دشواریهای روشنگری اقتصادی
و چه دشوار است در جامعهای که سیاستمداران آن(با تایید ضمنی و گاه صریح بعضی از اقتصاد خواندهها)، با کسری بودجه مزمن، تورم بهوجود میآورند و آنگاه تمام تقصیرها را به گردن گرانفروشان و محتکران میاندازند؛ وچه در هنگام وفور درآمد نفت و چه در دوران کمبود آن به استقراض از بانک مرکزی روی میآورند؛ و آنگاه که این استقراض به افزایش نقدینگی منجر شد، علت تورم را درچیز دیگری جستوجو میکنند و آنگاه که بهرغم تورم داخلی وحشتناک با افتخار قدرت خرید پول داخلی را برای سالها، بهطور تصنعی بالا نگه میدارند، کاهش چندصد درصدی ارزش پول ملی را درمقابل اسعار خارجی را ناشی از توطئه استکبار جهانی میدانند؛ و آنگاه که بر اثر این بیتوجهی آشکار، تولید داخلی و صادرات آسیب جدی میبیند با فرافکنی دنبال علل دیگر میگردند؛ و آنگاه که بر اثر این جهش ناگهان قیمت ارز، قیمت طلا و سکه به همان نسبت افزایش مییابد، به اعدام سلاطین مختلف میپردازند.
و آنگاه که بر اثر این تورم لجام گسیخته، قیمت کالاها و خدمات مصرفی بالا میرود، تعزیرات حکومتی و نهادهای نظارتی بر قیمتها، داغ و درفشها را بهکار میاندازند.
و آنگاه که مردم بهخاطر حفظ قدرت پسانداز خود به خرید ملک رو آورده و قیمت مستغلات به این دلیل و دلیل افزایش هزینه تولید آنها، افزایش مییابد، تقصیر را به گردن مشتی سوداگر و محتکر از خدا بیخبر میاندازند؛
و آنگاه که بر اثر افزایش قیمت ملک اجاره آنها افزایش پیدا میکند، از تعجب نزدیک است شاخ در بیاورند؛ آری، در چنین شرایطی که ذکر آن رفت، به روشن ساختن اذهان ملت، اهتمام ورزید.
بالاخره در جامعهای که:
بانکداریاش، همه چیز هست غیراز بانکداری.
و قرار است یک سوم اقتصادش بر پایه بخش تعاون شکل بگیرد که هنوزهم بعد از دههها منظور از این موجود ناشناخته برای ملت روشن نیست؛ استوار باشد.
و افزایش چند صد درصدی شاخص بورس در یک مدت کوتاه بدون آنکه در بخش واقعی اقتصاد تحول مثبتی رخ داده باشد، نشانهای از موفقیت اقتصادی و شکست دشمن تلقی شود.
و معجون بیمسمایی را به نام خصوصیسازی به ملت بهفروش رساند. و...
بسیار دشوار است که در تنگنای عدم شفافیت و... به روشنگری پرداخت.
با اینحال روزنامهای را میشناسم که با متانت، استقلال و آرامش و تحمل سختیها و پذیرش بعضی تهمتها و ناسزاها و انتخاب مشی علمی و منطقی خود، همراه دیگر مطبوعاتی که به رسالت خطیر خود درجهت تنویر افکار عمومی وفادار ماندند و بعضا این خطمشی به توقف آنها انجامید، در ۵۰۰۰ شماره افتخارآمیزی که منتشر کرد به اینکار با موفقیت اهتمام ورزید که حاصل آن نسل جوانی از صاحبنظران اقتصادی و مالی و بانکی است که دیگر به شعارهای تو خالی و عکسهای مارگونه اقتصادی که سالها چه قبل از انقلاب و چه پس از آن از طرف چپهای انقلابی به خورد مردم داده شد، نهتنها باور ندارند، بلکه برای دگرگونی در مفاهیم پوشالی گذشته که این بلاها را بر سر ایران ثروتمند آورده، بسیج شدهاند. ضمن تبریک انتشار پنج هزارمین شماره روزنامه «دنیایاقتصاد» به تمامی دستاندرکاران و کادر فرهیخته آن و نویسندگانی که به این روزنامه و سایر نشریات اقتصادی کمک کردهاند تا در این راه دشوار قدم بردارند، خسته نباشید و دست مریزاد میگویم.