فرشتهای با بالهای بزرگتر - ۱۸ آبان ۹۱
ففه: فکر میکنم اگه بهش غذا بدیم و ازش مراقبت کنیم، حالش بهتر میشه. فردا صبح باید یه تیکه نون نگه داریم که «از دور»م صبحونه یه چیزی بخوره. / مومو: شاید فرشتهها نون نخورن. / ففه: شاید قهوه دوست دارن. اونا تو آسمون کافیشاپ دارن. / مومو: شایدم چیزای دیگه میخورن، مثلا ستاره یا ابر. غذاهای نامرئی مثل دعاهای پسمونده و مه. این که ففه و مومو غذاها رو میتونن به فرشتهها برسونن یا نه؟ پرسشی است که این روزها اگر سری به تالار انتظامی خانه هنرمندان بزنید، میتوانید پاسخش را در نمایشی به نام «پیرمردی با بالهای بزرگ» پیدا کنید.
ففه: فکر میکنم اگه بهش غذا بدیم و ازش مراقبت کنیم، حالش بهتر میشه. فردا صبح باید یه تیکه نون نگه داریم که «از دور»م صبحونه یه چیزی بخوره./ مومو: شاید فرشتهها نون نخورن./ ففه: شاید قهوه دوست دارن. اونا تو آسمون کافیشاپ دارن./ مومو: شایدم چیزای دیگه میخورن، مثلا ستاره یا ابر. غذاهای نامرئی مثل دعاهای پسمونده و مه. این که ففه و مومو غذاها رو میتونن به فرشتهها برسونن یا نه؟ پرسشی است که این روزها اگر سری به تالار انتظامی خانه هنرمندان بزنید، میتوانید پاسخش را در نمایشی به نام «پیرمردی با بالهای بزرگ» پیدا کنید. نمایشی به نویسندگی نیلوکروز و کارگردانی پرستو گلستانی که براساس داستانی از گابریل گارسیا مارکز نویسنده بزرگ کلمبیایی تنظیم شده است و هر روز ساعت 18 در تالار انتظامی خانه هنرمندان ایران به صحنه میرود. ففه و مومو دو کودک معصوم هستند که فرشته پیری را یافتهاند که بر اثر سقوط، ماموریت خویش را فراموش کرده است. پدر دو کودک که از کشف فرزندانش به وجد آمده فرشته را در قفسی زندانی کرده و تصمیم میگیرد فرشته را به نمایش گذاشته و در قبال آن از مردم پول بگیرد. هرکس با آرزو و نیتی به زیارت فرشته میآید،
اما هیچ یک حاجت روا نمیشوند. پس از گذشت مدتها، سرانجام پدر پی به اشتباه خویش میبرد و تصمیم به آزاد ساختن فرشته میگیرد. رهایی فرشته را به قدری دلشاد میکند که انسانها برآورده شدن حاجات خویش را خیلی زود احساس میکنند و همگی شادمان میشوند. شما هم اگر میخواهید آرزوهای خود را به فرشتهای با بالهای بزرگ بگویید، کافی است سری به خانه هنرمندان تالار انتظامی بزنید.
ارسال نظر