زغالسنگ تولید، توسعه و چالشها
منابع زغالسنگ از منظر میزان کربن و انرژی و همچنین مواد فرار و رطوبت به دو دسته زیر تقسیم میشود:
۱)زغالسنگ سخت ؛که ۵۳ درصد ذخایر جهان را به خود اختصاص داده و به دو نوع تقسیم میشود.
*آنتراسیت که ۱ درصد ذخایر زغالسنگ بوده و عمده مصرف آن خانگی و صنعتی است و به سوخت بدون دود نیز معروف است.
*بیتومینه که ۵۲ درصد ذخایر جهانی زغالسنگ را به خود اختصاص میدهد و دو مصرف عمده دارد.
*مصرف به عنوان کک شو متالورژی در صنایعی از قبیل آهن و فولاد
*مصرف به عنوان عامل حرارتی در نیروگاهها، کارخانجات سیمان و سایر مصارف صنعتی
۲)زغالسنگ نرم ( قهوهای ) ؛ که ۴۷ درصد ذخایر جهانی را به خود اختصاص داده و به دو دسته تقسیم میشود:
*شبه بیتومینه که ۳۰ درصد ذخایر جهانی زغالسنگ را شامل میشود و عمده مصرف آن نیز در نیروگاهها و صنایع بزرگ از قبیل سیمانیها است .
*لیگنایت که ۱۷ درصد ذخایر جهانی را به خود اختصاص داده و عمده مصرف آن در نیروگاهها است.
مهمترین کاربرد زغالسنگ در نیروگاههای حرارتی و سپس تولید فولاد و سیمان است. کل ذخایر اثبات شده زغالسنگ در جهان حدود ۸۹۰ میلیارد تن برآورد شده که ۲۷.۵ درصد در آمریکای شمالی ۱.۶ درصد در آمریکای جنوبی و مرکزی، ۳۴.۸درصد در اروپا - اوراسیا، ۳.۷ درصد در خاورمیانه و آفریقا، ۳۲.۳ درصد در آسیا - اقیانوسیه است . میتوان گفت که ۹۱ درصد ذخایر زغالسنگ جهان در ده کشور؛ آمریکا، روسیه، چین، استرالیا، هلند، آلمان، اکراین، قزاقستان، آفریقای جنوبی و اندونزی واقع شده است. از مجموع تولید زغالسنگ جهانی ۷۵ درصد حرارتی، ۱۴ درصد کک شو و ۱۱ درصد لیگنیت بوده است. تولید جهانی زغالسنگ حرارتی در سال ۲۰۱۵ معادل ۵۸۱۱ میلیون تن و تولید زغالسنگ کک شو در سال ۲۰۱۵ معادل ۱۰۹۰ میلیون تن است و در مجموع کل تولید زغالسنگ در سال ۲۰۱۵ معادل ۷۷۰۸ میلیون تن است. براساس تولید فعلی و صنایع و نیروگاههای موجود، همچنین اجرای طرحهای انرژی پاک در سطح بینالمللی، تولید زغالسنگ جهان تا سال ۲۰۴۰ میلادی به شرح جدول۲ پیشبینی شده است:
آغاز فعالیتهای زغالسنگ در ایران
کاربرد گسترده زغالسنگ در ایران، از زمان احداث کارخانه ذوب آهن اصفهان آغاز شده و اولین معادن زغالسنگ در ناحیه کرمان و متعاقب آن معادنی در نواحی البرز شرقی، مرکزی و غربی احداث شدند. سالهاست که تنها مصرفکننده زغالسنگ کک شو ایران، همان ذوب آهن اصفهان بوده است. البته افتتاح طرح فولادسازی میدکو میتواند شریکی برای ذوب آهن اصفهان فراهم کند. از طرف دیگر در چند سال اخیر با احداث چند واحد ککسازی خارج از ذوبآهن اصفهان، بازار گستردهتری نسبت به گذشته ایجاد شده است. ایران از نظر ذخایر زغالسنگ، جزو کشورهای غنی جهان محسوب نمیشود و حدود ۰.۱۳ درصد از کل ذخایر جهان را در اختیار دارد. میزان ذخایر قطعی زغالسنگ کشور حدود ۱.۲۳ میلیارد تن و میزان ذخایر احتمالی بین ۱۱ تا ۱۴ میلیارد تن برآورد میشود.
پنج ناحیه کلی زغالدار ایران که در فعالیتهای اکتشافی شناسایی شده است، عبارتند از :
*ناحیه زغالدار نایبند - کرمان
*ناحیه زغالدار البرز
*ناحیه زغالدار شمال شرق خراسان
*ناحیه زغالدار کاشان - اصفهان
*ناحیه زغالدار مراغه - آذربایجان
بیشترین ذخایر اکتشاف شده، مربوط به چهار ناحیه طبس با ۷۵.۴ درصد، کرمان با ۸.۲ درصد، البرز مرکزی با ۱۳.۵ درصد و البرز شرقی با ۲.۶ درصد و سایر مناطق تنها ۰.۳ درصد است. تولید زغالسنگ خام ایران در حدود ۲۸۴۰ هزار تن و تولید کنسانتره زغالسنگ در سال ۱۳۹۴ معادل ۱.۴۷۰ میلیون تن و در سال ۱۳۹۵ معادل ۱.۴۷۳ میلیون تن بوده است. میتوان گفت که زغالسنگ کک شو، تقریبا ۹۹ درصد تولید کشور را به خود اختصاص داده است. ایران تقریبا ۲۵ تا ۳۰ درصد مصرف خود را از طریق واردات تامین میکند. البته این میزان از واردات به دلیل کیفیت و نوع زغال ایران باید حفظ شود اما بیشتر از آن، نیاز نیست. کشورهای استرالیا، آلمان، اوکراین، روسیه و چین عمده صادرکنندگان زغالسنگ به ایران هستند و عمده صادرات ایران نیز زغالسنگ حرارتی و بیشتر به مقصد ترکیه بوده است. تولید زغالسنگ ایران، با توجه به طرحهای فعلی و نیاز مصرفکنندگان تا سال ۱۴۱۵ به شرح جدول۴ پیشبینی شده است. این پیشبینیها بر اساس طرح جامع فولاد، طرح جامع زغالسنگ و طرحهای توسعهای در دست احداث است.
چالشهای جهانی برای زغالسنگ
در دو دهه گذشته، تولید زغالسنگ با چالشهایی همراه بوده است. نخستین چالش آن، مسائل زیست محیطی و آلایندگی گازهای متصاعد شده، حاصل از سوختن زغالسنگ است. البته پروسه تولید زغال خام و زغالشویی نیز همواره با مشکلات زیست محیطی همراه بوده و هزینههایی بر تولید کنندگان تحمیل کرده است. چالش بعدی زغالسنگیها، قیمت تمام شده و هزینههای آن است. استخراج و تولید زغالسنگ به تنهایی فاقد صرفه اقتصادی است و تنها در زنجیره تولید توجیه اقتصادی پیدا میکند. این مشکل زمانی حاد شد که کشورها، سیاست خصوصیسازی را در پیش گرفتند و درواقع یارانههای این واحدها به آرامی قطع شد. در آن زمان تعداد زیادی از معادن با مشکل مواجه شدند و توان جبران هزینه را نداشتند.
در این میان اما دولتهای آیندهنگر به دلیل انگاشتن زغالسنگ به عنوان یک ماده معدنی همچنان استراتژیک، تعطیلی کلیه معادن زیر زمینی زغالسنگ را به صلاح کشورهای خود ندانستند و با قبول تخصیص یارانه به ادامه کار معادن بزرگ زغالسنگ کمک کردند و بدین ترتیب تقریبا کلیه معادن زیرزمینی زغالسنگ باقیمانده در دنیا با حمایت دولتها به فعالیت خود ادامه دادند. اما دهه اخیر شاهد اتفاقاتی نظیر گران شدن نفت و قیمتهای نوسانی آن، تحول عظیم اقتصادی در چین، حرکت سریعتر سیاست اقتصادی کشورهای بلوک شرق به علت سرمایهداری پس از فروپاشی شوروی سابق و نظایر آنها بود که تاثیر زیادی بر تغییر روند نزولی قیمتهای مواد معدنی داشتند و لذا به رغم نظر برخی تحلیلگران، معادن و از جمله معادن زغالسنگ مسیر جدیدی در پیش گرفتند. این تحولات صحت تصمیم آن دولتها مبنی بر حمایت بخش زغالسنگ را تایید کردند.
کمک دولتها به زغالسنگ کشور
پس از بهرهبرداری معادن زغالسنگ در محدوده کوههای البرز مرکزی درزمان جنگ جهانی دوم، اولین تلاش گسترده در اکتشاف سیستماتیک و بهرهبرداری از معادن زغالسنگ ایران در برنامه تولید فولاد کشور مد نظر قرار گرفت. در بررسیهای اولیه، نواحی البرز مرکزی و کرمان انتخاب و پس از انجام اکتشافات با هدف تامین زغالسنگ متالورژی به صورت کاملا دولتی مورد بهرهبرداری قرار گرفتند. نظر به قرار گرفتن معادن زغالسنگ (و سنگ آهن) در یک سیستم بسته، قیمت مواد معدنی از ابتدا در مقایسه با قیمتهای جهانی نبوده و فرآیند تولید فولاد به طور کلی مدنظر بوده است.
تحولات اقتصادی و اجتماعی سالهای اخیر در جهان، تاثیر خود را بر کشور ایران نیز نهاده و در راستای اجرای سیاستهایی نظیر حذف یارانهها، خصوصیسازی و بازار رقابتی، صنایع ناتوان دولتی نظیر معادن زغالسنگ را که از ابتدا هم فارغ از رقابت مشغول فعالیت بودند، بیشتر دچار تنش نمود. خصوصیسازی این بخش نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان مشکلات خاص و حادتر از بقیه صنایع داشته است. حتی در برخی از کشورهای توانمند در تولید زغالسنگ، مقاومت در برابر حذف یارانهها و تعطیلی معادن عرصه را بر مجریان سیاستهای اقتصادی تنگ کرد. به عنوان مثال ادعای لهستانیها، مبنی بر پایان اقدام خصوصیسازی در لهستان در حالی مطرح شد که حسب گزارشات آن کشور، برنامه خصوصیسازی در معادن زغالسنگ لهستان از سال ۲۰۰۵ میلادی آغاز شده و آنها امیدوار بودند که در سال ۲۰۰۶ میلادی بتوانند این امر را به پایان برسانند و در عمل موفق به اجرای آن نشدند. اهمیت این ماده معدنی که با تیتر طلای سیاه در گزارش مذکور عنوان شده بود هنگامیبیشتر مشخص میشود که میزان تولید برق با سوخت زغالسنگ در آن کشور (حدود ۹۵درصد) را در نظر داشته باشیم.
راه آینده
به هر حال بهرغم همه مشکلات موجود، سیاستهای دولت در این بخش نیز باید اجرا میشد و در حالی که ایمیدرو قدمهای موثری را در امر خصوصیسازی برداشته و در سال ۸۲، رتبه اول خصوصیسازی را به خود اختصاص داده بود، در واگذاری واحدهای زغالی، مشکلات خاص خود را داشت. ترغیب سرمایهگذاران برای ورود به معادن زغالسنگ موفقیت چندانی نداشت. بنابراین مسوولان مربوطه بر آن شدند که روشهای دیگری را انتخاب کنند که مهمترین آنها تشویق پرسنل معادن زغالسنگ به جدا شدن از سیستم دولتی و ادامه فعالیت به شکل خصوصی تحت عنوان اصلاح ساختار بود. این اقدام با موفقیت تقریبی همراه بود اما مشکلات معادن زغالسنگ همراه با این واگذاری از بین نرفتند، بلکه با بهرهبردار جدید همراه شدند. بنابراین در جهت ایجاد زمینههای کمک به ایشان اقداماتی انجام گرفت که از جمله ارائه تسهیلات برای تجهیز معادن، کمک به افزایش ایمنی و نیز اکتشافات بود. اما مشکلات این معادن پایانی نداشت.
مشکلات
اولین و مهمترین مشکل معادن زغالسنگ ایران، نگرش مسوولان کشور است، که اگر سختی کار و خطرات حرفهای، همچنین وضعیت معادن زغالسنگ در جهان مدنظر باشد مطمئنا نگرشی مساعدتر به دنبال خواهد داشت و همانند سایر معادن زیرزمینی دنیا ارقامی به عنوان یارانه بر قیمت هر تن زغالسنگ محسوب میکنند. دومین مشکل، مشتری انحصاری آن است که همواره تعیین کننده قیمت بوده. با وجود اضافه شدن ظرفیت تولید فولاد کشور، به خصوص واحدکوره بلند میدکو، تا حدودی این مشکل حل میشود. اما باید به راهحلهایی از قبیل صادرات نیز فکر کرد. البته اولین گروهی که باید به این موضوع بپردازد، مالکان این صنعت هستند. سومین مشکل، عدم سرمایهگذاری مناسب برای نوسازی معادن زغالسنگ و واگذاری معادن به همراه مشکلات آنها بوده است که لزوم یاری دولت را باز هم بیشتر نمایان میسازد.
اگر مشکلات یادشده با وضعیت فنی نامناسب ذخایر زغالسنگ موجود در کشور یکجا در نظر گرفته شود، نحوه واگذاریهای دولت دهم و یازدهم به بخش خصوصی راهحل مناسبی نبوده و قادر به حل مسائل این بخش نخواهد بود. از آنجا که این معادن تنها در زنجیره فولاد صرفه اقتصادی دارد، باید در زمان واگذاری نیز در زنجیره فولاد واگذار میشد و به جای روشهایی مانند رد دیون دولت، از ادغامهای عمودی استفاده و سپس واگذار میشد. با عنایت به شرایط موجود توصیه میشود، دولت هزینه اکتشاف ذخایر زغالسنگ را تا حد امکان تقبل کند، همچنین در تجهیز معادن جدید، نوسازی معادن موجود، آموزش پرسنل بخش خصوصی، ارتقای ایمنی و ... از طرق مختلف یاری کرده تا بتوان برای اجرای برنامههای مصوب فولاد، نیاز این صنایع به زغالسنگ را در کشور و البته توسط بخش خصوصی تامین کند، چرا که وضعیت بازار زغالسنگ در جهان نشان میدهد که این ماده معدنی آنقدر اهمیت دارد که مسوولان توجه خاص به آن داشته باشند.
ارسال نظر