومی را فراهم کند چراکه این تصور در میان آنها پدیدار میشود که این بنگاه، منابع خود را به مسائل «محلی» که دارای اولویت است اختصاص نداده است. بر همین اساس، درک ارزشهای مشترک کارمندان، جامعه و مشتریان، مصرفکنندگان و ذینفعان بنگاهها به آنها کمک میکند تا یک کمپین مسوولیت اجتماعی موفق و سودآور را ایجاد کنند. ۲- تاثیر بر سودآوری: بنگاهها در قبال سهامداران خود، مسوولیت امانتداری را نیز بر عهده دارند و هزینههای اقدامات مسوولیت اجتماعی بهطور مستقیم میتواند بر این مساله تاثیرگذار باشد. این تعارض میتواند برای مدیران چالشبرانگیز تلقی شود و ممکن است آنها احساس کنند که مجبورند بین تصمیمات و اقدامات مرتبط با مسوولیت اجتماعی و تمرکز بر سودآوری بنگاه و کسبوکارهای تابع آنها، یکی را انتخاب کنند. ۳- افزایش مقاومت سرمایهگذاران: بنگاهها برای جذب سرمایهگذاران تلاشهای وافری را انجام میدهند و طبیعتاً سرمایهگذاران نیز به امید سودآوری، در این بخشها سرمایهگذاری میکنند یا سهام میخرند اما این نگرانی همواره بین سهامداران و سرمایهگذاران وجود دارد که نکند فعالیت در زمینه مسوولیت اجتماعی، سودآوری را کاهش دهد. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، این نگرانی از آنجا ناشی شده که به نظر آنها شرکتهای معدودی با اجرای برنامههای مسوولیت اجتماعی توانستهاند سود کافی به دست آورند. علاوه بر این، سرمایهگذاران، در چنین شرایطی همواره در تردید قرار خواهند گرفت چون میترسند بخشی از منابع نقدی خود را در این کار از دست بدهند. به همین دلیل، سهامداران و سرمایهگذاران با توجه به سابقه اجرای برنامههای ناموفق مسوولیت اجتماعی در مسیر رشد درآمدها، میکوشند تا دست مدیران را برای اجرای این برنامهها ببندند و آنها را محدود کنند. ۴- ریسک سبزشویی: عبارت سبزشویی (greenwashing) به رفتارهایی اشاره دارد که برخی افراد، گروهها یا سازمانها در ظاهر، دوستدار و حامی محیط زیست هستند اما در عمل، موجب تخریب و آسیبرسانی به محیط زیست میشوند و به دروغ برای محیط زیست تبلیغ و حتی هزینه میکنند. در برخی موارد، اقدامات مربوط به مسوولیت اجتماعی بنگاهها به عنوان ترفندی برای بهبود وجهه یک بنگاه مورد استفاده قرار میگیرد. چنین رخدادهایی غالباً خیلی زود از سوی نهادهای ناظر یا گروههای مردمنهاد که مسائل زیستمحیطی را رصد میکنند برملا میشود و میتواند به جد، وجهه بنگاه مربوطه را تخریب و جایگاه آن را متزلزل کند.
همسوسازی موفقیت بنگاهها با جوامع
بنگاههایی که اهداف مسوولیت اجتماعی خود را با «اهداف تجاری» و «نیازها»ی جامعه هماهنگ میکنند، بیشترین موفقیت را در این زمینه به دست خواهند آورد. این قبیل بنگاهها ضمن ارزشآفرینی بیشتر برای شرکت و همچنین جوامعی که در آن فعالیت میکنند، ارتباط عمیقتری با مصرفکنندگان، کارمندان و سایر سهامداران ایجاد میکنند. در حقیقت، پژوهشهای LSA Global در این زمینه نشان میدهد بنگاههای بسیار همسو با جوامع، که «اهداف» خود را با حداکثر همپوشانی با «نیازها» و «خواست» مردم تنظیم میکنند، ۵۸ درصد سریعتر از سایر بنگاهها درآمد کسب میکنند و ۷۲ درصد سودآوری بیشتری دارند. چنین بنگاههایی علاوه بر همسوسازی، میتوانند با برخی فعالیتها، احساس «مشارکت» بین خود و جامعهای که در آن در حال فعالیت اقتصادی هستند ایجاد کنند چراکه این مشارکت، دستاوردهای ارزشمندی در توفیق فعالیت یک بنگاه تلقی میشود. ایجاد مشارکت، روشی آسان و موثر برای افزایش «آگاهی جمعی» از اهداف یک بنگاه و مسوولیتهای اجتماعی تعریفشده آن است که به ایجاد شهرت مثبت و رشد تجارت منجر میشود. به علاوه، به بنگاهها امکان برقراری ارتباطات معنادار به مشتریان و ذینفعان را داده و به نیازهای جامعه نیز پاسخ خواهد داد. در واقع، مشارکت با جامعه، قدرت تاثیرگذاری مثبت بر مردمی است که در آن فعالیت دخیل هستند یا با آن در ارتباط بوده یا حداقل آن را پیگیری میکنند.
مسوولیت اجتماعی؛ آری یا نه؟
در حقیقت، این پرسش، دو پاسخ به دنبال دارد: هم آری و هم نه! آنچه نتایج بررسیها و تجربه بنگاهها در گام نهادن در مسیر مسوولیت اجتماعی نشان میدهد در واقع وابسته به ویژگیهای ذاتی، ساختاری و روش مدیریتی بنگاههاست. هر بنگاه، بر اساس جایگاه جغرافیایی خاصی که در آن واقع شده است (یا به عبارت دقیقتر، آمایش سرزمینیِ ویژه خود)، ویژگیهای جغرافیای انسانی منطقه استقرار، بستر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منطقهای که در آن به فعالیت میپردازد و ارتباطی که با مشتریان (مصرفکنندگان) و ذینفعان برقرار میکند، میتواند به ارزیابی مثبت یا منفی از مسوولیت اجتماعی که برای خود تعریف کرده است، بپردازد. در واقع، نسخه یگانهای برای بنگاههای اقتصادی وجود ندارد تا مبتنی بر آن بتوان آنها را به اتخاذ مسوولیت اجتماعی یا دوری گزیدن از آن تشویق یا نهی کرد. به عبارت دیگر، «ویژگیهای اختصاصی» و «ترجیحات جمعی» هر بنگاه در نهایت، تعیینکننده اصلی تصمیم برای گام نهادن در مسیری است که در آن یک بنگاه میتواند برای خود مسوولیت اجتماعی قائل شود یا چنین مسوولیتی را در قالبی متفاوت و در عرصه مکانی-زمانی دیگری به انجام برساند.
منابع:
۱- Harvard Business School Online’s Business Insights Blog: https:/ / online.hbs.edu/ blog/ post/ types-of-corporate-social-responsibility.
۲- The Importance of Corporate Social Responsibility for Your Business: https:/ / www.highspeedtraining.co.uk/ hub/ importance-of-corporate-social-responsibility/
۳- DISADVANTAGES OF CSR: https:/ / www.makemyassignments.com/ blog/ disadvantages-of-csr/