ثبت تجربیات - ۲ آذر ۹۱
به گمان من تفاوت عمده‌ای بین نقش‌های تاریخی با کارهای دیگر وجود ندارد. وقتی قرار است شما نقشی را بازی کنید، باید درباره آن مطالعه کاملی داشته باشید. به خصوص وقتی که این نقش شناخته‌شده است و در موردش کتاب‌های زیادی نوشته شده است. برخی نقش‌ها فقط و فقط با تخیل نویسنده خلق می‌شود و از لابه‌لای نوشته‌های خودش بیرون می‌آید. اما بعضی نقش‌ها مطالعه بیشتری لازم دارند. نقش‌های شناخته‌شده برای مردم نیازمند کمی مطالعه بیشتر است تا بازیگر بتواند آن طور که شایسته است آن را به مخاطب نشان دهد. در مجموعه مختارنامه نقش هانی بن عروه را داشتم که نیازمند شناساندن آن به مخاطبان بود. هانی رییس طایفه بنی مراد بود که در کوفه می‌زیست. او از صحابه حضرت علی (ع) بود و مسلم‌بن‌عقیل را که فرستاده امام حسین (ع) بود، پناه داد و او را از عبیدالله پسر زیاد مخفی نگاه می‌داشت. عبیدالله، پسر زیاد، که در آن زمان حاکم بصره و کوفه بود، برای عیادت هانی به خانه‌اش رفت. هانی مسلم پسر عقیل را به کشتن او ترغیب کرد، اما مسلم نپذیرفت. ابن زیاد، معقل کوفی را برای جاسوسی به خانه هانی فرستاد. معقل کوفی محل اختفای مسلم پسر عقیل را به ابن زیاد گزارش داد و هانی دستگیر و زندانی شد. به دستور ابن زیاد، هانی را بر بام دارالاماره کوفه گردن زدند. خبر کشته شدن هانی در ذات عرق به حسین‌بن‌علی رسید. این سیر منطقی داستان است، اما به دلیل اینکه معمولا همه نوع کارها بر اساس لوکیشن فیلمبرداری رج زده می‌شود، ترتیب فیلمبرداری معمولا پشت سر هم اتفاق نمی‌افتد. اصل این کار به این روال است و وقتی به یک لوکیشن می‌رویم، همه بخش‌های آن لوکیشن فیلمبرداری می‌شود. مجموعه مختارنامه هم از این قاعده مستثنی نبود. با اینکه کار در لوکیشن‌های از پیش‌ساخته‌شده فیلمبرداری می‌شد، اما توالی در بازی شخصیت وجود نداشت. به همین علت این نقش با اینکه مدت زیادی در مجموعه دیده نمی‌شد و تنها باید در چند لوکیشن حضور داشت، فیلمبرداری آن حدود یک سال به طول انجامید. نقش هانی مجموعا شاید در 10تا 15 جلسه به طول انجامید و به خاطر حفظ گریم کار من مجبور شدم حدود یک سال کار دیگری را قبول نکنم. اما حضورم چه در پشت صحنه و چه در مجموعه حضور طولانی نبود و مدت کمی در طول روز سر فیلمبرداری بودم. کار کردن با میرباقری برای همه بازیگران جالب است و کسی که دیالوگ را مال خود می‌بیند کار کردن با او را دوست دارد و برای من هم همین‌طور بود و هم من و هم او آرزو کردیم مدت زیادی را با هم سپری کنیم. تمام این کارهای تاریخی یک تشابه مشترک دارند. همیشه آرزو دارم بتوانیم از این تجربیات استفاده کنیم که نمی‌توانیم. بعد از تمام شدن هر نقشی، آرزو می‌کنم که بشود از آنها استفاده کرد، ولی ما همیشه از نو شروع می‌کنیم و این کار را پرآسیب‌تر می‌کند. کاش تلویزیون بتواند از مجموعه تجارب به دست آمده استفاده کند که اینطور نیست. ماجرا این است که ما به هر حال نیازمند لوکیشن‌های بزرگ تاریخی هستیم، اما هربار که لوکیشن‌هایی با این مضمون ساخته می‌شود، بعد از مدتی این دکورها تخریب می‌شود و این بسیار آسیب بزرگی برای ساخت سریال‌های تاریخی است.