تغییر مدیریت تطبیقی
پیشنیازهای توسعه صنعت آب چیست؟
این عوامل باعث شده است که بیش از ۹۰ درصد جمعیت و تولید ناخالص داخلی ایران در مناطقی قرار گیرند که در آن مناطق برداشت از منابع آبی، از حد بهرهبرداری قابل دوام فراتر رفته یا به آن نزدیک باشد. از نگاه علم اقتصاد، بازار آب از کارایی لازم برای ایجاد تعادل برخوردار نیست. در ۵۰ سال گذشته میزان بارش نسبت به میانگین بلندمدت نزدیک به ۵۰ درصد کاهش یافته است در حالی که تقاضای آب شهری در ۸ سال گذشته ۶/ ۱۵ درصد افزایش را نشان میدهد.
لازمه پویایی و تعالی صنعت، طرح ایدهها و نظریههای جدید در عرصه نرمافزاری و سختافزاری است. با نگاه به آنچه در گذشته در زمینه ایدهپردازی روی داده است، دو آسیب عمده نمایان میشود: نخست آنکه شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، به دلیل ساختار ستادی با رویکرد برنامهریزی و نظارت، اگر چه میتواند و باید ایدههای جدید را پذیرا باشد، اما قادر به راستیآزمایی یا اجرای آزمایشی آنها نبوده است. دوم آنکه ایدهها و طرحها، باید مبتنی بر نیاز واقعی و نه کاذب صنعت باشد، تا زمینه اجرایی یابد. توجه به این دو آسیب و چارهاندیشی برای رفع آنها، موضوع قابل توجهی است که باید در آینده به آن پرداخته شود.
رویکرد مدیریت، باید به تدریج به سمت «مدیریت تطبیقی» تغییر یابد. در مدیریت تطبیقی که امروزه پیشروترین نظریه در اداره سازمانهای خدماتی است یکی از منابع ورودی آنها، یک منبع طبیعی و محیط زیست است و به عنوان راهکاری برای آینده معرفی شده است. این شیوه مدیریت، مبنی بر «عدم قطعیت» است. مدیریت تطبیقی، بر مبنای پنج اصل یادگیری در حین انجام کار، اجتناب از اشتباههای پرهزینه غیربازگشت، تمرکز بر مدیریت بلندمدت، هماهنگی گامبهگام با محیط زیست و نگاه متوازن به اقدامهای سازهای و غیرسازهای بنا نهاده شده است، که باید در مدیریت صنعت آب و فاضلاب نیز به آنها توجه شود.
ما نیازمند آن هستیم که به تدریج نگاه به موضوع «بحران» را تغییر دهیم و آن را همسو با وضعیت شرکتهایمان سازیم. به تعبیر دیگر، از موضوع بحران به عنوان یک فرصت برای پیشبرد هدفهای کلان صنعت بهره بریم. دولتها باید دسترسی مستمر و پایدار تمامی مشترکان به خدمات مطلوب آب و فاضلاب را تضمین کنند و هر زمانی و به هر دلیلی، از جمله ضعف در زیرساختها و منابع مالی و انسانی شرکتها، انجام صحیح این خدمات ممکن نباشد، بحران ایجاد میشود. به تعبیر دیگر، بحران، تنها منحصر به خشکسالی و کمبود منابع آب نیست. این موضوع باید به تدریج در ساختار فکری مقامها و مسوولان بالادست نهادینه شود.
یکی از چالشهای مهم بخش آب، فراهم نشدن منابع مالی برای سرمایهگذاری به منظور تامین آب و دفع بهداشتی فاضلاب است. در گذشته اغلب طرحهای آب و فاضلاب از طریق بخش عمومی تامین مالی شده است اما هماکنون به دلیل شرایط خاص دولت، انجام همه سرمایهگذاریهای عمومی بزرگ توسط دولت از یک طرف غیرممکن است و از طرف دیگر در مواردی کارایی سرمایهگذاریهایی که با مشارکت بخش خصوصی انجام میشود بالاتر است. به همین منظور شرکت آب و فاضلاب کشور توجه ویژهای به مکانیسمهای مشارکت عمومی- خصوصی داشته و توانسته است از ظرفیتهای بخش خصوصی در زمینههای شیرینسازی آب، کاهش آب بدون درآمد، اجرای شبکههای آب و فاضلاب، ایجاد تصفیهخانههای آب و فاضلاب به طور موثری استفاده کند. همچنین بسیاری از فعالیتهای جاری صنعت شامل بهرهبرداری، خدمات مشترکان و درآمد توسط بخش خصوصی انجام میگیرد. وزارت نیرو و صنعت آب و فاضلاب از پیشگامان استفاده از ظرفیتهای مدیریتی، مهندسی، اجرایی و مالی بخش خصوصی در اجرا و بهرهبرداری از پروژههای آبرسانی و فاضلاب هستند. افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای جاری شرکتهای آب و فاضلاب در اجرای فعالیتهای واگذارشده به بخش خصوصی در نتیجه کاهش تصدیگری و تسریع در تکمیل پروژههای واگذارشده به این بخش و افزایش کیفیت ساخت پروژهها از نتایج مشهود در قراردادهای مشارکتی با بخش خصوصی است.
در حال حاضر بیش از ۱۴۰ قرارداد در زمینههای تاسیسات نمکزدایی، تصفیهخانه آب، تصفیهخانه فاضلاب و خطوط انتقال آب در قالب روشهای ساخت، بهرهبرداری، واگذاری (BOT)، ساخت، مالکیت، بهرهبرداری (BOO)، نوسازی، بهرهبرداری، انتقال (ROT) و بیع متقابل (BUYBACK) با سرمایهگذاران بخش خصوصی منعقد شده است. با توجه به تعدد پروژههای آبرسانی و فاضلاب در سطح کشور، با فراهم کردن بسترهای لازم و تسهیل امور مربوط به سرمایهگذاری و لحاظ کردن مشوقهای لازم میتوان از ظرفیت و توان بخش خصوصی بیشتر از پیش در صنعت آب و فاضلاب بهرهمند شد. با توجه به نتایج مثبت حاصل از واگذاری احداث و بهرهبرداری از پروژههای جدید و نیمهتمام آب و فاضلاب به بخش خصوصی، واگذاری راهبری پروژههای در حال بهرهبرداری به بخش خصوصی نیز در دستور کار است.
ایران به دلیل قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی در زمره کشورهای با محدودیت منابع آب قلمداد میشود. از سوی دیگر به لحاظ وجود زمینهای مستعد کشاورزی، اقلیمهای متفاوت که امکان کشاورزی در چهار فصل سال را در کشورمان فراهم آورده است، نمیتوان از توسعه کشاورزی در کشور که با امنیت غذایی مرتبط است، چشمپوشی کرد. ترکیب این چند مولفه میتواند تاثیر پررنگی برای استفاده از پساب فاضلاب در آبیاری محصولات کشاورزی و سایر مصارف داشته باشد. از یاد نبریم که در سال ۲۰۵۰ موضوع تامین غذا برای جوامع بشری از چالشهای بزرگ پیشرو خواهد بود. با گذشت زمان تقاضای گوناگون مناطق شهری، فشار عظیمی بر زمین، آب و منابع انرژی وارد خواهد کرد، این در حالی است که بازیافت آب و استفاده مجدد از آن، راهحلی برای جبران کمبود آب محسوب میشود. امروزه با وجود فناوریهای پیشرفته، فاضلاب را به انرژی، کود و سایر مواد مفید تبدیل میکنند. با سرمایهگذاریهای بیشتر در بازیافت و استفاده مجدد فاضلاب، احتمال بازگشت هزینه در بخش بازیافت فاضلاب را میتوان افزایش داد. گام موثر در این زمینه، وارد کردن تفکر کسبوکار و بخش خصوصی به سرمایهگذاری در حوزهای است که پیوسته متکی به بودجههای عمومی دولتها یا کمکهای مالی بینالمللی بوده است. به نظر من ترویج خطمشی یکپارچه در بحث مدیریت منابع آبی، منجر به احیا و استفاده از پساب شهری در مقیاسی بزرگتر میشود تا هم ذخایر آبی افزایش یابد و هم اثر فعالیتهای انسانی بر محیط زیست کاهش یابد. بهرغم اینکه استفاده مجدد از آب هماکنون در حال تبدیل شدن به یک گزینه تامین آب ضروری و قابل اتکا برای بسیاری از شهرهای با تنش آبی است، اما همچنان پتانسیل قابل توجهی برای افزایش بهرهگیری از پسابهای احیاشده وجود دارد.
بر اساس مطالعات طرح جامع آب کشور، میزان کل فاضلابهای تولیدی حاصل از مصارف مختلف در ایران، قریب به ۳۲ میلیارد مترمکعب است. بخش عمدهای از این حجم آبی (۲۸ میلیارد مترمکعب)، زهابهای کشاورزی است. حجم فاضلابهای شهری در آینده نزدیک به پنج میلیارد مترمکعب در سال خواهد رسید که با توجه به کل منابع آبی قابل تجدید کشور، رقم قابل توجهی است. اگر در گذشته، تصفیه فاضلاب تنها با رویکرد ارتقای سلامتی عمومی و پیشگیری از بیماریها و کمک به حفظ محیط زیست و جلوگیری از آلودگی آبها انجام میشد؛ امروزه علاوه بر هدفهای گفتهشده، رویکرد دیگری نیز بر تصفیه فاضلاب افزوده شده است و آن بازچرخانی آب و استفاده ایمن از پساب و به طور کلی نگاه به تصفیهخانههای فاضلاب، به عنوان یک منبع بازچرخانی و استفاده دوباره از آب است.
در حال حاضر بخش قابل توجهی از طرحهای فاضلاب، از طریق سرمایهگذاری بخش خصوصی انجام میشود. در این طرحها در قبال سرمایهگذاری بخش خصوصی برای احداث تاسیسات فاضلاب، پساب آن، در قالب قراردادهایی برای جبران بخشی از نیاز آبی که عمدتاً صنایع را شامل میشود، به این بخش واگذار میشود. در مواردی نیز پساب تصفیهشده فاضلابها، برای جبران بخشی از نیاز آبی کشاورزی به کار میرود.
ارسال نظر