ضرورت بازنگری در روند دستوری فرآیند قیمت گذاری بر روی کالاهای مصرفی
مصرف کننده ستون اصلی و محور تمام بازارهای هدف تولیدات بشری است . اوست که سرنوشت حیات و تداوم وجودی کمپانی های بزرگ چند ملیتی و یا یک مرکز خرید کوچک در یک محله نه چندان بزرگ در یک کشور را تعیین می نماید . ورود به تصمیم مصرف کننده در خصوص تعیین قیمت توسط هر بخش و نهاد دولتی و یا خصوصی به واقع دخالت در تعیین سرنوشت کاری بنگاههایی است که کارآفرین بوده و چرخ اقتصاد خرد و کلان هر کشوری را می گردانند . بشر در دنیای پر سرعت امروز در صدد پیشی گرفتن از زمان است . در پی تحقیقاتی است ، که بتواند در زمان سفر کند . رسیدن به نقاط مختلف کهکشان ها گواه ساده این ادعاست. ذرات با مقیاس کوچکتر از اتم را در دستگاههای شتاب دهنده خود وارد نموده و تغییرات وجودی آنها را مورد مطالعه قرارمیدهد تا به این دانش برسد که سفر در زمان چه تغییرات شگرفی را برای ما حاصل خواهد نمود . در جهان امروزی زمان صدور فرمان بخرید و یا نخرید به پایان رسیده است . کل تولید اطلاعات به نقل از Fortune magazine از بدو حیات بشریت تا سال ۲۰۱۵ به میزان ۸ زتابایت بوده است . زتا بایت چیست ؟ شرکت Seagate سال ۲۰۱۶ را سال Zettabyte نام گذاری نمود . این شرکت پیش بینی نموده تولید دادهای بشری از این سال به بعد شاهد رشد بسیار فزآینده و غیر قابل تصوری خواهد بود. بالا رفتن حجم نقل و انتقال دادها از طریق اینترنت غیر قابل کنترل بوده زیرا حجم تولید این دادها باور نکردنی است . حجم نقل و انتقال دادها که توسط شرکت Cisco در سال ۲۰۱۶ مورد اندازه گیری قرار گرفته حجمی بالای یک Zettabyte بوده است .
اما یک زتابایت چقدر است؟ یک زتابایت برابر با ۳۲۳ تریلیون کپی از رمان جنگ و صلح لئوتولستوی است، یا برابر با ۲ میلیارد سال موسیقی! بگذارید با مفاهیمی که با آنها آشنا هستیم، موضوع را روشن کنیم.
دلیل طرح موضوع فوق فقط اشاره به حجم اطلاعات مورد نظر مصرف کنندگان کالاهای مصرفی بود که ما میخواهیم برای انتخاب وی تصمیم سازی نمائیم . اصولا کشف قیمت بهینه خرید به عوامل بسیار بیشماری ارتباط خواهد داشت که هیچ نوع دستورالعمل و یا بخشنامه کاملی نمیتواند آن را پوشش دهد . از بازار که همان چشم مصرف کنندگان است ، سزای گران فروش و یا ارزان فروش نخریدن است . کالاهای مصرفی اغلب دارای تاریخ تولید و تاریخ انقضاء می باشند . انسانها به صورت ذاتی برای حفظ سلامت خود در زمان تهیه و تدارک خرید به این موضوع توجه ویژه و خاص داشته و تحت هیج شرایطی سلامت خود و خانواده هایشان را به خطر نمیاندازند . پس وقتی کالایی به هر دلیل منطقی و یا غیر منطقی قیمت فروشش خارج از عرف حاکم بر بازار گران و یا ارزان باشد ، از قفسه ها خارج نشده و به تاریخ انقضاء خود نزدیک گشته و سپس میمیرد . هیچ گران و ارزانی خارج از ضابطه عرضه و تقاضا در بازار وجود ندارد . مصرف کننده امروزی با صرف کمترین وقت و با یک جستجوی بسیار ساده همه ابعاد کمی و کیفی کالای شما را مورد بررسی و مداقه قرار داده و سپس تصمیم می گیرد . کشف راستی آزمایی شما در کسری از دقیقه امکان پذیر است . شما با روش بالابردن کیفیت و پائین آوردن (BOM) بهای تمام شده کالاهای تولیدی و بدون دخالت دستور تعیین قیمت میتواند پادشاه بازارهدف خود باشید . تکنولوژی کمک شایانی به پائین آمدن بهای تمام شده کالاهای تولیدی پرگردش مصرفی نموده است . از سوی دیگر همین تکنولوژی ضامن بالارفتن کیفیت نیز شده است. دستگاههای تولیدی با ایجاد روشهای اندازه گیری دقیق به ما کمک می کنند تا هر لحظه بتوانیم قیمت و بهای تمام شده کالاهای خود را کنترل و با نگاه به بازار مصرف و خروج کالاها از شلف ها قیمت مصرف کننده کالاهایمان را مدیریت نمائیم . تنها روش اثر گذار کوتاه مدت درخصوص کنترل قیمت ها روش وضع تعرفه بر روی فرآیند های وارداتی و صادراتی است که توسط دولتها برای کنترل رقبای جهانی و کسب درآمد برای تحقق اهداف عمران و آبادانی کشورها تعیین میگردد . سوال اصلی و اساسی این است که چگونه در بازار جهانی و دهکده جهانی امروز میتوانیم رقابت سالم و پایداری با نام های تجاری بین المللی داشته باشیم و مشتریان و بازارهدف خود را به آنها واگذار ننمائیم ؟ به نظر شما استراتژی تعیین قیمت و دخالت مستقیم در تصمیم خرید مصرف کننده ما را به هدف فوق خواهند رساند ؟ پاسخ این سوال بسیار واضح و روشن است . هیچ بنگاه اقتصادی و کشوری نمیتواند با دستور و امر و نهی بازار را کنترل نماید و به مصرف کننده دستور دهد که وی چگونه سبد خرید کالاهای مصرفی خود را انتخاب کند .
همه کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه در زمان اخذ تصمیم به جای مصرف کننده نقطه شکست استراتژی های کنترل بازارشان بوده و مثال های بسیار بیشماری از این مقوله در کتابها و مقاله ها و ... می توان یافت . کنترل بازار فقط و فقط با روش های نوین مدیریت فروش و بازاریابی و بازارسازی و برندینگ امکان پذیر است و دولتها و نهادهای وابسطه به آن فقط میتوانند نقش تسهیل گری خود را ایفا نمایند . اگر این نقش به نقش تصمیم ساز بدل گردد توازن بین عرضه و تقاضا برهم خواهد خورد و مصرف کننده قدرت تصمیم سازی خود را از دست خواهد داد . وقتی مصرف کننده نتواند تصمیم صحیح بگیرد ، تولید کننده با روشهای مختلف درست و غلط و آزمون و خطایی به دنبال تصمیم سازی مصرف کننده می گردد . تولید کننده باید بفروشد زیرا هزینه های بسیاری دارد . او کارآفرین است و تضمین کننده چرخه حیات بشری است . او مقسم روزی خداوند است و تداوم فعالیت او چیزی نیست جز تصمیم به خرید مصرف کننده . دخالت از بالا به پائین دولتها در این امر برهم زننده توازن تولید و مصرف است . چرخه تولید و مصرف تولید اشتغال می نماید. با نبود تولید کار نیست و با نبود کار زندگی میسر نیست . بازار بسته و دستوری و تعیین و تکلیفی شاید در زمان جنگها و خشک سالی ها و بلایای طبیعی و ... دارای کاربردهای اثرگذاری باشد . اما در زمان صلح و آرامش به هیچ عنوان تابع دستور نخواهد بود . بحران های اقتصادی در زمان صلح زاییده دستورات خلاف روند عادی بازار است . دلایل متعددی وجود دارد که درج قیمت مصرف کننده بر روی کالاهای پر گردش هیچ نفع و سودی برای طرفین ( تولید کننده و مصرف کننده ) نخواهد داشت و باید این قانون مورد بازبینی جدی قرارگیرد تا چرخ تولید بگردد و نقطه اخذ تصمیم به محل اصلی خود بازگردد . هر زمان که فرآیند های تصمیم سازی به فرآیند های تصمیم گیری بدل می گردند مدیران دچار سردرگمی روزمره ایی خواهند شد که نتیجه ایی جز اتلاف وقت و انرژی و هدر رفت منابع به همراه نخواهد داشت . فرآیند های تحقیق بازار برای توسعه فروش ، کاربرد چند وجهی داشته و میتواند به خدمت تصمیم سازان کشورها بیاید . این مهم در کشورهای توسعه یافته به خوبی درک و لمس میگردد . برای اخذ کوچکترین تصمیم ، دوربین بیرونی خود را به کار انداخته و ابتدا تبعات تصویب و تعیین قوانین را با شرایط محیط جغرافیایی ، شرایط حاکم بر بازار ، برآورد دقیق هزینه های پنهان و آشکار اخذ این تصمیم ، مورد بررسی قرار داده سپس اقدام به نمونه سازی در ابعاد بسیار کوچک کرده و در نهایت در صورت تایید همه تیم ارائه دهنده پیشنهاد اقدام به عمل می نمایند. راه برون رفت از بحران های اقتصادی و اجتماعی چیزی جز پژوهش عمیق بین داده و ستانده نیست . اصل تولید داده از کنش و واکنشهای زیست محیطی بشری است . انسانهای خلاق شاید بتواند درزمانها و محیط های سخت نبوغ خود را نشان دهند اما برای توسعه فرآیند های اجرایی و عملی این خلاقیت نیاز مبرم به برنامه ریزی دارند . محیط های پر آشوب توان برنامه ریزی را از خلاق ها گرفته و جامعه از حذف این گروه دچار خسران جبران ناپذیر می گردد . کلام آخر ؛ در شرایط کنونی همدلی و هم اندیشی و توجه به سلسله نیازهای فوری مدیریتی باید در دستور کار همه تصمیم سازان قرار گیرد تا ما شاهد رونق تولید داخلی با کیفیت باشیم و به مصرف کننده اجازه دهیم او با انتخاب صحیح و هوشمندانه خود چرخ اقتصاد ما را بگرداند و برای وی تصمیم نگیریم . به او نشان دهیم با چه شاخص هایی میتواند تصمیم صحیح بگیرد .
ارسال نظر