۶ درس اساسی از والت دیزنی برای کارآفرینان
۱) هیچگاه تسلیم نشوید
خیلیها نمیدانند که والت دیزنی یکشبه به موفقیت نرسید. او چند شرکت را راهاندازی کرد که ورشکسته شدند. او یک استودیوی هنری راهاندازی کرد که کاملا شکست خورد. او سعی کرد کار تبلیغات انجام دهد که آن هم با توجه به کمبود درآمد به ورشکستگی انجامید. اما والت به جای اینکه تسلیم شود، همواره یک چیز دیگر را امتحان میکرد. خودش گفته: «همه بدبختیهایی که در زندگی داشتم، همه دردسرها و موانع، من را قویتر کردهاند. وقتی سختی رخ میدهد، ممکن است متوجه آن نشوید، اما ضربهای که به شما وارد میشود، میتواند بهترین چیز در دنیا باشد.»
۲) مشکلات را حل کنید
والت دیزنی یک حلال مشکل تمام عیار بود. او خیلی هوشیارانه رفتار میکرد و همیشه بهدنبال روشهایی برای حل مشکلات میگشت و اینکه چگونه آن مشکل میتواند به فرصتی در فضای بازار تبدیل شود. او دخترش را به شهربازی برده بود و متوجه شد دستگاههای بازی خیلی کثیف و ناجور هستند و متصدیان آنها نیز افرادی خشن و بیادب بودند. والت به این مشکل فکر کرد و این تفکر به خلق شهربازی دیزنیلند منجر شد. او پارکی میخواست که ایمن و تمیز باشد و والدین بتوانند با کودکان خود همراهی کنند. جیسون کیلار، بازرگان معروف آمریکایی، یک بار گفته بود: «وقتی ۱۰ ساله بودم، به دنیای دیزنی رفتیم. وقتی رسیدیم، چیزی که بیش از همه من را تحتتاثیر قرار داد توجه وسواسگونه به جزئیات بود. حتی کاغذ آدامس هیچکجا دیده نمیشد.»
۳) به بازآفرینی خودتان علاقه داشته باشید
خیلیها نمیدانند اولین ستاره کارتونی مهم دیزنی شخصیت «میکی ماوس» نبود، بلکه «اوسوالد،» خرگوش خوششانس بود. دیزنی قراردادی با عامل پخش کارتونهای کوتاه امضا کرده بود و از موفقیت آنها بسیار راضی و هیجانزده بود. وقتی برای تمدید قرارداد به آن شرکت پخش مراجعه کرد، آنها والت را بیرون کردند. آنها مدعی بودند که مالکیت قانونی شخصیت اوسوالد را بهدست آوردهاند و والت دیزنی همانطور که در قرارداد ذکر شده، حقی نسبت به آن ندارد. بدتر از آن، کلیه انیماتورهای والت او را ترک کردند و برای کار سراغ شرکتهای دیگر رفتند. والت درحالی به خانه برگشت که بزرگترین موفقیت خود را از دست داده بود. او باید از اول شروع میکرد. خودش گفته: «شخصیت میکی ماوس سالها پیش و وقتی سوار قطار منهتن به هالیوود بودم، درست در زمانی که فرصتهای کسبوکار من و برادرم رو به مرحله فروپاشی رسیده بود، در ذهنم جرقه زد و روی کاغذ طراحی آمد.»
۴) اطراف خود را با استعدادها پر کنید
والت دیزنی اذعان کرده بود که او در طراحی یا انیمیشن با استعدادترین فرد نبوده است. خودش زمانی گفته: «ساخت اولین کارتون متحرک خودم را در سال ۱۹۲۰ شروع کردم. مطمئنا تصاویر اولیه خیلی ناپخته بودند و من از مدلهای بسیار ساده استفاده میکردم.» او در تشخیص اینکه از پس چه کارهایی به بهترین نحو برمیآید بسیار برجسته بود و توانست بهترین هنرمندان و انیماتورها در دنیا را استخدام کند. شخصی که در نهایت تصاویر متحرک میکیماوس را طراحی کرد، والت نبود، بلکه انیماتوری به نام اب آیورکز (Ub Iwerks) بود. او نیازی نداشت استعداد برتری در طراحی داشته باشد، چون آیندهنگری و بینش کافی داشت. مثل این است که یک معمار باشید. قرار نیست خودتان کار پیمانکار را انجام دهید. فقط باید بدانید که میخواهید پروژه نهایی وقتی به سرانجام رسید، چه شکلی باشد.
۵) کنجکاو باشید
والت یک روح پرسوجوگر بود و همیشه میخواست چیزهای جدید یاد بگیرد. این ویژگی در انیمیشنسازی به پیشرفتهای خیرهکننده در همان سالهای اول منجر شد. او به ساخت اولین کارتون با صدا، اولین ترکیب انیمیشن با فیلم و اولین فیلم کارتونی بلند معروف است. تا پیش از آن، کارتونهای والت یکنواخت و کوتاه بودند که فقط تماشاچی را سرگرم میکردند و او را به فکر وانمیداشتند. از نکته اصلی دور نشویم. والت نمیدانست هر یک از این کارها را باید چطور انجام دهد. فقط کنجکاوی او بود که باعث میشد در مورد هر چیزی تحقیق کند و به این نتیجه برسد که چطور میتواند به بهترین شکل هر چیزی را پیش ببرد. او گفته بود: «ما به جلو میرویم، درهای تازه را باز میکنیم و کارهای جدید انجام میدهیم، چون کنجکاویم و کنجکاوی راههای تازه را پیش روی ما قرار میدهد.»
۶) تنوعپذیری
والت آنقدر باهوش بود که بعد از ساختن یک استودیوی انیمیشنسازی موفق، به عرصه فیلمهای اکشن، مستند، تلویزیونی، شهربازی و اسباببازی و محصولات دیگر روی آورد. او میتوانست خودش را به همان استودیوی انیمیشن محدود کند، اما در آن صورت، به این حد از موفقیت که در حال حاضر شرکت دیزنی دارد، نمیرسید. خودش این موضوع را به بهترین نحو توصیف کرده است: «شرایط و زمان آنقدر سریع تغییر میکند که باید هدفمان را بهطور مداوم روی آینده متمرکز نگه داریم.» هر کسبوکاری باید به دنبال روشهایی برای رشد و تنوعپذیری مداوم باشد.
ارسال نظر