با دست باز کار کردم - ۱۸ آبان ۹۱
علی لهراسبی
من بهعنوان خوانندهای که در تیتراژخوانی فعالیت دارم، در خواندن ترانه تیتراژ، نام کارگردان و بازیگران برایم مهم است. تیتراژخوانی کار چندان راحتی نیست. شاید برای کسی که در آغاز راه است؛ اولین اتفاق و جذابیت این باشد که تیتراژ یک سریال را بخواند، اما پس از اینکه اتفاقات خوب برایش رخ داد، تجربه کاریاش بیشتر شد و روی سریالهای متعددی خواند، قطعا معیارهایش تغییر میکند. به مرور، دیگر نام کارگردان، بازیگران و اینکه قرار است کار از کدام شبکه پخش شود، برایت حائز اهمیت خواهد بود. البته خواننده برای خودش یک سری استراتژی شخصی هم در کنار قواعد مشخص عمومی دارد.
من بهعنوان خوانندهای که در تیتراژخوانی فعالیت دارم، در خواندن ترانه تیتراژ، نام کارگردان و بازیگران برایم مهم است. تیتراژخوانی کار چندان راحتی نیست. شاید برای کسی که در آغاز راه است؛ اولین اتفاق و جذابیت این باشد که تیتراژ یک سریال را بخواند، اما پس از اینکه اتفاقات خوب برایش رخ داد، تجربه کاریاش بیشتر شد و روی سریالهای متعددی خواند، قطعا معیارهایش تغییر میکند. به مرور، دیگر نام کارگردان، بازیگران و اینکه قرار است کار از کدام شبکه پخش شود، برایت حائز اهمیت خواهد بود. البته خواننده برای خودش یک سری استراتژی شخصی هم در کنار قواعد مشخص عمومی دارد.
علی لهراسبی
من بهعنوان خوانندهای که در تیتراژخوانی فعالیت دارم، در خواندن ترانه تیتراژ، نام کارگردان و بازیگران برایم مهم است. تیتراژخوانی کار چندان راحتی نیست. شاید برای کسی که در آغاز راه است؛ اولین اتفاق و جذابیت این باشد که تیتراژ یک سریال را بخواند، اما پس از اینکه اتفاقات خوب برایش رخ داد، تجربه کاریاش بیشتر شد و روی سریالهای متعددی خواند، قطعا معیارهایش تغییر میکند. به مرور، دیگر نام کارگردان، بازیگران و اینکه قرار است کار از کدام شبکه پخش شود، برایت حائز اهمیت خواهد بود. البته خواننده برای خودش یک سری استراتژی شخصی هم در کنار قواعد مشخص عمومی دارد. در مورد علی لهراسبی، باید بگویم من ابتدا در صورتی خوانندگی یک تیتراژ را میپذیرم که احساس کنم وقت و موقعیت مناسب برای خوانندگیام روی یک تیتراژ است. قطعا پس از چند موفقیت، پیشنهادهای بسیاری خواهی داشت. من مدنظر دارم که حتما فاصلهای بین کار قبلیام تا این تجربه وجود داشته باشد و اینکه بسیار مهم است تهیهکننده و کارگردان چه کسانی هستند و چقدر به لحاظ فکری به هم نزدیک هستیم. به اعتقاد من هر کار خوب و موفقی که تا به حال شنیدهاید، قطع به یقین حاصل یک تعامل و تفاهم است. در واقع، اعتماد کامل دوستان به کار من عاملی بود که با دست باز کار کنم. یکی از عواملی که بسیاری از سریالهای تیتراژ دارند، اما آن تیتراژها شنیده نمیشود، این است که انتخاب این تیتراژها اشتباه بوده و مبنای درستی در انتخاب ترانه و موسیقی وجود نداشته است. من بین خوانندگی تیتراژ سریال و یک فیلم سینمایی تفاوت قائل هستم. اگر بخواهم برای یک فیلم سینمایی بخوانم، قصهای را انتخاب میکنم که پس از یک ساعت و نیم فیلم، حتما در خاطر بینندهها بماند، اما استراتژی من برای تیتراژ یک سریال به گونهای دیگر است. من میگویم تیتراژ سریال باید در 10 قسمت اول بگیرد نه در قسمت اول. در 10 قسمت دوم تثبیت و در 10 قسمت سوم ماندگار شود. من پس از خواندن فیلمنامه و آشنا شدن با فضای دیگر، میروم تا ترانهای بنویسم که به آن سریال مربوط باشد و هم شخصیت مستقل داشته باشد. مطمئن باشید اگر این شخصیت مستقل وجود نداشته باشد، حتی یک روز پس از پایان سریال، مردم آن را گوش نخواهند داد. من پیش از تهیه و تنظیم ترانه تیتراژ، جلسات متعددی را با عوامل سازنده کار برگزار میکنم و نظراتم را میگویم. همچنین نظر ایشان را میشنوم و در کل تبادل نظر لازم صورت میگیرد. ساخت تیتراژ اصلا یک اتفاق یکشبه نیست.
من بهعنوان خوانندهای که در تیتراژخوانی فعالیت دارم، در خواندن ترانه تیتراژ، نام کارگردان و بازیگران برایم مهم است. تیتراژخوانی کار چندان راحتی نیست. شاید برای کسی که در آغاز راه است؛ اولین اتفاق و جذابیت این باشد که تیتراژ یک سریال را بخواند، اما پس از اینکه اتفاقات خوب برایش رخ داد، تجربه کاریاش بیشتر شد و روی سریالهای متعددی خواند، قطعا معیارهایش تغییر میکند. به مرور، دیگر نام کارگردان، بازیگران و اینکه قرار است کار از کدام شبکه پخش شود، برایت حائز اهمیت خواهد بود. البته خواننده برای خودش یک سری استراتژی شخصی هم در کنار قواعد مشخص عمومی دارد. در مورد علی لهراسبی، باید بگویم من ابتدا در صورتی خوانندگی یک تیتراژ را میپذیرم که احساس کنم وقت و موقعیت مناسب برای خوانندگیام روی یک تیتراژ است. قطعا پس از چند موفقیت، پیشنهادهای بسیاری خواهی داشت. من مدنظر دارم که حتما فاصلهای بین کار قبلیام تا این تجربه وجود داشته باشد و اینکه بسیار مهم است تهیهکننده و کارگردان چه کسانی هستند و چقدر به لحاظ فکری به هم نزدیک هستیم. به اعتقاد من هر کار خوب و موفقی که تا به حال شنیدهاید، قطع به یقین حاصل یک تعامل و تفاهم است. در واقع، اعتماد کامل دوستان به کار من عاملی بود که با دست باز کار کنم. یکی از عواملی که بسیاری از سریالهای تیتراژ دارند، اما آن تیتراژها شنیده نمیشود، این است که انتخاب این تیتراژها اشتباه بوده و مبنای درستی در انتخاب ترانه و موسیقی وجود نداشته است. من بین خوانندگی تیتراژ سریال و یک فیلم سینمایی تفاوت قائل هستم. اگر بخواهم برای یک فیلم سینمایی بخوانم، قصهای را انتخاب میکنم که پس از یک ساعت و نیم فیلم، حتما در خاطر بینندهها بماند، اما استراتژی من برای تیتراژ یک سریال به گونهای دیگر است. من میگویم تیتراژ سریال باید در 10 قسمت اول بگیرد نه در قسمت اول. در 10 قسمت دوم تثبیت و در 10 قسمت سوم ماندگار شود. من پس از خواندن فیلمنامه و آشنا شدن با فضای دیگر، میروم تا ترانهای بنویسم که به آن سریال مربوط باشد و هم شخصیت مستقل داشته باشد. مطمئن باشید اگر این شخصیت مستقل وجود نداشته باشد، حتی یک روز پس از پایان سریال، مردم آن را گوش نخواهند داد. من پیش از تهیه و تنظیم ترانه تیتراژ، جلسات متعددی را با عوامل سازنده کار برگزار میکنم و نظراتم را میگویم. همچنین نظر ایشان را میشنوم و در کل تبادل نظر لازم صورت میگیرد. ساخت تیتراژ اصلا یک اتفاق یکشبه نیست.
ارسال نظر