مردم محور مدیریت زلزله
۶۰ درصد مساحت استان کرمانشاه تحت تاثیر زلزله بود
ویژگیهای زلزله کرمانشاه
زلزلهای به بزرگی ۳/ ۷ در مقیاس ریشتر در استان کرمانشاه رخ داد که به نسبت بزرگی در کل ایران طی ۵۰ سال گذشته سابقه نداشته است. حوزه تاثیر این زلزله وسیع بود. هشت شهرستان، دو بخش، ۲۲ شهر و ۱۶۳۲ روستا به مساحت حدود ۱۵ هزار کیلومترمربع یعنی بیش از ۶۰ درصد مساحت استان کرمانشاه تحت تاثیر این زلزله قرار گرفت. این حادثه حدود ۱۱ هزار میلیارد تومان برای مردم و دولت هزینه دربر داشته است. ویژگی دیگر اینکه در استان کرمانشاه ۲/ ۳۷۱ کیلومتر مرز مشترک با عراق بهخصوص کردستان عراق داریم. کل منطقه مرزی ما دستخوش زلزله بود. دشمنان ما آنجا بودند. سوءاستفاده از نگرانی و نارضایتی ناشی از آسیب وارده بر مردم و مسائلی از این دست کار را بسیار سخت کرده بود و این خود یک ویژگی جدید در کرمانشاه محسوب میشد.
یکی از ویژگیهای این زلزله که در نوع خود کمنظیر بود، حضور رسانهها و شبکههای اجتماعی و گروههای اجتماعی بود. آنها از یک طرف با سرعت فوقالعادهای احساس نگرانی مردم زلزلهزده را به خانههای ایرانیان در سراسر کشور و خارج از کشور بردند و از سوی دیگر ابراز احساسات و همدلی آنها را به سمت ما هدایت کردند. مدیریت این فضا فوقالعاده سخت بود. چراکه این حجم از حضور رسانهها و فضای مجازی برای اولینبار اتفاق میافتاد و بسیار هم تاثیرگذار بود.
۷۸۸۷ پسلرزه
زلزله کرمانشاه از زلزلههایی است که تاکنون هشت هزار پسلرزه داشته است. ۱۷ زلزله بالاتر از ۵ ریشتر داشتیم. یکی از این زلزلهها ۹/ ۵ و دیگری ۴/ ۶ ریشتر بود. ویژگی دیگر این زلزله این بود که در شرایط خاص اقتصادی واقع شد. تحریمها و فشارهای اقتصادی بر دوش مردم ایران سنگینی میکرد. این فشار به ویژه بر مردم کرمانشاه بیشتر بود. استانی توسعهنیافته و محروم، استانی مرزی و دارای روستاهای دوردست و مجموعهای از مشکلات مرتبط با بیکاری و اشتغال و... فشارها نسبت به مناطق توسعهیافته محسوستر بود.
با همه مشکلاتی که بر سر راه ما در مدیریت زلزله وجود داشت، در مجموع هم مردم و هم حاکمیت نمره قبولی خوبی از این آزمون سخت گرفتند. من فکر میکنم این نمره قبولی چند رمز ساده داشت. یکی از این رمزها مردم بودند. محوریترین اصل در موفقیت مدیریت حادثه کرمانشاه مردم بودند. این مردم، مردمی مقاوم بودند. مردمی جنگدیده و مرزبان که چندینبار در حوادث دیگر زندگیشان از بین رفته بود. آنها دوباره زندگی خود را از دست دادند. اما با اقتدار و مقاومت و البته با مدارا دوباره آمدند که زندگی خود را از نو بسازند. از همان روزهای اول زلزله مردم کرمانشاه تلاش کردند به زندگی عادی برگردند.
حضور انگیزهبخش
مقام معظم رهبری
نکته دیگر که فوقالعاده مهم بود، حضور مقام معظم رهبری بود. نهتنها حضور ایشان که بسیار آرامشبخش بود، بلکه ادبیات و اندیشه و استراتژی تبدیل تهدید زلزله به فرصت توسعه کرمانشاه بود که ایشان در ذهن و نگاه مردم و مسوولان جا انداختند. مطمئن باشید اگر استراتژی فرصتسازی از تهدید زلزله از سوی مقام معظم رهبری نبود، شاید ما تنها میتوانستیم ساخت ۴۰ هزار واحد مسکونی و غیرمسکونی را به سرانجام برسانیم و کارمان آنجا تمام میشد و پرونده بازسازی بسته میشد. اما با این اندیشه ۱۳۰ هزار واحد مسکونی، تجاری، صنفی، دامی و اداری را از نو ساختیم. نکته بعد؛ انسجام ملی بین ارکان حاکمیت بود. این انسجام در نوع خود بینظیر بود. سران سه قوه نیز در این ایام به کرمانشاه آمدند و دستورات لازم را برای بالا بردن سرعت و کیفیت بازسازی صادر کردند. تمام وزرایی که به نوعی با مساله زلزله و بازسازی زلزله مرتبط بودند، حداقل یکبار به کرمانشاه آمدند و از نزدیک مشکلات را دیدند و موضوعات را دنبال کردند.
خوشبختانه برای اولینبار به موضوع بازتوانی روانی و اجتماعی و اقتصادی مردم توجه کردیم. از همان ساعات اولیه زلزله، استاندار خود را به محل حادثه رساند و دستورات خاصی در همان ساعات اول صادر کرد. او خواست داروخانهها بهسرعت به مردم دارو برسانند و زخمهای آنها را التیام دهند تا مردم روحیه خود را از دست ندهند و بدانند زندگی جریان دارد. روز یکشنبه زلزله آمده بود. روز شنبه هفته بعد از زلزله، حتی در حیاط مدارس چادرهایی راهاندازی شد که درس و مشق بچهها عقب نیفتد. مردم آمدند و جلوی مخروبههای ساختمانهایشان حتی مغازههایشان را راه انداختند و زندگی در آن شرایط بسیار سخت دوباره به جریان افتاد. توجه به بازتوانی روانی و اجتماعی مردم یکی از مهمترین اقداماتی بود که مدیریت بحران و مدیریت اجرایی استان بعد از زلزله به خوبی از پس آن برآمد.
رکوردهای بازسازی زلزله
در این حادثه البته رکوردهایی زده شد. دولت برای اولینبار در سه روز بعد از حادثه تصمیمات مالی خود را برای بازسازی مناطق زلزلهزده گرفت. در همان هفته منابع مالی به استان تزریق شد. این رخداد کمنظیر است و ما تا الان در هیچ حادثهای چنین شرایطی را تجربه نکردهایم. چه به لحاظ کمی، چه به لحاظ کیفی و چه از نظر سرعت تصمیمگیری ما تاکنون چنین تجربهای در کشور نداشتهایم که دولت همان هفته هزینههای بازسازی را به استان تزریق کند و این از جمله موفقیتها و پشتگرمیهایی است که در این حادثه تجربه شد. ما هشت هزار و ۸۱۷ مصدوم را بعد از زلزله جابهجا کردیم؛ از روستا به شهر، از شهر به مرکز استان و از مرکز به استانهای دیگر، بدون اینکه یک نفر جان خود را از دست بدهد. دو هزار سورتی پرواز داشتیم. ۴۳ فروند هلیکوپتر هلال احمر، وزارت بهداشت و هوانیروز قهرمان، در طول ۲۴ ساعت دو هزار پرواز انجام دادند و این بینظیر است.
پایان مقطع نجات مهمترین نقطه بود. جان انسانها مهمترین هدف ما بود. بعد از ۷۲ ساعت ما پایان عملیات نجات و شناسایی و انتقال مصدومان و مجروحان و... را در مناطق زلزلهزده اعلام کردیم. در همین زمان ۶۲۱ متوفی را شناسایی و خاکسپاری کرده بودیم. آموزههای این زلزله بسیار بود. اولین درسآموخته ما از این زلزله این بود که متوجه شدیم در زلزله باید هدف و ابزار در مدیریت بحران انسان باشد. هم هدفمان این بود که انسان کمتری آسیب ببیند و هم اینکه برای نجات بیشتر و سرعت بالا و کیفیت امداد به انسانهای ماهر و آموزشدیده نیاز داریم. باید در آینده به این مساله توجه کنیم.
عبرت این زلزله این بود که اگر مردم اصول اولیه فنی را در ساخت سرپناههای خود رعایت کنند، میتواند ۸۰ درصد خطر خسارت زلزله را کاهش دهد. در طول بازسازی، زلزله ۴/ ۶ ریشتری رخ داد اما واحدهایی که در این مدت ساخته بودیم حتی در سطحیترین شکل آن آسیب ندید. پس مهمترین عبرت ما این بود که باید مردم به سرپناههایی که میسازند نهایت دقت را در اصول فنی داشته باشند تا انشاءالله دیگر ایران عزیز ما سوگوار فرزندان خود در حوادثی مثل زلزله نباشد.