پزشکان دورهگرد
بهعنوان مثال«مستوفی» نقل کرد که خواهرش برای یک مشکل قلبی چندین بار در نایه - دهکده خانوادهاش- مورد درمان و مداوا قرار گرفته بود. اولین بار یک پزشک یهودی دورهگرد او را درمان کرد، دومین بار، پزشک یهودی دیگری اقدام به درمان کرد. این پزشکان دوره گرد، نخست وجه را طلب میکردند. آنها جهل دانش پزشکی خود را با خود اطمینانی و تلقین جبران میکردند. کیسهای کوچک با تعداد محدودی دارو و مقداری ابزارآلات داشتند و معجونها و جوشاندههایی تجویز میکردند و داغ کردن، حجامت و فصد کردن (رگزنی) را انجام میدادند و براساس گفته «الیویر» آنها بدون داشتن کوچکترین فرضیه که چرا اینگونه باید عمل کنند، اقدام به موارد فوق میکردند. آدامز همچنین گزارش کرد که پزشکان ایرانی «عموما دورهگرد هستند که از یک دهکده به دهکده دیگری میروند و حرفه خودشان را با ورود اعلام میکنند. داروهای خارقالعاده تجویز میکنند و پیش از آنکه نتایج درمانی شان هویدا شود (چنانچه بدانند که ماحصل مرگ است) از روستا (پس از تجویز دارو) رخت برمیبندند. جای خوشبختی برای کسانی که طبابت میکنند این است که این نتیجه را (یعنی مرگ بیمار را) مردم عموما بهعنوان حکم قسمت و تقدیر میپذیرند.
ارسال نظر