چطور من یک کمـالگرا شدم؟
۱- شرم یکی از مهمترین دلایل ابتلا به کاملگرایی است. شرم یکی از احساسات ابتدایی ما است که بزرگترین واکنش ما در برابر آن «پنهانکاری» است. شرم باعث میشود که ما از ابراز و افشای خود واقعیمان خودداری کنیم و نقابهای مختلفی را بر چهره بزنیم. شرم این احساس را درون ما بهوجود میآورد که کم، ناکافی و نالایق هستیم، دوستداشتنی و قابل احترام نیستیم و لیاقت عشق، محبت و موفقیت را نداریم. شرم، احساس «من بد هستم» را در ما پررنگ میسازد. اتفاقاتی که در سالهای اولیه زندگی برای ما میافتد، تله شرم را در ذهن ما فعال کرده و باعث میشود که عزت نفس ما آسیب ببیند. وقتی عزت نفس ما آسیب ببیند، در واقع حس ارزشمندی نسبت به خود را از دست میدهیم. زمانی که فکر کنیم به اندازه کافی ارزشمند، خوب و قابل پذیرش نیستیم، تصمیم میگیریم که تصویری از کمال را برای خود ترسیم کنیم.
ما میگوییم که «من بد هستم و کافی نیستم. حالا چه کارهایی میتوانم انجام دهم که خوب، کافی و دوستداشتنی باشم و مرا تایید کنند؟» سپس، شروع به ترسیم راهکارهایی برای مورد تایید بودن خود در نظر دیگران، روی تابلوی کاملگرایی خود میکنیم. ما به این نتیجه میرسیم که اگر آن ویژگیهای ترسیم شده را داشته باشیم، آن وقت کامل، کافی و دوستداشتنی هستیم. این تابلو همان نقشه کاملگرایی ما است. حالا، زمانی که این تابلو را ترسیم کردهایم، تمامی آنچه روی این تابلو است تبدیل به حساسیتها و نقاط ضعف ما میشود. چنانچه در دستیابی به یکی از آن ویژگیها شکست بخوریم، این شکست مساوی با بد بودن، ناکافی بودن و دوستداشتنی نبودن ما است. از این رو، کاملگرایان فکر میکنند که اگر به چیزهایی که مشخص کردهاند، نرسند یا اگر به کاملترین و بینقصترین شکل ممکن نباشند، پس بد و قابل طرد شدن هستند.
۲- عشق مشروط والدین. زمانی که کودک هستیم، یکی از سادهترین راههای تربیتی ما، عشق مشروط است. همان عشقی که میگوید اگر این کار را انجام دهی دوستت دارم یا اگر آن کار را انجام ندهی دوستت ندارم و طرد میشوی. از کودکی به ما یاد میدهند که برای دوست داشته شدن، پذیرفته شدن و تعلق داشتن باید به گونهای غیر از آنچه هستیم باشیم، باید نقاب بزنیم. عشق مشروط باعث میشود که ما نتوانیم خود واقعیمان باشیم و تابلویی از کمال را برای خود ترسیم کنیم که راهنمای ما برای دوست داشته شدن باشد. کاملگراها میدانند که اگر کامل و بینقص نباشند طرد میشوند، زیرا این را از کودکی به آنها آموزش دادهاند. بنابراین، آنها سعی میکنند که همیشه بهترین، اولین و کاملترین باشند تا بتوانند تایید و تعلق را از آن خود کنند.
۳- والدین ایدهآلپرست. والدین ایدهآلپرست همانهایی هستند که به فرزندان خود برای برترین و اولین بودن سختگیری میکنند و میخواهند که فرزندان آنها یا مثل خودشان، یا بهتر از دیگران باشند یا اینکه راههای ناتمام آنها را تمام کنند. این دسته از والدین غالبا به راحتی فرزند خود را تحقیر و سرزنش میکنند و با این کار خود پیام کم بودن، دوستداشتنی نبودن، بیعرضه بودن و نا لایق بودن را بر ذهن فرزند خود حک میکنند. کافی است که فرزندان آنها کمتر از انتظارات سختگیرانه و کاملگرایانهشان باشند تا به باد انتقاد، تحقیر و سرزنش گرفته شوند. فرزندان این دسته از والدین همیشه فکر میکنند که ارزششان با دستاوردهایشان سنجیده میشود و تایید مورد نیازشان را با آنچه که بهدست میآورند دریافت میکنند. در نتیجه، آنها همیشه سعی میکنند خیلی چیزها را که در نظر والدینشان ایدهآل میتواند باشد بهدست آورند تا بالاخره مورد تایید و پذیرش والدین خود قرار گیرند.
۴- جامعه کاملگرا. یکی دیگر از دلایل کاملگرایی، زندگی در فرهنگ و جامعهای است که همه چیز را بینقص و کامل میپسندد. جامعهای که عشق مشروط را به افراد خود عرضه میکند و نوعی دیکتاتوری در آن وجود دارد. جامعه کامل گرا چارچوبهای محکم و زیادی برای دوست داشتن، عشق ورزیدن، تعلق، خوب بودن، تایید شدن و پذیرفته شدن به افراد عرضه میکند. یعنی در چنین جامعهای افراد یاد میگیرند که برای اینکه دوست داشته شوند، تعلق داشته باشند و طرد نشوند باید ویژگیهایی را که جامعه برای آنها مشخص میکند بهدست آورند یا ابراز کنند، در غیر این صورت طرد خواهند شد. پس از خانواده، این جامعه و فرهنگ کشورها است که افراد را تربیت میکند، بنابراین، اگر جامعهای فرهنگ کاملگرایی داشته باشد، این ویژگی یکی از ویژگیهای اکثریت افراد جامعه خواهد شد.
ارسال نظر