رسانه تحلیل و نقد مسائل اقتصاد ایران
این بدان معنی نیست که من از نظر طرز تفکر و نحوه پرداختن به موضوعات اقتصاد ایران مشابه دنیایاقتصاد میاندیشم. بهطور طبیعی، هر رسانه و روزنامه اقتصادی انعکاس نوعی نگاه و چارچوب فکری خاص به مسائل اقتصادی و حتی فراتر از آن مسائل اجتماعی و سیاسی است و این فینفسه امری ضروری است تا با طرح دیدگاههای متفاوت و تضارب آراء، نهایتا به بهبود سیاستگذاری اقتصادی کمک شود. از سال ۱۳۹۲ که من گاه گاهی با نوشتارهایی در روزنامه «دنیایاقتصاد» به طرح موضوعاتی پرداختهام، حتی یک مورد سراغ ندارم که روزنامه «دنیایاقتصاد» از انتشار آن خودداری کرده باشد و این در حالی بوده است که گاهی اوقات آنچه نوشتهام الزاما خیلی، با آنچه برخی روزنامه دنیایاقتصاد را مدافع و مروج آن میدانستهاند، همخوانی نداشته است. به خوبی به یاد دارم که در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ که نظر غالب و رایج برای کنترل تورم، انقباض پایه پولی و پیامد طبیعی آن یعنی نرخ سود بالا دانسته میشد، مقالاتی نوشتم که این روش را ناسودمند میدانستم و معتقد به انباشت نیروی بازگرداندن تورم بالا بودم، اما همه آن نوشتهها با استقبال چاپ شدند. در چند ماه اخیر که موضوع بازار سرمایه تبدیل به چالشی برای کشور شده است، روزنامه «دنیایاقتصاد» دیدگاههای صاحبنظران متفاوتی را منتشر کرد و به افزایش درک عموم در ارتباط با این موضوع کمک کرد. لذا، مجموعه رسانهای دنیایاقتصاد و بهطور ویژه روزنامه «دنیایاقتصاد»، در جذب مخاطب توفیق فراوانی داشته است و در گسترش دانش عمومی راجع به مسائل اقتصادی بسیار سودمند بوده است. حتی اگر ما از نظر دیدگاه و نوع بینش اقتصاد سیاسی با روزنامه دنیایاقتصاد متفاوت باشیم، نمیتوانیم توفیق آن را انکار کنیم. شاید بهتر باشد رسانهها و روزنامههای با دیدگاههای متفاوت راه این مجموعه را در پیش بگیرند تا به بهبودمباحثه و گفتوگوی اقتصاددانان کمک کنند و زمینه افزایش دانش عمومی در حوزه اقتصاد و زیرشاخههای آن را فراهم نمایند.
اما در مسیر پیش رو لازم است «دنیایاقتصاد» چه چیزی به تحلیل و پوشش رسانهای خود بیفزاید تا توفیق و محبوبیت خود را در حوزه تحلیل اقتصادی تداوم بخشد؟ گرچه موضوعاتی مانند انعکاس تحلیل، اخبار و اطلاعات بازارها عامه پسند و جذاب و حتی ضروری است؛ گرچه تحلیل سیاستگذاری اقتصاد کلان بسیار حائز اهمیت است؛ و گرچه ارائه تحلیلها و روندهای تحولات اقتصاد جهانی بسیار بااهمیت و لازم است؛ اما توجه بیشتر به برخی موضوعات نیز بسیار با اهمیت است. بهطور مشخص، توجه به مسائل رشد بلندمدت اقتصادی، توجه به مسائل رشد و توسعه پایدار، توجه به موضوعات محیط زیست، توجه به موضوعات سیاستگذاری عمومی و نقش آنها در ارتقای سطح رفاه اجتماعی حتی موقعی که انعکاسی در دادههای تولید ناخالص داخلی ندارد، و با اهمیتتر از هر چیزی توجه به مساله توزیع درآمد و فقر بسیار ضروری است. عدم توجه ویژه به این موضوعات و بهویژه موضوع آخر که در دهه اخیر اقتصاد ایران را در معرض تهدید جدی قرار داده است، سبب شکلگیری تحلیلهایی در سایر روزنامهها و حتی شبکههای اجتماعی میشود که میتواند به قطبی شدن جامعه ایران بینجامد و همین قطبی شدن میتواند مسیر حوادث و سیاستگذاری اقتصادی را بهگونهای شکل دهد که مسیر خیر و صواب نیست. توجه به آنچه اشاره شد، میتواند به بهبود مباحثه و گفتوگو در میان اقتصاددانان با طیفهای فکری مختلف کمک کند و آینده بهتری را برای اقتصاد کشور رقم بزند. امید که در این مسیر توفیق موجود تداوم یابد.