توهم آبی
وضعیت مدیریت آب در ایران چگونه است؟
با این حال سازمان هواشناسی چندی پیش با انتشار اطلاعیهای اعلام کرد؛ با پایان سال زراعی در ۳۱ شهریور، دادههای ثبتشده در شبکه ایستگاههای سازمان هواشناسی حاکی از کاهش حدود ۲۸درصدی بارش نسبت به نرمال است. نقشه خشکسالی نشان از وقوع خشکسالی شدید تا بسیار شدید در غالب استانهای کشور داشت که گویای شرایط بحرانی منابع آب است. با این حال با توجه به نقشههای پیشیابی و شرایط پدیدههای دورپیوندی، در مجموع بارش کشور در ششماهه دوم سال ۱۳۹۷ در محدوده نرمال پیشبینی شده است. اما بیتردید این وضعیت نرمال به هیچوجه توجیهکننده وضعیت مطلوب آبی نیست و با وجود پیشبینیهای نرمال بارش کشور همچنان با خشکسالی شدید آبشناسی مواجه خواهد بود که مدیریت بهینه منابع آب و کاهش سهم استفاده از منابع آبهای زیرزمینی برای پایداری منابع آب را ایجاب میکند. در تایید مدعای سازمان هواشناسی میتوان به اظهارات معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نیز ارجاع داد که چندی پیش گفته بود هر روز در کشور بیش از ۱۰۰ چاه خشک میشود! عیسی کلانتری با تاکید بر لزوم صرفهجویی در مصرف منابع آبی کشور تاکید کرده که فشار بر منابع آب در کشور بسیار وحشتناک است و بهطور متوسط روزانه ۶/ ۰ میلیمتر فرونشست زمین داریم که حتی تاسیسات زیربنایی را نیز تهدید میکند.
حفر غیرمجاز چاه چه بر سر سرزمین میآورد؟
حفر غیرمجاز چاه همیشه یکی از چالشهای مهم سرزمین ایران در مساله بحران آب بوده است. اکنون نزدیک به ۸۰۰ هزار چاه به صورت رسمی در کشور شناسایی شده است که به گفته سخنگوی دولت ۳۲۰ هزار حلقه از این چاهها غیرمجاز است. البته باید با قطعیت گفت این چاههای شمارششده تنها چاههایی است که ماموران دولت توان شناسایی آنها را داشتهاند. به نظر میرسد باید درصد بزرگتری به تعداد واقعی چاههای غیرمجاز افزود اما ایجاد عزم برخورد با ایجادکنندگان چاههای غیرمجاز در کشوری که با تنش آبی شدید درگیر است و روزبهروز گرمتر و احتمالاً خشکتر خواهد شد، امیدبخش است.
بررسی وضعیت چاههای غیرمجاز و تاثیر آن بر تولیدات کشاورزی و امنیت غذایی مساله مهمی است. اما مهمتر از آن پراکنش چاههای غیرمجاز در مناطقی است که از قضا مشکل آب کمتری دارند! شاید تحلیل این رویداد نیازمند کنکاش بیشتر و حتی بررسی حقوقی باشد. استانهای آذربایجانهای شرقی و غربی و سه استان شمالی حاشیه خزر که از بالاترین نرم بارندگی و همینطور کمترین تنش آبی برخوردار هستند و سطح آبهای زیرزمینی در این مناطق بسیار بالاتر از مناطق مستعد خشکسالی و کمآبی و کمبارشی است، بیشترین تعداد چاههای غیرمجاز را دارند. نشانه این بیسامانی را میتوان در طمع هولناک گسترش سطح زیر کشت در اطراف دریاچه ارومیه و خشک شدن این دریاچه تا پیش از بارش فراتر از نرمال دو سال اخیر در حوضه آبخیر ارومیه جستوجو کرد.
حالا البته حال دریاچه ارومیه رو به بهبودی است اما هزینههای بسیاری به کلیت پیکره نظام بودجهریزی و برنامهریزی کشور و همینطور مدیریت تخصصی اقتصاد کشاورزی و محیط زیست کشور وارد آمده تا دریاچه ارومیه احیا شود، اگرچه دلیل اصلی احیای نصفه و نیمه دریاچه صرف هزینههای چند صدمیلیاردی از جیب مردم ایران نیست، بلکه افزایش نرم بارش در سال جاری و البته سال پیش در این حوضه آبریز بوده است. درک جامعهشناختی سوءمصرف آب در استانهای شمال شرقی کشور بهخصوص حاشیه دریاچه ارومیه و استانهای ساحل خزر نشان میدهد مشکل چاههای غیرمجاز از قضا خشکسالی و کمآبی نیست، بلکه بیمسوولیتی برخی افراد و البته ضعف مدیریت منابع آب در این استانهاست.
اگر در یزد، کرمان، اصفهان، سیستان و بلوچستان و... چاه غیرمجاز زیادی حفر شود، شاید بتوان دلیل آن را با خشکسالی و کمبود مواد کشاورزی و تلاش برای کنترل مدیریت به سبب کاهش درآمدهای مردم وابسته به منابع آب تحلیل کرد، اما در استانهای برخوردار، چرا بیشترین حفر چاه وجود دارد؟ این بحث نیازمند بررسی جداگانهای است اما بیتردید حفر چاههای غیرمجاز نهتنها حداقل منابع کشاورزی مناطق را نابود میکند بلکه سوءاستفاده از منابع آب و سوءمدیریت در کنترل مناطق میتواند حیات سرزمین در ایران را نیز تهدید کند. چنانچه خشک شدن دریاچه ارومیه محصول آز و طمع برخی افراد و نبود مدیریت در منابع آب این منطقه ارزیابی و دلیل اصلی بحران خشکیدگی ارومیه اعلام شده است. در این پرونده اثر حفر چاههای غیرمجاز بر مدیریت کشاورزی و بحران سرزمینی را به بحث گذاشتهایم.
شهرهای ایران چگونه از تنش آبی خارج میشوند؟
سال ۹۷ که ایران بالاترین تنش آبی طی ۵۰ سال قبل خود را تجربه کرد، میزان مصرف شهروندان در هیچ نقطهای از ایران کاهش پیدا نکرد. وضعیت بحرانی بود. علاوه بر طبیعت شهرهای زیادی با تنش آبی مواجه بودند و نگرانیهایی از بعد امنیتی نیز پیدا شده بود اما آمارها از روند غیرمتعارف مصرف آب نسبت به میانگین صحیح مصرف به نسبت سطح منابع حکایت داشت. سال ۹۸ اما با بارشی بالاتر از نرمال و برخلاف تمام پیشبینیها همه کشور غافلگیر شد. باران چنان بارید تا به استخوانهای برهنه رسید. اینبار صدر خبرها ترسالی بیسابقه بود که البته بخشهای زیادی از کشور را زیر سیل برد. برخی در پی پاسخ به این پرسش برآمدند که این سطح بارش بالاتر از نرمال، آیا توانسته است تنش آبی ایران را رفع کند؟ سوال غیرکارشناسی به نظر میرسید چراکه پاسخ بسیار ساده و دمدستی است؛ خیر! سطح تنش در ایران ریشهاش به اعماق تاریخ خشکیدگی سرزمین میرسد و بدتر از آن به روندهای تغییر اقلیم که دمای ایران را بهطور میانگین دو درجه گرمتر کرده است. از قضا آمارها فاجعهبارتر از قبل بود. مردم که در سال ۹۷ با آن بیآبی تاریخساز حاضر نشدند از میزان مصرفشان کم کنند، تحت تاثیر بارشهای بهار میزان مصرف را به بالاترین نرخ مصرف در طول تاریخ شکلگیری شبکه توزیع آب ایران رساندند. مقامات وزارت نیرو گفتند در سال جاری میزان مصرف آب در تهران ۵/ ۴ درصد افزایش داشت در حالی که پیش از این هر سال کاهش ۵/ ۲درصدی مصرف آب را داشتیم. با این حال طبق نقشههای هواشناسی هوا در ماههای گذشته بهطور میانگین سه درجه نسبت به پارسال گرمتر بود. بررسی روندهای مصرف در ایران نشان میدهد، بیارزش بودن آب از منظر اقتصادی و رایگان بودن آن تعبیر ضعف مدیریت سرزمین است. بنابراین به نظر میرسد وزیر نیرو درصدد است با تاکید بر اهمیت مدیریت مصرف آب، برنامهریزی برای رفع تنش آبی از شهرهای کشور را تا پایان دولت دوازدهم به نتیجه برساند. باید دید آیا به اندازهای که هزینههای کلان برای ساخت سدهای گاه بیمصرف مورد اقبال وزارت نیرو بوده، تغییر الگوی مصرف و بهینه کردن زیرساخت شبکه توزیع آب، ارزش دارد که مدیران وزارت نیرو برای تغییر الگوی اسرافگرایانه ایرانیان بر روی آن هزینه کنند؟ توضیح اینکه شبکه توزیع آب ایران به دلایلی از جمله مسافتهای طولانی و فرسودگی بالاترین هدررفت آب را دارد و بهبود این شبکه میتواند بخش زیادی از نیازهای آبی شهرهای پرتنش ایران را رفع کند. «رضا اردکانیان» گفته است که اکنون ۱۰ سال خشک را پشت سر گذاشتهایم و در این شرایط صحبت از مدیریت مصرف راحتتر خواهد بود. وزارت نیرو مصمم است الگوی صحیح مصرف را به عنوان یک عادت اخلاقی خوب در جامعه نهادینهسازی کند و در این میان نقش رسانهها و سازمانهای مردمنهاد از اهمیت بالاتری برخوردار است. پایداری و تابآوری جامعه بیش از هر چیز وابسته به پایبندی به اخلاقیات است و هرچه جامعه اخلاقیتر باشد تابآورتر خواهد بود. آیا این تصمیم وزیر و نهاد تحت مدیریتش امری شدنی است؟
آیا خشکسالی ۹۰درصدی در ایران یک افسانه است؟
ایران سرزمینی است که در طول تاریخ در معرض خشکسالی بوده است. با این حال اکنون به گفته مقامات هواشناسی وضعیت خطرناک انباشتگی خشکسالی دارد. این روند البته سال به سال و دهه به دهه و قرن به قرن بدتر نیز شده است. البته سرعت تغییرات اقلیمی این سالها به دلیل روندهای شتابناک توسعه بیشتر شده است و ایران بیش از گذشته در معرض تنش بوده است. با این حال بسیاری از کشورهای جهان امروزه در معرض تنشهای اقلیمی و کمآبی و در نهایت خشکسالی هستند. با این حال باید سالهای تر نرمال مثل سال جاری و سال گذشته آبی را نیز در نظر بگیریم. خشکسالی تبعات ویرانگری دارد. از تبعات در حوزه امنیت غذایی گرفته تا چالشهای اقتصادی و اجتماعی و در نهایت امنیتی. اخیراً رئیس مرکز ملی خشکسالی مساحت و جمعیت تحت تاثیر خشکسالی را طی یک دهه و یک سال گذشته اعلام و تاکید کرد که بیش از ۸۵ درصد جمعیت ایران تحت تاثیر خشکسالی بلندمدت و انباشته است. با توجه به شاخص ۱۰ساله (SPEI) منتهی به مرداد ۹۸، ۱/ ۱۱ درصد از جمعیت ایران تحت تاثیر خشکسالی خفیف، ۵/ ۲۱ درصد خشکسالی متوسط، ۵/ ۳۲ درصد خشکسالی شدید و ۷/ ۲۰ درصد خشکسالی بسیار شدید هستند و تنها سهدهم درصد از جمعیت کشور در شرایط ترسالی بسیار شدید، سهدهم درصد ترسالی شدید، دودهم درصد ترسالی متوسط و هفتدهم درصد ترسالی ضعیف قرار دارند و ۷/ ۱۲ درصد جمعیت از شرایط نرمال برخوردار هستند. یک متخصص تغییر اقلیم در اینباره نوشته است: «خشکسالی انباشته به وضعیتی گفته میشود که در آن سالیان مکرر بارش کمتر از نرمال، امکان جبران کمبود آب و رطوبت را برای چشمانداز دشوار کرده و در صورت تداوم حتی میتواند اصطلاحاً موجب «قهقرای سرزمین» شود. سرزمینی که دچار قهقرای هیدرو-اکولوژیک شده ممکن است حتی برای همیشه زایاییاش را از دست داده و به پهنهای سترون و بیبرگ و بار تبدیل شود.»
آمارهای مرکز ملی خشکسالی به اندازهای بااهمیت است که باید چیدمان توسعه کشور بر اساس شاخصهای آن طراحی و مدیریت شود. کشوری که در گذر زمان بیشترین لطمه را از خشکیدگی دیده است، اکنون با هجمه اقلیمی به تمامی کره زمین، بیشتر تخریب را متوجه خود خواهد دید. به نظر میرسد تغییر سبک زندگی و تغییر روند استقرار صنایع و شهرها در مناطق خشک برای استمرار بقا در ایران ضروری است و باید این تغییر در دستور کار مدیران اجرایی و استراتژیستهای کشور قرار گیرد؛ چراکه در صورت بدتر شدن وضعیت منابع آبی و بحرانیتر شدن وضعیت امنیت غذایی دیگر راه چارهای برای مدیریت سرزمین باقی نمیماند. با همه این توصیفات هیچگاه این ابرچالش که به صورت جدی در سه دهه گذشته دارد خود را بیش از پیش نمایان میکند، مدیران کشور را به صرافت تهیه یک نقشه جامع برای بهبود وضعیت مدیریت سرزمین نینداخته است. آیا باید در انتظار قهقرای سرزمین باشیم.
آیا کار مدیریت آب کشور به جیرهبندی میکشد؟
آمارها و شاخصها نشان میدهند در طول دهههای گذشته نتوانستهایم وضعیت آب کشور را با توجه به گسترش شهرها و افزایش جمعیت، سامان دهیم و از مخاطرات تاریخی پیرامون آب در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی بکاهیم. آمارهای مصرف سرانه آب شرب کشور میگوید ایرانیان تقریباً دو برابر سرانه مصرف جهانی آب مصرف میکنند! این آمار در اینفوگرافی پرونده پیشرو ترسیم شده است. آمارها و شاخصها نشان میدهند دولتها در طول دهههای گذشته نتوانستهاند وضعیت آب کشور را با توجه به گسترش شهرها و افزایش جمعیت، سامان دهند و از مخاطرات تاریخی پیرامون آب در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی بکاهند. آمارهای مصرف سرانه آب شرب کشور در سال گذشته میگوید ایرانیان تقریباً دو برابر سرانه مصرف جهانی آب مصرف میکنند! شگفتآور است سرزمینی که در طول تاریخ طولانی خود با چالش کمآبی مواجه بوده چطور چنین بیمحابا به مصرف آب در تمامی حوزهها مبادرت میکند؟ آیا تغییر رفتار مردم کار آسانی است؟ آیا تنها با تغییر الگوهای مصرف میتوان بر این چالش بزرگ فائق آمد؟ پاسخ به این پرسشها نیازمند تعمق در تحلیلها و البته مرور آمارهای آب در کشور است. روند توسعه اقتصادی در ایران طی ۱۰۰ سال گذشته به خوبی نشان میدهد چطور یکی از بزرگترین خطرات سرزمینی عملاً نادیده گرفته شده یا پشت گوش انداخته شده است. تفکیک نشدن آب شرب از غیرشرب در تمامی شهرها جز شهر قم، نداشتن سیستمهای فاضلاب در بسیاری از شهرهای کشور حتی در تهران به عنوان پایتخت و غیرواقعی بودن قیمت آب مصرفی در طول سالهای مدرن شدن سیستم آبرسانی کشور و بسیاری دلایل دیگر نشان میدهد چطور سوءمدیریت در مساله خطرناک آب دخیل بوده است. روزی که کلنگ سیستم فاضلاب شهری در تهران به عنوان یکی از راهکارهای بازیابی آب و بازچرخانی بهینه آب، به زمین خورد کشوری به نام قطر در پهنه گیتی وجود نداشت. از نزدیک به هشت دهه قبل تاکنون شبکه فاضلاب تهران تکمیل نشده است در حالی که این امیرنشین حاشیه خلیج فارس حالا میزبان جام جهانی است و نقش تعیینکنندهای در معادلات سیاسی و دیپلماتیک منطقه خاورمیانه دارد و ما در تهران هر روز شاهد سوراخ کردن آسفالت و لولهگذاری برای فاضلاب پایتخت هستیم. عباس سروش معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا چندی پیش اظهار امیدواری کرده بود که طی این سالها امیدواریم جیرهبندی آب نداشته باشیم و کار به آنجا نکشد که مجبور به جیرهبندی آب شویم. او با بیان اینکه سیاست وزارت نیرو این است که با کنترل و تنظیم فشار روند تامین آب مشترکان را مدیریت کند، گفته است: استانهای شرقی همچون سیستان و بلوچستان، یزد، کرمان، فارس، زاهدان، خراسان جنوبی و هرمزگان به لحاظ منابع آب وضعیت بدتری نسبت به سایر استانها خواهند داشت.
وضعیت آب از منظر مدیریت منابع آبی
پیشتر انوش اسفندیاری کارشناس آب درباره وضعیت آب از منظر مدیریت منابع آبی گفته بود: ما باید ببینیم ارزشهای بنیادین در زمینه نگهداری و حفاظت از آب در کشور کافی است یا نیاز داریم که در ساختارها و قوانین و موازین تغییراتی ایجاد کنیم. چهار ارزش بنیادین در جهان برای طرحهای آب از ۲۰ سال پیش مطرح شده است؛ یکی کارایی است و دیگری عدالت و انصاف اجتماعی، تصمیمگیری مشارکتی و پایداری و پاسخگویی. ما در توجه و رعایت این ارزشهای بنیادین دچار کاستیهای بسیاری هستیم. ما هم باید در نظام فنی و اجرایی، هم در نظام دستوری و اجرایی خود بازبینی اساسی داشته باشیم. با توجه به اینکه در مورد «کارایی» خود کارنامه قابل قبولی نداریم، باید دستورالعملهای لازم تهیه شود و نظام تصمیمگیری و اجرا نیز اعتلا پیدا کند تا بتواند مطالعات را به درستی تهیه کرده و سپس به خوبی از این اطلاعات استفاده کند. یکی از دلایل اینکه نسبت به اعداد و ارقام و ادلهای که در این حوزه مطرح میشود سوءظن وجود دارد، سابقه بدی است که در نظام فنی و اجرایی و تصمیمگیری ما بروز کرده و این سابقه موجب بدگمانی شده و به این بدگمانی دامن زده است.