دوگانگی در اقتصاد صنعت برق
برق صنعت اقتصادی است و برای فرآیندهای تولید، انتقال و توزیع آن هزینههای بسیاری باید تامین شود. همچنین اگر برق را یک کالای عمومی متصور شویم که دولت باید با قیمت رایانهای و بعضا رایگان در اختیار عموم قرار دهد، باید به عواقب ناشی از آن نیز توجه شود. بخش زیادی از منابع عمومی دولت برای تامین انرژی که با گشادهورزی نیز استفاده میشود تعلق دارد. از سوئی به مصرفکنندگان علامت نادرست در مصرف بیشتر انرژی داده میشود و از سوی دیگر منابع عمومی کشور که باید در توسعه زیرساختها و آموزش و اشتغال نیروهای جوان هزینه شود به مصرف میرسد. باید اذعان کنیم که صنعت برق ایران به عنوان صنعت مادر نقش مهمی در توسعه صنایع کشور دارد و وجود موانع برای سرمایهگذاری در این بخش عملا به تمام صنایع کشور آسیب وارد مینماید. این سرمایهگذاری نه تنها در ساخت نیروگاهها باید صورت گیرد، بلکه از آن مهمتر در بازتوانی و نوسازی نیروگاهها و همچنین در احداث و تکمیل پست، شبکه و خطوط انتقال نیز نیاز به تامین سرمایه است. علاوه بر این با توجه به موقعیت جغرافیایی سیاسی منطقه، با سرمایهگذاری و توسعه قانونمند انرژی، امکان صادرات و تبادل انرژی با کشورهای همسایه وجود دارد و به عبارتی با جذب سرمایه، ایران میتواند نقش قطب انرژی را در غرب آسیا و آسیای میانه ایفا نماید. برای دستیابی به اهداف فوق، باید راهبردها وسیاستهای توسعه صنعت برق را متناسب با برنامه توسعه صنعتی و اقتصادی کشور مدنظر قرار داد.
تامین برق مطمئن و پایدار، بهبود اقتصادی صنعت برق با پرداخت مطالبات تامینکنندگان بخش غیردولتی برق، توسعه ظرفیتهای موردنیاز بلند مدت انرژی کشور متناسب با تقاضای مدیریت شده و بهینهسازی زنجیره تولید، انتقال و توزیع برق با هدف افزایش بهرهوری در صنعت برق از جمله برنامههای مهمی است که مدیریت انرژی کشور باید به آن توجه ویژه کند. تصمیمگیری در خصوص نحوه مدیریت منابع انرژی کشور در سال پیشرو از اهمیت ویژهای برخوردار است. در ابتدای قرن جدید به نظر میرسد که با توجه به صفآرایی جدید در عرصه سیاسی باید به تدوین برنامههای راهبردی برای توسعه صنعت برق توجه شود. اقتصاد صنعت برق باید با گذر از کالای عمومی که صرفا دولت مسوولیت تامین و توزیع آنرا عهدهدار شده است به سمت بازار با مبانی اقتصادی تغییر جهت دهد. به ویژه در شرایطی که استفاده از ظرفیتهای نهان مانند انرژی خورشیدی و بادی میتواند تحول اساسی در برنامههای توسعه کشور فراهم کند. باید توجه نمائیم که استفاده بیرویه ما از منابع انرژی، نمیتواند آینده روشنی را برای نسلهای آتی و فرزندان این سرزمین فراهم کند. در نظر داشته باشیم که به لحاظ شدت انرژی ایران در بالای قله مصرف بدون خلق ارزش در جهان قرار دارد و همچنین بخش عمده انرژی الکتریکی در کشور به شکل نامعقولی در مصارف خانگی استفاده میشود. بدون اصلاح روشهای تولید، توزیع و مصرف نباید انتظار از بهبود شرایط فعلی در سرمایهگذاری و توسعه پایدار در بخش انرژی و به ویژه صنعت داشت.
به عنوان نتیجهگیری باید ذکر شود که سرمایهگذاری و توسعه صنعت برق با توجه به نیاز روز افزون کشور و منطقه و نقش ایران در جغرافیای سیاسی غرب آسیا و آسیای میانه بسیار با اهمیت است. بنابراین قبل از هر اقدامی نیاز به راهبرد و برنامه مشخص بر اساس تحلیل از شرایط فعلی و آتی توسعه کشور و منطقه خواهد بود. وابستگی بیش از حد صنعت برق به گاز و توجه کمتر به بهینهسازی مصرف سوخت نیروگاهها از مباحث مهمی است که میتواند در آینده مشکلات و چالشهای بسیاری را پیش بیاورد و باید در برنامه توسعه نیروگاهها در افق بلند مدت توجه بیشتری شود. سال ۱۴۰۰ شروع زمان مناسبی برای برنامهریزی بلندمدت برای صنعت برق میتواند باشد و مناسب است تا این فرصت از بین نرود.