وقتی خاطرات آن روزهای دورتر گالری داران و مجموعه داران مهم را مرور می‌کنیم،یک نکته مشترک وجود دارد «اعتماد به جوانی». کسی هنوز «سهراب سپهری» را نمی شناخت یا «پرویز تناولی » را. آنها هم باید مدت‌ها پشت در گالری‌ها می‌ماندند تا سرانجام کسی به آنان اعتماد کند. اگر اولین بار «معصومه سیحون» به سپهری اعتماد کرد، برنده هم شد چرا که تعدادی از آثار او را برای خود خریداری کرد و تا سال‌ها جزو مجموعه دارایی‌هایش قرار داشت و بر ارزش آن افزوده می‌شد. نترسید و نگویید که شمی هم داشت که ره به خطا نرفت. می‌توان لذت بردن را همراه کرد و پا در این عرصه گذاشت. هر کدام را دوست داشتید آن بهترین است، به سادگی خرید زیباترین کاری که می‌توان در گوشه اتاق جا داد یا بردیوار نشاند. همانند همه فیلم‌ها و همه داستان‌ها، اگر قرار شد که با اندک سرمایه‌ای به جای رفتن به خیابان ولی عصر و خریدن تابلویی تکراری از میوه یا دختری بر اسب، می‌توان یک کار اصل خرید، شاید هم به مانند تمام آثار دیگر در نهایت برنده شما باشید. مثل بانک پاسارگاد که با اثری از «پرویز تناولی » در حراج کریستی فروش بالای 2 میلیون دلاری را داشت. کمی لذت، کمی ذوق با چاشنی سرمایه مادی می‌تواند یک فرصت خوب چند وجهی برایتان پیش بیاورد.