دکه مطبوعات
Reader’s Digest
رازهای لمستراپی
ریدرز دایجست چاپ کانادا در این هفته به سراغ انرژی درمانی رفته است. این سوال وجود دارد که آیا انرژی درمانی یک مبحث علمی است یا نه و درمان از طریق لمس کردن میتواند پشتوانه علمی داشته باشد یا نه. این مجله مینویسد پشت این موضوع دلایل علمی وجود دارد. این مجله سپس به نقل قولی از زنی میپردازد که دارای دو تومور بوده است. در این مجله آمده است: جوآنی مککاخن زندگی خود را مدیون درمان از طریق لمس کردن است. در سال ۲۰۰۵، در حالی که وی ۶۶ ساله بود تحت عنوان کارشناس آیتی برای یک شرکت چندملیتی کار میکرد. در همان زمان تشخیص داده شد که دارای دو تومور مغزی است. یکی خوشخیم و دیگری بسیار بدخیم و مرگبار.
او برای آنها اسم انتخاب کرده بود. نام یکی از آنها ملانی و دیگری اولی بود. مککاخن برای اینکه از شر آنها راحت شود تسلیم عمل جراحی شد. هرچند وی تا حدی توانست با عمل جراحی از خطر مرگ بگریزد، اما هنوز نتوانسته بود به طور کامل از شر سرطان رها شود. او چند سال بعد برگشت به خانه؛ یعنی اسکاتلند. در سال ۲۰۱۵ او داوطلب شد در خیریهای به نام آیریس مشارکت داشته باشد و به بیماران سرطانی کمک کند. این خیریه ماساژدرمانی و انرژی درمانی رایگان برای بیماران سرطانی انجام میداد. مککاخن برای این خیریه کارهای تی را رایگان انجام میداد و در مقابل از آنها خدمات ماساژتراپی و انرژی درمانی دریافت میکرد. مککاخن میگوید: این بیماری به شدت مرا فرسوده کرده و همیشه سر درد داشتم. مسوول درمان من سر و شقیقههایم را ماساژ میداد. او دقیقا میدانست من مشکلی دارم. با هر بار ماساژتراپی حال من بهتر میشد. مککاخن میگوید این روش درمانی برای وی بسیار سودمند تمام شد و وی توانست این بیماری را بهطور کامل پشتسر بگذارد.
در کانادا نیز چنین برنامهای وجود دارد که دقیقا مشابه خیریه «آیریس» در اسکاتلند عمل میکند. بر اساس تحقیقات جدید مشخص شده است چنین برنامههایی از یک منطق علمی سود میبرد. مانوئل آریو مورالس، پروفسور فیزیوتراپی در دانشگاه گرانادای اسپانیا تحقیقاتی انجام داده است تا مشخص کند آیا این شیوه از پشتوانه علمی برخوردار است یا نه. او این شیوه را در برابر بیماران سرطانی آزمود. آریو مورالس میگوید: زمانی که این انرژی درمانی مبتنی بر رضایت طرفین صورت میگیرد بیمار احساس راحتی میکند و درد و خستگی در بدن وی کاهش پیدا میکند. همزمان نیز میزان اضطراب بهطرز عجیبی کاهش پیدا میکند و سیستم ایمنی بیش از پیش تقویت میشود. این دانشمند فیزیوتراپی میگوید که یافتههای ما نشان میدهد که دانشمندان بیشتری مشتاق این شیوه شدهاند.
Newsweek
مسکنهای مرگبار
مجلهنیوزویک این هفته از نوعی ماده مخدر میگوید که به عنوان مسکن در آمریکا بسیار تجویز شده است. این مجله تاکید میکند که این دارو جان بسیاری از کهنه سربازان آمریکایی را گرفته است. این مجله مینویسد: اواخر تابستان، شبی کوین کلر در خانه نزدیکترین دوست خود را شکست و وارد خانهاش شد. کلر در نیروی دریایی آمریکا خدمت میکرد و از یک درد مداوم رنج میبرد، زیرا دست راستش با یک سکته مغزی فلج شده بود. از همین رو او برای نوشتن وصیتنامهاش از دست چپ خود استفاده کرد و در آن از دوست خود هم معذرت خواسته بود: مارتی، ببخشید که در خانهات را شکستم و اسلحهات را برداشتم اما دیگر این درد طاقت مرا طاق کرده است. دیگر نمیتوانم بیش از این تحمل کنم. او سپس خودروی خود را به سمت کلینیکی در وایتویل در ویرجینیا راند و وارد اتاق دارو شد و در را به روی دیگران قفل کرد.
احتمالا او از اینکه این در برای ساعتها بسته بود ناراحت شده یا اینکه قصد داشت به این طریق اعتراض خود را نشان دهد. کلر سپس لوله تفنگ ۹ میلیمتری دوستش را بر سر خود میگیرد و شلیک میکند. دوستان نزدیک کلر به روناک تامیز گفتند: کلر نمیدانست که چگونه از شر مسکن «VA» راحت شود. دکترها به او گفته بودند که کاهش دادن مسکنها میتواند عمر وی را طولانیتر کند اما مارتی، همان دوست نزدیک کلر که اسلحهاش سرقت شده بود گفت که وی دیگر نمیخواست با بدبختی و در میان درد زندگی کند. خودکشیهایی مانند این و ناامیدیهای گسترده در پشت آنها یکی دیگر از عناصر غمانگیز افیونی ملی است که دستکم سالانه یک بار برای افراد تجویز میشود؛ اما آمار خودکشیها نیز کم نیست. سالانه این رقم به ۶۴ هزار نفر میرسد.
مخدرها، بیشتر از قرصهای تقلبی و هرویین به شکل غیرقانونی به دست میآید و حالا این قرصها عامل مرگ ۶۳ درصدی در بین سایر موادهای مخدر است که در ۲۰ سال اخیر بیشترین رشد را داشته است. در واقع باید گفت که میزان مرگومیر تحت تاثیر این مسکنها بیشتر از خسارت جانی است که از طریق جنگ آمریکا در افغانستان و عراق حاصل شده است. در سال ۲۰۱۱، دو کهنه سرباز به دلیل مصرف بیش از حد این قرصها جان خود را از دست دادند. انتقادی که این مجله وارد میداند این است که روانپزشکها زمانی برای کم کردن درد بیمارانشان بیش از حد استفاده از این نوع مخدر را تجویز کردند اما زمانی که مردم از این نوع ماده با خبر شدند، سعی کردند از طرق غیرقانونی آن را به دست آورند.
New Scientist
هوش مصنوعی؛ دوست یا دشمن؟
چگونه «ترس» برای ما پرسیدن سوالهای درست در باب هوش مصنوعی را متوقف کرده است؟ این سوالی است که مجله معروف نیو ساینتیست این هفته به دنبال پاسخ به آن است. بسیاری تاکنون هوش مصنوعی را برای ما بهعنوان یک خطر مطرح کردهاند. اما آیا هوش مصنوعی ترسناک است؟ آیا این فناوری را باید دوست خود تلقی کنیم یا دشمن. ما از هوش مصنوعی ترس داریم زیرا نگران این هستیم که کار ما را این موجودات هوشمند بدزدند یا اینکه ما به کمک این هوش، انسانیت را نابود کنیم. اما خطر اصلی در مورد هوشهای مصنوعی بسیار پیچیده تر از این مسائل مطروحه هستند.
نویسنده این مجله در گزارش خود آورده است: در یک مزرعه، سروری (server) در جایی، تصور میکنم نوادا یا نیومکزیکو، اما با احتمال بیشتر در ویرجینیای شمالی، یک صدای ضبط شده از همسرم وجود دارد. او اصلا نمیدانست که صدای او در حال ضبط شدن است، اما بعدا که شرایط و ضوابط محصول آمازون را خواند متوجه شد که «اکو» صدای او را ضبط میکند. همسرم از من پرسید چرا مردم اکو را با نام آلکسا میشناسند. او دوباره از من پرسید چرا آنها نام آلکسا را برای این اسپیکر هوشمند انتخاب کردهاند. بعد خود پاسخ میدهد: احتمالا باید یک دلیلی پشت سر انتخاب این نام باشد. کاربران متداول اکو فکر میکنند که پس از اینکه آلکسا را صدا کردند، او از خوب بیدار میشود و شروع به گوش کردن و به ضبط صداها میکند. در حالی که آلکسا پیش از اینکه نام وی را بیاورند صداها را ضبط میکند. این یعنی اینکه او همیشه باید به صداها گوش کند. در اینجا حس بدگمانی بر من غالب میشود.
بدگمانی یا پارانویا همیشه واکنش هوش انسانی به هوش مصنوعی است. همگی ما از چشماندازی که از زندگی با ماشینها تعریف کردهاند، میلرزیم و متاثر میشویم. گاه فکر میکنیم آنها در حد یک انسان به ما واکنش نشان میدهند. مطمئنا تاکنون هشدارهای تکان دهنده در مورد هوش مصنوعی را شنیده اید: آنها ما را تماشا میکنند، حریم خصوصی ما را از بین میبرند و مانع گفتوگو در سطح جامعه میشوند. آنها مشاغل را میدزدند و انسانیت را نابود میکنند. واقعا نمیشود با قاطعیت در مورد این پرسشها پاسخ داد. اصلا آیا کسی تاکنون سوال مناسبی در این ارتباط پرسیده است؟ این نویسنده میگوید که ما چند صباحی است وارد انقلاب هوش مصنوعی شده ایم اما هنوز به آن پی نبردهایم. در سال ۲۰۱۴، استیفن هاوکینگ هشدار داد که هوش مصنوعی میتواند انسانیت را از بین ببرد اما این نحوه استفاده انسانها از هوش مصنوعی است که میتواند منجر به نابودی شود.
Time
کابوس آمریکایی
داستان تیراندازی به یک کنسرت در لاس وگاس به یک کابوس برای آمریکاییها تبدیل شده است. حالا مجله تایم برای این شماره خود ماجرای پس از این تراژدی را بررسی کرده است. این مجله این سوال را مطرح کرده است که آیا مرگبارترین تیراندازی در تاریخ مدرن آمریکا به تغییر قانون حمل اسلحه منجر میشود یا نه؟ این مجله مینویسد: کنسرت با گیتار آغاز شد اما به محض نواخته شدن صدای تیراندازی برخاست. کسانی که در اوایل جمعیت از این کنسرت کانتری حضور داشتند، گمان کردند که صدا، ناشی از بد عمل کردن بلندگوها است اما زمانی که افراد یکی یکی سرنگون میشدند مردم فهمیدند که با چه ماجرای هولناکی دست و پنجه نرم میکنند. ۲۲ هزار نفری که در این کنسرت روباز شرکت کرده بودند تقریبا بین ۹ تا ۱۱ دقیقه گرفتار مرد تیراندازی شده بودند که از طبقه ۳۲ هتلی در نزدیکی مکان کنسرت اقدام به تیراندازی کرده بود.
برخی مردم بهصورت زنده از تیراندازی و کشته شدن مردم بی گناه فیلم برداری کردند و این کابوس آمریکایی را به تصویر کشیدند. حالا با به نمایش در آمدن این تراژدی آمریکایی که کشتاری در مقیاس یک نبرد جنگی تمام عیار داشته است، این سوال مطرح است که خط قرمز استفاده از اسلحه کجاست؟ این یک سوال سیاسی نیست که برخی پرسشکنندگان را به سیاسی کاری متهم میکنند. یک مطالعه درخصوص تعداد اسلحههای موجود در آمریکا توسط دانشگاه هاروارد و دانشگاههای شمالی صورت گرفته که نتیجهای شوک آور داشته است. بر این اساس تخمین زده شده است که ۲۶۵ میلیون قبضه اسلحه در آمریکا وجود دارد. اما از این میزان تنها ۳۰ درصد از اسلحهها در اختیار بزرگسالان قرار دارد. اما همه دارندگان اسلحه مخالف محکم کاری در زمینه خرید و فروش اسلحه نیستند.
بهعنوان مثال در یک نظرسنجی صورت گرفته از سوی دانشگاه کینی پیاک مشخص شده است که ۹۴ درصد از مردم آمریکا خواستار بررسی مستدل تر از سوی فروشندگان اسلحه به خریداران شدهاند. خریدن اسلحه در آمریکا به آسانی صورت میگیرد و همین امر میزان انتقادها را بالا برده است. حتی در این زمینه مشخص شده است که ۹۳ درصد از جمهوری خواهان هم موافق بررسی بیشتر سوابق خریداران اسلحه هستند. حالا با این فاجعهای که در لاس وگاس صورت گرفته، برخی بر این باورند که زمان تغییر قانون اسلحه در آمریکا فرا رسیده است. نتایج نظرسنجی پیو نشان میدهد که تقریبا ۳۰ درصد از دارندگان اسلحه خواستار قوانین سخت گیرانه درخصوص خرید و فروش اسلحه در آمریکا هستند.
ارسال نظر