جامعه ترکیه دوقطبی شده است
قمار با دموکراسی
سونر چاغاپتای
کارشناس ترک در موسسه واشنگتن
ترجمه: محمدحسین باقی
از سال ۲۰۰۳ به این سو، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، فانوسی برای یک طبقه جهانی از رهبران ضد الیت، ملیگرا و محافظه کارِ رو به صعود بوده است. در تمام این مدت نقش آدم فلک زده و توسری خور سیاسی را ایفا کرده و با اهریمنی جلوه دادن کسانی که با او مخالفت میورزند به جمع کردن حامیان پرداخته است. این همهپرسی قانون اساسی چنگ اندازی اقتدارگرایانه او بر ارکان کشور را تثبیت خواهد کرد. او این استراتژی را بینالمللی کرده و رهبران اروپایی را به دلیل انتقاد از خود «نازی» نامیده است.
سونر چاغاپتای
کارشناس ترک در موسسه واشنگتن
ترجمه: محمدحسین باقی
از سال ۲۰۰۳ به این سو، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، فانوسی برای یک طبقه جهانی از رهبران ضد الیت، ملیگرا و محافظه کارِ رو به صعود بوده است. در تمام این مدت نقش آدم فلک زده و توسری خور سیاسی را ایفا کرده و با اهریمنی جلوه دادن کسانی که با او مخالفت میورزند به جمع کردن حامیان پرداخته است. این همهپرسی قانون اساسی چنگ اندازی اقتدارگرایانه او بر ارکان کشور را تثبیت خواهد کرد. او این استراتژی را بینالمللی کرده و رهبران اروپایی را به دلیل انتقاد از خود «نازی» نامیده است. از نقطه نظر او، شاید این قماری معقول باشد. در مجموع، این رویکرد موجب موفقیت او در گذشته شده است. او با اتکا به این روش که مخالفان داخلی را «دشمنان مردم» مینامد توانسته بر میزان محبوبیت خود بیفزاید. قضاوت ارزشی نمیکنم و کاری به درست یا غلط بودن رویکرد او ندارم. اما چنین نگاهی موجب شده جامعه قطبی شود به حدی که حتی نهادهای امنیتی - نگهبانان سنتی وحدت ترکیه- در زمانی که کشور در جبهههای مختلف با خشونت مواجه شده، سیاسی و تضعیف شدهاند. بر این بیفزایید بحرانی شدن روابط ترکیه با اروپا را. در بحبوحه تلاشها برای همه پرسی ۱۶ آوریل، گروههای تروریستی از حزب کارگران کردستان (PKK) گرفته تا داعش از این شکافهای داخلی برای به جان هم انداختن ترکها بهرهبرداری میکنند.
امروز، نتایج نظرسنجیها نشان میدهد که ترکیه میان دو جناح «حامی» و «ضد» اردوغان تقسیم شده است؛ اولی، ائتلاف محافظه کار جناح راست، بر این باور است که ترکیه بهشت است؛ دومی، گروهی ضعیف از چپها، سکولارها، لیبرالها، علویها (مسلمانان لیبرال) و کردها تصور میکنند که در جهنم زندگی میکنند. سالهاست موسسهها و نهادهای لاف زن امنیت ملی - از جمله ارتش و پلیس- کمک کردهاند که کشور از شکافهای سیاسی خطرناک عبور کند: ابتدا در درگیریهای خیابانی که شبیه به جنگ داخلی بود و باعث شد در دهه ۷۰ چپ علیه راست بشورد و سپس در طغیان ناسیونالیستی تمام عیار کرد و حملات تروریستی به رهبری PKK در دهه ۹۰. با این حال، اگرچه روشهای ارتش و پلیس غیرلیبرال و وحشیانه بود - مانند کودتاهای متعدد و سرکوبهای پلیسی- اما این دو نهاد توانستند مانع انفجار ترکیه شوند. اما از زمان تصفیههای غیرمنتظره اردوغان در سرویسهای امنیتی پس از کودتای ناکام ۱۵ جولای، وضع فرق کرده است.
در همین زمان، مداخله ترکیه در جنگ داخلی سوریه غیرمنتظره بود زیرا پیامدهای بی ثباتکننده در داخل داشت و باعث شد توانایی کشور برای مقاومت در برابر قطبیسازی جامعه تحلیل برود. آنکارا از شروع بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ به فکر ساقط کردن اسد بوده است. پس از اعزام نیرو به شمال سوریه در اوت ۲۰۱۶، آنکارا چند عملیات نظامی علیه داعش و «حزب کردستان برای وحدت دموکراتیک» (PYD) انجام داده است. به همین ترتیب، این وضعیت باعث شده طرفهای مهم در سوریه از این کشور نفرت یابند (اسد، داعش و کردها). سوریه بی تردید شهروندان ترکیه را به دلیل اقدامات کشورشان تنبیه خواهد کرد. ترکیه، اسد را مقصر بمبگذاریهای ۲۰۱۳ در ریحانلی - جنوب ترکیه- معرفی کرده است که ۵۱ کشته بر جا گذاشت هرچند دولت سوریه این مساله را رد کرده است.
سیاست سوریِ اردوغان همچنین محرک و انگیزه بخش حملات تروریستی داعش و PKK در ترکیه بوده است. هر زمان آنکارا به دستاوردی علیه PYD در سوریه دست مییابد، PKK ترکیه را هدف میگیرد. هر حمله داعش به ترکیه نیز پاسخی مستقیم است به حمله ترکیه به جهادیون در مرزها. برای مثال، حمله ژوئن ۲۰۱۶ داعش به فرودگاه استانبول که ۴۵ کشته بر جا گذاشت، درست پس از آن رخ داد که عوامل نیابتی سوری- عربِ ترکیه مناطقی را از گروههای تروریستی گرفتند. حمله سال جدید به کلوب شبانه در استانبول که لااقل ۳۹ قربانی بر جا گذاشت، درست در زمانی رخ داد که نیروهای حامی ترکیه عملیاتی را برای بازپسگیری شهر سوری الباب شروع کردند. داعش و پ. ک.ک نماینده دو نیمه افراطی ترکیه هستند که هر یک قصد دارد شکاف سیاسی در این کشور را گسترده تر سازد؛ شکافی که مانع از این شده که در ترکیه بحثی جامع در مورد سیاستهای سوری این کشور در بگیرد و اینکه چنین سیاستی بتواند بر امنیت داخلی ترکیه نیز تاثیرگذار باشد. اهداف انتخابی داعش را در نظر بگیرید: جاهایی مانند کلوب شبانه که به تکرار مورد استفاده سکولارها و لیبرالهای ترک است؛ توریستهای خارجی که بارها در استانبول هدف قرار گرفته اند؛ کردها و چپگرایان مانند کسانی که حملات انتحاری دوقلو در جولای ۲۰۱۵ در شهر مرزی سوروچ در ترکیه کشته شدند و فرقههایی از مسلمانان لیبرال مانند علویها - بلوک کلیدی در مخالفتهای ضد اردوغانی و مهمترین قربانیان حمله ویرانگر داعش در ترکیه تا به امروز- که در اکتبر ۲۰۱۵ در تجمع صلحآمیز در آنکارا ۱۰۳ نفر از آنان کشته شدند.
داعش با هدف قرار دادن توریستها و اعضای بلوک ضد اردوغان ظاهرا این پیام را به ملیگرایان حامی اردوغان میفرستد که جهادیون تهدیدی برای آنها نیستند؛ اینکه آنها بر «پاکسازی» کشور از نفوذ غرب متمرکز شدهاند که جنبش اسلامی آن را تهدید مینگرد. اما وقتی داعش عناصر ضد اردوغانی ترکیه را هدف میگیرد، پ.ک.ک و زیرشاخههایش به تلافی میپردازند. شبهنظامیان کرد بهطور روزمره حملات مرگباری علیه نیروهای پلیس و ارتش انجام میدهند. پیام آنها به بلوک ضد اردوغانی کشور است که هر چه رهبر ترکیه به تثبیت قدرت خود بپردازد، پ.ک.ک - اگرچه منفور است اما- تنها امید آنها علیه «نیروهای اردوغان» است. سیاستهای اردوغان شاید این نگرش را سرعت بخشیده باشد. در حال حاضر، همان طور که در رسانههای حامی اردوغان دیده میشود، دولت او کشته شدگان از سوی پ.ک.ک را «شهید» مینامد و جایگاه خاصی به آنها میبخشد. او چنین جایگاهی را برای کسانی که از سوی داعش کشته میشوند قائل نبوده است. این سیاست که بدون تغییر رها شده میتواند به «طبقهبندی دوگانه مرگ» به واسطه حملات تروریستی کمک کند و در نهایت شکافهای ترکیه را در امتداد محور «داعش- پ.ک.ک» بیشتر سازد.
با این حال، آن کودتای نافرجام حربه لازم برای تقویت و تثبیت اقتدار اردوغان بر نیروهای ارتش و پلیس را به او داد و باعث شد آنها به سوی جناح حامی اردوغان در شکافهای ترکیه کشیده شوند. دفعه بعد که ارتش در سیاستهای ترکیه مداخله کند احتمالا برای ساقط کردن اردوغان نخواهد بود بلکه برای دفاع از او خواهد بود. آن جوان ۲۲ سالهای که سفیر روسیه را در ۱۹ دسامبر در آنکارا ترور کرد - او عضوی از نیروی نخبه پلیس بود که در ترکیه عصر اردوغان به دنیا آمده و بالیده بود- نشانهای است از سیاسی شدن نیروهای پلیس و پیامد سیاست سوری اردوغان. این آشکارا یک قتل سیاسی است: او پیش از ارتکاب عمل اعلام کرد که سفیر [قربانی] را به دلیل سیاست مسکو در سوریه مجازات میکند. برای اردوغان شاید هرج و مرج منجر به فرصت شود. همه پرسی قانون اساسی قدرت فراوانی به رئیسجمهور میدهد و اردوغان را در صدر دولت، حکومت و آکپارتی مینشاند و قدرت او بر تمام کشور را تثبیت و تحکیم میبخشد. اما با این پیروزی تنها نیمی از کشور از دستور کار او استقبال میکند. نیمه دیگر تلاش خواهند کرد تا آن را به لحاظ سیاسی تضعیف کنند اما پ.ک.ک و سایر گروههای شبه نظامی چپگرا به شکلی خشونت بار برای تضعیف آن تلاش خواهند کرد. ترکیه در درون خود دچار شکاف شده و به سنتزی علیه خود تبدیل شده است. اگر حملات تروریستی، قطبیسازی اجتماعی و خشونت این کشور را وارد جنگ داخلی ناخواسته کند، هیچ کس نیست که بتواند ترکیه را از دست خودش نجات دهد.
ارسال نظر