حیاتوحش در پله دوم
خرس سیاه بلوچی: مستند «مم، خرس سیاه بلوچی» که سال قبل در جشنواره فیلم سبز پخش شد و نگاهی به وضع خرس سیاه بلوچی در ایران داشت نشان میداد، وضعیت این گونه در کشورمان بسیار شکننده بوده و بسیاری از زیستگاههای آنها دچار آسیب شده است. در اغلب لانههایی که پیش از آن خرس حضور داشت، این گونه کوچ کرده و رویت خرس سیاه به حداقلیترین شکل خود رسیده است. درخصوص قاچاق این گونه به کشورهای پاکستان و هند هیچ آماری وجود ندارد. همچنان بیمه خرس سیاه در هالهای از ابهام است و شرکتهای بیمهای و سازمان حفاظت محیطزیست نتوانستهاند در این خصوص به جمعبندی برسند. صنایع دستی که انجمنهای محیطزیستی از آن بهعنوان معیشت مکملی برای حفاظت بهره میگیرند به چنان جایگاهی نرسیده که بتواند خانوادهها را به حفاظت از این گونه متقاعد کند. برآورد جمعیت خرس سیاه انجام نمیشود و بودجهها به اندازهای حداقلی است که اجازه هر گونه رویاپردازی مشابه آنچه درباره یوز وجود دارد را از فعالان حیاتوحش و علاقهمندان این حوزه میگیرد.
پلنگ: چند سال پیش انجمن یوز ایرانی پروژهای را در پارک ملی تندوره با هدف بررسی الگوهای رفتاری پلنگ و حفاظت از آنها انجام داد. براساس این رفتارشناسی و نصب گردنبندهای ماهوارهای به پلنگها، دادههای ارزشمندی مانند تغذیه این گونه از سگهای گله و احتمال بالای انتقال بیماری به آنها، جابهجاییهای بین مرزی پلنگها و گذر آنها از کنار خانههای روستایی، تعارضات پلنگهای نر و ماده و... به دست آمد. با این حال کشته شدن ایران (پلنگ ماده) به دست یک پلنگ نر موجب شد حاشیههای فراوانی برای این پروژه ایجاد و در نهایت ادامه آن متوقف شود. گفتوگوهای فراوانی با دفتر شکار و صید صورت گرفت، اما در نهایت سرانجام کار مشخص نشد. بیمه پلنگ از اتفاقات مهمی بود که در این دوره اتفاق افتاد با این حال این بیمه در کنار افزایش جریمه کشتن پلنگ نتوانست روند کشتار این گونه را متوقف کند و هر چند وقت یک بار شاهد کشتار این گونه هستیم. این در حالی است که بسیاری از چوپانان با کشتن پلنگ به مخفی کردن جنازه آن مبادرت کرده و رد جرم را پاک میکنند. آنها اطمینان ندارند بتوانند هزینه بیمه را دریافت کنند و همچنان دیوار اعتماد میان مردم محلی و سازمان محیط زیست چنان بلند است که تعامل را دشوار مینماید. در این شرایط است که برآورد جمعیت پلنگ بهعنوان ابتداییترین کار در این عرصه انجام نشده و پروژههای جدی نیز به این موضوع نمیپردازد.
گوزن زرد: چند سال پیش اتحادیه جهانی حفاظت طرحی برای گوزن زرد به نگارش درآورد و فاز به فاز مشخص کرد برای حفاظت از این گونه چه کارهایی باید انجام شود. پس از نگارش این طرح به دفتر حیات وحش تحویل داده شد تا آن را اجرایی کند. اما پروژه در همین سطح باقی ماند یا اگر جابهجاییهای بین سایتی صورت گرفت نتوانست به اهداف پروژه دست پیدا کند. دلیل عمده عدم اجرای این پروژه مشکلات بودجهای عنوان شد و چون گوزن زرد، جایگاه گوشتخواران را در میان فعالان محیط زیست و مدیران سازمانی نداشت و پروژهای بینالمللی نیز از آن حمایت جدی نمیکرد، طرح همچنان در قفسههای سازمان خاک میخورد. در این شرایط حتی به فرض یافتن بودجه در سالهای آتی بهنظر میرسد نیاز است طرح بازبینی شده تا خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.
سمندر امپراتور: هر سال نزدیک به نوروز سفره هفتسین بسیاری از ایرانیها با موجودی زنده تزئین میشود که از زیستگاههای این گونه در لرستان به اسارت گرفته میشود. چند سال پیش انجمن خزندهشناسان پارس فعالیتی را برای حفاظت از این گونه آغاز کرد و همین فعالیتهای ترویجی سبب شد در ایام نزدیک به سال نو امکان جابهجایی این گونه با قطار از بین رفته و در سایر مبادی خروجی نیز کنترلهای لازم صورت گیرد. با این حال چنین فعالیتهایی برای حفاظت از سمندر امپراتور کفایت نمیکند و ما همچنان شاهد کاهش این گونه در ایران هستیم.
آنچه گفته شد تنها گوشهای از وضع بحرانی حیات وحش متنوع ایران است. در بسیاری از عرصهها، فعالیتهای معدنی مانند آنچه در کوهستان شاهوار در شهرستان شاهرود در حال انجام است زیستگاههای خرس قهوهای را تخریب کرده است. حتی در زیستگاههای گونهای مانند یوز که حساسیت بالای افکار عمومی نسبت به آن وجود دارد، هراز گاهی فعالیتهایی مانند معدنکاوی و جادهکشی به انجام میرسد که نمونه آن در پارک ملی توران بهعنوان منطقه داغ حضور یوز است. وضعیت گوزن زرد بهتر از سایر گونهها نیست و درباره گربه پالاس یا گربه شنی بهنظر نمیرسد مطالعات جامع که نه حتی مختصری انجام شده باشد. ایران آرام آرام از پلنگها تهی میشود و خرسهای سیاه معلوم نیست به کجا کوچ کردهاند. همه اتفاقاتی که در حوزه حیات وحش ایران رخ میدهند منشأ انسانی دارند، مردمان این سرزمین عرصه را بر حیات وحش تنگ کردهاند و با گفتههای مسئولان جدید قرار نیست با توجه به اولویتهای جدید سازمان محیط زیست تغییری جدی در رفتار خود دهند؛ زیرا آنها از اهمیتی در مقابل مشکلات جامعه انسانی برخوردار نیستند.
ارسال نظر