منظر تهران، از نگاه جهانیان
ویلبرت بلوشر سفیر دولت آلمان در ایران پس از جنگ جهانی اول از تهران اینگونه یاد میکند: « جغرافیا و تاریخ همدست شدهاند تا سکونت آدمی در تهران دلچسب شود.» و در خاطراتش در روزهای پایانی اقامتش در تهران آورده است: « در وداع با تهران چشممان به دماوند دوخته بودیم که نشانه مخصوص تهران است. با آهی پردرد میگفتیم آیا باز میتوانیم تهران را ببینیم؟». در سفرنامه آرتور کریستنسن به تهران در آستانه جنگ جهانی که به نام فراسوی دریای خزر منتشر شد نیز آمده است: « تهران شهری مدرن است و دروازههایش با کاشیکاریهایش ابهتی دارند.» همچنین پیترو دلاواله جهانگرد و سیاح معروف ایتالیایی نیز از تهران اینگونه مینویسد: «در تمام عمرم چنارهایی تنومندتر و زیباتر از چنارهای تهران ندیدهام.» یا همین سالهای اخیر که گردشگری خارجی از ایران و تهران فیلمی را تهیه کرد و تهران را شهری مدرن با مناسبات اجتماعی و فرهنگی جذاب و بر خلاف آنچه از این شهر در رسانههای خارجی گفته میشود، امن، زیبا و پر از نقاط جذاب معرفی کرد.
تهران که امروزه از ری تا شمیران را شامل میشود، روزگاری شهری بوده است که دروازههایش از دولاب گرفته تا شمیران و از ری گرفته تا دروازه غار همواره به روی سیاحان، تاجران و نمایندگان اقوام مختلف باز بوده و در همه این دورانها به شاهراهی برای تبادل فرهنگ و تمدن ایرانی تبدیل شده بود. در یک دهه اخیر و بخصوص امروز در آستانه ورود به قرن جدید شمسی، کمتر بروندادی از ظرفیتهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود را برای گردشگران و فعالان توریست دارد و تنها نام این شهر را ما در اخبار سیاسی جهان به گوش میشنویم و کمتر شاهد آن هستیم که متنی، داستانی یا اصطلاحا استوری از زیباییها، غنا و تکثر فرهنگی و اجتماعی و حتی محلی برای سرمایهگذاری، خارج از چارچوب رسانههای داخلی و در مجامع بینالمللی گفته و تبلیغ شود. واقعیت این است که در دو دهه اخیر تهران و آنچه از دریچه خارج از ایران به روی این شهر گشوده شده است، هیچ اقدام تبلیغی و تشویقی در سطح بینالملل یا منطقه تعریف و مشاهده نشده است و جای برنامه برای خلق منظر تهران در نزد جهانیان خالی است.
حال اگر بخواهیم پنجره رو به معرفی تهران باز کنیم، چگونه پنجره میتواند باشد و چه باید کرد؟ و اساسا تهران برای یک شهروند خارجی چه چیزهای دارد؟
بخش مهمی از جلوههای میراث فرهنگی و باستانی ایران در موزههایی مانند موزه ملی ایران، موزه هنرهای معاصر، کاخ موزههای سعدآباد و نیاوران، موزه آبگینه و... جمع شدهاند و این ظرفیت مهم تهران میتواند بستری برای جذب گردشگران خارجی باشد. خانههای تاریخی تهران و قلمروهای عمومی و مردمی مانند بازار تهران، بازار تجریش، بازار شاهعبدالعظیم و بناها و حریمهای شهریای مانند میدان مشق تهران امتیازهایی است که تهران را از سایر کلانشهرهای میتواند متمایز کند. این شهر بنابر تایید و تاکید انسانشناسان و فعالان حوزه مطالعات شهری و فرهنگی بستر جذابی برای گردشگرانی دارد که قصد پرسه در شهر را دارند و رمز و رموز زندگی دیگر انسانها در دیگر بخشهای جهان را جستوجو میکنند و شهر را بستری برای خلق هنری یا تولید ایدههای خلاقه میدانند. پس از همینجا میتوان دریافت هنرمندان جهان بهترین مبلغها و البته مشوق ها برای نشاندار کردن و برند کردن این شهر میتوانند باشند. همچنین تهران به واسطه زیرساختهای ارتباط مناسبی که در مقایسه با سایر شهرهای کشور دارد، مقصد اول بخش زیادی از گردشگرانی است که با هدف دیدن دیگر شهرهای منطقه و ایران وارد آن میشوند. از طرف دیگر، تمرکز اجرای برنامههای فرهنگی، مانند جشنوارههای فیلم، موسیقی و تئاتر و فعال بودن همیشگی اهالی این حوزههای فرهنگی در تهران برگ برنده دیگر تهران برای تبلیغ ظرفیتهای گردشگری است. نزدیک بودن دو پیست اسکی و ورزشهای زمستانی در تهران و جاذبههای طبیعی تهران از دماوند تا خانههای جذابش که هر کدام با درختی از خرمالو یا انار خود را تزیین کردهاند نیز میتواند چشم هر گردشگری را به خود خیره کند. تهران به نوعی نمای مختصری از ایران است که هر مخاطب این شهر در کوتاه ترین زمانها می تواند تجربههای متنوعی را داشته باشد و از آب و هوای مختلف گرفته تا فضاهای اجتماعی و فرهنگی متکثر و متنوعی را در یک روز این شهر تجربه کند. با همه این تفاصیل، تهران ظرفیت بالایی در جذب گردشگر و فعالان اقتصادی و هنری از کشورهای جهان را دارد و به نظر میرسد سازوکارهای تبلیغاتی بدیع و تاثیرگذاری باید برای این شهر در میان افکار عمومی جهان فعال شود. اگر بخواهیم در این حوزه راهی دوری نرویم و با مصادیق بیشتری ضرورت این حرکت تبلیغاتی را تبیین کنیم، میتوان به بودجههای میلیون دلاری قطر و امارات عربی متحده در تبلیغ ظرفیتهای شهرهای خود برای جذب گردشگر و سرمایهگذاری خارجی اشاره کرد. در واقع مسیری که این دو کشور برای معرفی ظرفیت شهرهای خود در افکار عمومی جهانی طی کردهاند اختراع دوباره چرخ نیست و بیش از پیش استفاده از تجربیات موفق در دیگر شهرهای جهان است. برهمین اساس شهر تهران به عنوان یک شهر پرجاذبه برای گردشگران و سرمایهگذاران خارجی نیاز به معرفی در بستر شبکههای اجتماعی، رسانههای خارجی و در میان افکار عمومی جهانی دارد که برخلاف آنچه هست این شهر را معرفی میکنند و به عمد این شهر را با فعالیتهای سیاسی و اتفاقات غیر جذاب گره زدهاند و با توجه به مسیر کوتاهی که شبکههای اجتماعی و رسانههای عمومی در دنیا و در میان مردمان جهان به وجود آورده، اکنون در بهترین زمان ممکن برای تبلیغ و تشریح ابعاد جذاب این شهر هستیم. پویشهای ملی و محلی و تلاش نهادها و شتابدهندههای غیردولتی در این مسیر میتواند راه تهران را برای جذب گردشگر و سرمایهگذار خارجی نزدیکتر کند. باز بودن درهای تهران با تولید محتوای مختلف، انتشار در فضاهای متنوع جهانی از شبکههای تلویزیونی تا شبکههای اجتماعی و برگزاری رویدادهای فرهنگی هنری بینالمللی ما را در دستیابی به این اهداف یاری کند و پویایی و سرزندگی شهر را دو چندان کرده، تهران را وارد ریل توسعه مطلوب کند. تهران، مثل برلین، مثل وین، مثل همین قطر میتواتد با داشتن فستیوالهای فرهنگی و هنری که زبان مشترک جهانی را خلق می کند و البته با توجه به فرهنگ غنی و داشتههای ارزشمند ایرانی اسلامی که برای غربیان و شرقیان بسیار پر کشش است، میتواند تهران پس از ۱۴۰۰ را به مقصدی جذاب در اذهان عمومی جهانیان تبدیل کند. باید از امروز به تصویر تهران پس از ۱۴۰۰ فکر کرد، شهری که قرنی سرشار از استوری و داستان را از سر گذرانده و خود را در آستانه قرنی تازه و ناشناخته میبیند.
سفرنامه پیترو دلاواله، ترجمه شفا، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۹۰.
(جهانگرد ایتالیایی)
فراسوی دریای خزر: سفرنامه آرتور کریستنسن به ایران و ترکستان در آستانه جنگ جهانی، ترجمه منیژه احدزادگان آهنی، علی آلفونه؛ انتشارات طهوری، ۱۳۸۵.
سفرنامه بلوشر، ویلبرت بلوشر، ترجمه کیکاووس جهانداری، انتشارات خوارزمی – ص ۲۰۱