شکستن عادتهایی که در آنها گم شدهایم
سینا قنبرپور سادهترین کارها همان کارهایی هستند که پیشتر آموختهایم. بارها و بارها انجامش دادهایم و به عادتهایمان تبدیل شدهاند. مثل همین که هر روز صبح از خواب بیدار میشویم و مسیری را که باید تا محل کار بپیماییم میپیماییم و بعد در محل کار همان کارهایی را که دیروز انجام دادهایم انجام میدهیم و بعد بازمیگردیم خانه و دوباره فردا همینطور. برای تعطیلیهایمان یا آخرهفتهها هم وضع همین است با اندکی این سو یا آن سوتر. حال فرض کنید قرار باشد کاری غیر از برنامه روزانهمان را بخواهیم به فهرست برنامههایمان اضافه کنیم.
سینا قنبرپور سادهترین کارها همان کارهایی هستند که پیشتر آموختهایم. بارها و بارها انجامش دادهایم و به عادتهایمان تبدیل شدهاند. مثل همین که هر روز صبح از خواب بیدار میشویم و مسیری را که باید تا محل کار بپیماییم میپیماییم و بعد در محل کار همان کارهایی را که دیروز انجام دادهایم انجام میدهیم و بعد بازمیگردیم خانه و دوباره فردا همینطور. برای تعطیلیهایمان یا آخرهفتهها هم وضع همین است با اندکی این سو یا آن سوتر.
حال فرض کنید قرار باشد کاری غیر از برنامه روزانهمان را بخواهیم به فهرست برنامههایمان اضافه کنیم. «سفر» یکی از همان کارهایی است که عموما ما آن را به شیوه زندگی روزمرهمان عملی میکنیم. معمولا تا یکی، دو روز تعطیل در هفته فرصتی را رقم میزند سوار خودرو میشویم و اگر از سمت غرب تهران خارج شویم یا به رشت میرسیم یا به چالوس و اگر از سمت شرق تهران خارج شویم سر از جادههراز و آمل در میآوریم، اما جالب است که وقتی هم مثل نوروز زمان بیشتری در اختیار داریم باز هم همان مسیرها را تجربه میکنیم و خیلی خلاقیت به خرج دهیم سر از اصفهان و شیراز درآوریم. اما پرسش اینجا است که عادتهایمان تا کجا قرار است حرکتهای زندگی ما را تعیین کنند. موضوع اما قدری به فلسفهای که ذهن ما با آن آمیخته ربط دارد. اینکه چقدر حس جستوجوگری و تا چه اندازه خلاقیت در رفتارمان وجود دارد یا آن را پروراندهایم. خلاقیت و نوآوری در تصمیمها و برنامههایمان. اینکه بخواهیم کاری که بارها و بارها انجامش دادهایم را انجام ندهیم و به جای آن به سراغ کاری جدید و برنامهای متفاوت برویم.
یکی از مهمترین غفلتهای ما در مورد سفر نداشتن برنامه سفر است و اینکه اگر قرار است برای سفر برنامهریزی کنیم فقط فاصله، مکان اقامت و وضعیت آبوهوا یا نحوه دسترسیها نیست که مهم است. ما کشوری گسترده با قومیتهای مختلف داریم و باید توجه داشته باشیم که اگر به منطقهای دور یا نزدیک سفر میکنیم اول از همه باید آن منطقه را از نظر فرهنگی بررسی کنیم. چه بسا فرهنگ مردمان آن خطه با فرهنگ ما تفاوتهایی بسیار داشته باشد؛ بنابراین بنا دارید کاری متفاوت برای نوروز ۹۳ انجام دهید و به جای دل سپردن به کوههای البرز این بار طبیعت بکر و کوههای زاگرس در استانهای ایلام و کرمانشاه را تجربه کنید اول بدانید مردم آنجا چه فرهنگی دارند و خردهفرهنگهای آنجا کجاست. اگر با خود میگویید که نوروز فرصت سفری طولانی در اختیارمان میگذارد پس مقصدی در دورترین نقطه از پایتخت؛ یعنی چابهار و گواتر را انتخاب کنیم، بهجای آنکه با خود بگویید امن است یا امن نیست به فکر یافتن یک بلدمحلی باشید؛ زیرا پهناورترین استان ایران بیشتر از آنکه فکرش را بکنید جاهایی دارد که فقط افراد محلی از آنها خبر دارند. اگر قصد دارید به سراغ تورها بروید حتی
در انتخاب تورها هم میتوانید خرق عادت کنید و به سراغ تورهایی بروید که متفاوتند. مثلا تورهای ماجراجویانه یا طبیعتگردی.
«سفر» آن نیست که ما معمولا تجربهاش میکنیم. سفر همانی است که در وصفش میگویند: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی»
ارسال نظر