مدرسه «دنیایاقتصاد»
در ترمهای بعد نیز اگرچه برخی واحدهای اقتصاد مهندسی یا اقتصاد خرد و کلان نیز وجود داشت، اما برای من و همکلاسیهایم اهمیت درسهای «تحقیق در عملیات» یا «استاتیک» خیلی بیشتر بود و اقتصاد شاید آخرین چیزی بود که به آن فکر میکردیم! همه آینده خود را در بخش صنعت میدیدیم، در نتیجه تمرکز ذهنیمان بیشتر بر دروس مهندسی بود و دنیای علومانسانی را بسیار دور از خود میپنداشتیم. انتخاب رشته بچهها براساس رتبههای برتر مرتب میشد: برق، مکانیک، عمران، کامپیوتر و همین طور رتبههای خوب با رشتههای تعیینشده، به هم وصل میشدند. شاید خود دانشجویان کمترین نقشی در انتخاب رشتهها داشتند و نگاه روشنی نیز به آینده آن، در اکثر دانشجویان دیده نمیشد. برای دوره کارشناسی ارشد نیز اکثر افراد رشتههای کارشناسی را ادامه میدادند و تنها گروه اندکی، میهمان رشتههای دیگر میشدند. در ابتدای دهه ۹۰ در آزمون ارشد رشته صنایع شرکت کردم و در موسسه نیاوران در گرایش سیستمهای اقتصادی و اجتماعی پذیرفته شدم.
آنجا فهمیدم که قرار است درسهای اقتصادی تدریس شود. عجب بدشانسی! من کجا و اقتصاد کجا! کمی که با استادان و دانشجویان مشاوره کردم، متقاعد شدم که یک ترم درس بخوانم، درحالیکه واقعا وارد سرزمین جدیدی شده بودم. محیط متفاوت آن روزهای موسسه و ارتباط صمیمی که میان استادان و دانشجویان وجود داشت، باعث تغییر نگاه من نسبت به فضای یادگیری در دانشگاه شد. از سوی دیگر، پویایی علم اقتصاد نسبت به دروس مهندسی، وضعیت بهتری را برای ادامه تحصیل مهیا کرد. در آن دوره دو، سه ساله از طریق دروس اقتصادی با جهان اقتصاد آشنا شدم و این مقدمهای بود برای آشنایی با «دنیایاقتصاد». در آن زمان، استادان از لزوم مطالعه این روزنامه میگفتند و در کنار آن برای خودم مطالعه «تجارت فردا» جذابیت داشت. دیگر اقتصاد و فضای اقتصاد برایم ناآشنا نبود و دوست داشتم مرتب در این فضا قدم بزنم. البته فضای سیاسی مخصوصا در سال ۹۲ نیز به این موضوع کمک میکرد و فکر میکردم قرار است اتفاقهای بزرگی برای کشور بیفتد. اگرچه در آن زمان نیز مرتب فاصله خانه تا فرودگاه امام خمینی(ره) را برای بدرقه دوستانم طی میکردم، اما دوست داشتم بمانم تا روزهای خوب ایران را از نزدیک ببینم. در همان سالها بود که از طریق فضای مجازی، درخواستی برای فعالیت در روزنامه «دنیایاقتصاد» ارسال کردم، هر چند فکر میکردم به یک تجربه کوتاه در این روزنامه ختم شود، اما از آن زمان حدود هفت سال میگذرد و هم اکنون خودم را تکهای از پازل ۱۸ ساله روزنامه «دنیایاقتصاد» میدانم. در این هفت سال، با استادان بسیاری آشنا شدم، در مدرسه «دنیایاقتصاد» آموختم و سعی کردم که در یک چارچوب علمی، این یاد گرفتن را از طریق «دنیایاقتصاد» در مطالب روزانه منتقل کنم. معتقدم و مطمئنم که «دنیایاقتصاد» در ارتقای فهم علمی اقتصاد، چه برای مردم و چه برای سیاستگذاران نقش مهمی داشته و امیدوارم این راه ادامه یابد. از همه همکارانم در انتشار این پنج هزار شماره قدردانی میکنم و همچنان چشم انتظار روزهای خوب ایرانم.