پرواز بر فراز آرامش - ۲۰ مهر ۹۱
محسن پروان
رویای پرواز خیالی است دیرینه به قدمت تاریخ بشر، شاید پرواز یگانه آرزویی باشد که با بشر متولد شده و تا دنیا دنیا است همزاد او باقی خواهد ماند. رویای پریدن بر فراز آسمان و جدا شدن از خاک تا به اوج. امروزه شما کافی است یک بلیت هواپیما بخرید تا بتوانید پرواز کنید، اما به راستی نشستن در هواپیما می‌تواند لذت پرواز را در شما اقناع نماید و شما را مست از شناوری در آسمان کند. اگر پاسخ شما به این پرسش منفی است پس پیشنهاد می‌کنیم پرواز با پراگلایدر را بر فراز تهران تجربه کنید. در این بازی لذت‌بخش شما کافی است به ارتفاعات شهران بروید و یکی از مربی‌های چتربازی را پیدا کنید و با پرداخت مبلغی جزئی راهی پرواز شوید.
ابتدا شما را سوار پاترول‌های قدیمی می‌کنند تا با آن به همراه مربی و وسایل پرواز از کوه بالا بروید، پیچ‌های تند، جاده خاکی و رانندگی پرچالش اهالی خطر حسابی آدرنالین خون شما را بالا می‌برد تا حدی که فکر می‌کنید دیگر نیازی به پرواز ندارید. از کنار پارکینگ اتوبوس‌های واحد شهران که راه بیفتید 45 دقیقه ذکر می‌گویید که سالم بالای کوه برسید، بالاخره که می‌رسید تازه می‌فهمید این شروع قصه است. پرواز با پاراگلایدر با چترهای قوسی‌شکل به دو صورت انجام می‌شود؛ تک‌نفره و دونفره که تک‌نفره ویژه افراد حرفه‌ای و دو نفره برای پرواز آماتورها است شما هم چون مثل ما خیلی حرفه‌ای هستید لازم است حتما دونفره بپرید. در این نوع پرواز چتر دارای 2 صندلی بوده که خلبان یا همان مربی در عقب و پرنده آماتور یا تفریحی در جلو می‌نشیند، البته این صندلی‌ها خیلی به مبل راحتی منزلتان شبیه نیست، اما باید بنشینید دیگر. حالا شما در ارتفاع هستید، چتر را روی زمین پهن می‌کنند کوله‌پشتی که طناب‌های چتر و صندلی شما در آن است به پشت شما وصل می‌شود یک عصای کوه‌نوردی به شما می‌دهند که در جلوی آن یک دوربین فیلمبرداری نصب شده است که با کیفیت HD فیلمبرداری می‌کند و یکی از بهترین خاطرات شما را در زندگی‌تان ثبت می‌نماید. مربی هم پشت سر شما به همان چتر وصل است برای شما توضیحاتی مقدماتی می‌دهد و می‌گوید باید سریع بدوی تا چتر از زمین بلند شود اینجا همه چیز به شما بستگی دارد چون مربی نمی‌تواند تندتر بدود. اصلا او نمی‌دود یک جورهایی وبال شما است بعد شما باید بدوید سمت دره. یک نگاهی به خودتان می‌اندازید، یک نگاهی به دره بعد می‌گویید کدام آدم عاقلی می‌دود سمت دره که مربی فریاد می‌زند بدو بدو... و شما خودتان را در حال دویدن می‌بینید. وحشت تمام وجودتان را می‌گیرد. اما قبل از آنکه متوجه چیزی بشوید به پرواز درآمده‌اید و بر فراز آسمان نظاره‌گر شهر بزرگ تهران هستید. اینجا آسمان را می‌توان لمس کرد، باد نوازشتان می‌کند و ابرها برای شما آغوش می‌گشایند، دیگر نه دلهره دارید، نه ترس، نه احساس می‌کنید در ارتفاع هستید. به آرامش لبخند بزنید حالا به هر چه عقاب بلندپرواز است رشک می‌برید و غصه می‌خورید که چرا تاکنون این تجربه را نداشته‌اید. اینجا تنها گستره آسمان مهم است، آرامش، دیگر نه قیمت دلار را به یاد می‌آورید نه هزار مصیبت دیگر را این عظمت و شکوه دنیا را از بالا می‌توان به کلامی خلاصه کرد.
«آرامشی است یک دست تلفیق خواب و مستی»