رد پای دو غریبه (فصل 4 - بخش بیست و چهارم)

مردان «اَلن بی»

سایکس در حالی که با خشم دندان«قروچه می‌رفت» به کلایتون گفت:«اقدام لورنس عالی است و من می‌خواهم او را شوالیه بنامم» چرا که او به سرعت فهمید که از عقبه، دشمن جوان او می‌تواند این معامله را با ژورژ پیکو به هم بزند. به همین دلیل هم بود که – هرچند با انگیزه‌ای متفاوت- کمیسر عالی بریتانیایی در قاهره یعنی «رِجینالد وینگِیت» خواهان این بود که رفتارهای لورنس پوشانده شود. او به لندن نوشت: «به دلایل سیاسی، بسیار مهم است که هیچ چیزی در مورد برنامه شناسایی لورنس درخصوص سوریه نباید علنی شود.» در نتیجه، فرانسوی‌ها هرگز پی نخواهند برد که لورنس تا کجاها طی طریق کرده و برای «آنتونین جِسِن۱»، افسر اطلاعاتی فرانسه، ۵ هفته طول خواهد کشید که بتواند بخشی از جزئیات آنچه که لورنس به آن دست یافته و تاثیرات آن را کنار هم قرار بدهد.

جسن در اورشلیم به‌عنوان یک راهب آموزش دیده بود اما بعد خود را یک باستان شناس معرفی کرد. منافع هر دو طرف بسیار در هم تنیده بود، به همین دلیل، همچون سایکس، او نیز به آن چیزی که لورنس آن را «شرق غیرقابل تغییر» (Unchanging East) نامید باور داشت. جسن متقاعد شده بود که با مطالعه چادرنشینان بدوی می‌تواند در مورد کتاب باستانی شان به آگاهی‌ دست یابد. او در راستای این هدف با سفر به شرق اردن مجذوب بازمانده تمدن‌های نبطی و صابئین باستانی شد که تجارت «کندر» (frankincense) میان یمن و غزه را از صدها سال پیش به دست داشتند و تصمیم گرفت اطلاعات بیشتری از آنها به دست آورد. در سال‌های پیش از جنگ، در حالی که سایکس در هتل‌های دمشق با ناامیدی و سرخوردگی دست و پنجه نرم می‌کرد و لورنس در حال کشف و حفاری بازمانده‌های «هیتی»ها (Hittite remains) در شرق اردن بود، جسن با یکی از همکارانش، یک دوربین و یک نردبان سی پله‌ای به سمت جنوب و به سوی راه آهن حجاز اعزام شد تا از سنگ نوشته‌هایی که این تمدن‌های باستانی بر بالای معابد سنگی که در داخل صخره‌های سنگیِ غرب عربستان حفر کرده و از خود به جا گذاشته بودند اطلاعاتی کسب کرده و عکس‌هایی تهیه کند. 

وقتی جنگ در سال ۱۹۱۴ شروع شد، جسن پس از اینکه از سوی ترک‌ها و از پالمیرا اخراج شد به قاهره بازگشت. در آنجا، همانند لورنس، جذب اقدامات مربوط به گردآوری اطلاعات از سوی متفقین (به نیروهای فرانسوی، بریتانیایی، روسی و آمریکایی در جنگ جهانی اول Allied Powers می‌گویند) شد. این کشیش «چاق و چله» (roly poly) طبع شوخی داشت- چرا که شبیه یک قورباغه چاق بود- اما بیش از تمام همتایان انگلیسی خود، که با آنها در ابتدا رابطه خوبی داشت، از بحر‌المیت اطلاعات داشت. در اوایل سال ۱۹۱۵، لورنس که ۲۰ سال جوان تر از او بود، این کشیش را به سان فردی «بسیار سرگرم‌کننده و بسیار باهوش: و به‌عنوان مترجمی شفاهی، بسیار مفید» توصیف کرد. وتوی «طرح الکساندرتا» از سوی فرانسه و سپس همگرایی دو قدرت متفق بر سر قیام عربی فضای دانشگاهی در میان بخش اطلاعاتی را تحت تاثیر منفی قرار داد.

در مارس ۱۹۱۷، جسن در الوجه با لورنس دیدار کرد و یادآور شد که چگونه همکاران سابقش روابطی نزدیک با فیصل، فردی که نفوذی حقیقی بر رهبران عرب داشت، برقرار کردند. این کشیش فرانسوی احساس کرد که این یک مشکل است زیرا لورنس با دشمنی طبیعی «فیصل و پیروانش» با مداخله خارجی در عربستان «اشتراک نظر دارد و از آن حمایت می‌کند». این برای منافع متفقین یک سیاست بهتر و مفیدتری است که از تحریک غریزی چادرنشینان به نفع کسانی بکاهند که از قبیله و نژاد او نیستند. پنج هفته پس از تسخیر عقبه، در ۱۳ اوت ۱۹۱۷، جسن گزارش داد که توصیه او دنبال نشده است.

مخالفت بدوی‌ها با مداخله خارجی بیش از هر زمان دیگری است و طبق هدایت لورنس، تمام قبایل بدوی در منطقه شمال عقبه اکنون به شدت ترغیب می‌شوند تا انگیزه مشترکی با شریف حسین بیابند. این مرد فرانسوی به سرعت این معنا را درک کرد. آن خط تقسیمی که سایکس و پیکو بر سر آن توافق کرده بودند- که وی آن را به مثابه «خط مبهم ترسیم شده بر روی کاغذ بدون توجه به سرزمین قبایل یا وضع زمین» توصیف می‌کرد- اکنون ممکن است «به‌طور قابل تصوری بیش از اصلاح و تعدیل بر اساس فشار حوادث دستخوش تحول شود». «دفرانس»، سفیر فرانسه در قاهره، کاخ ورسای را نسبت به ملاحظه جسن گوش به زنگ کرد. او خاطر نشان کرد که انگلیسی‌ها ظاهرا هیچ محدودیت مشخصی در مورد اینکه این جنبش عربی تا چه حد از سوی شمال به سمت دمشق و سوریه ممکن است گسترانده شود وضع نکرده‌اند.

سایکس پیکو

 

پاورقی:

1 - Antonin Jaussen: در مورد شرح حال او بنگرید به:

Roberto Mazza, For the Love of France: Père Antonin Jaussen in Jerusalem, 1914-1920, http:/ / www.palestine-studies.org/ jq/ fulltext/ 202342