گفتوگو با تارا بهبهانی درباره نمایشگاه نقاشی و موسسه محک
شوق فروش برای کودکان سرطانی
حجت مرادخانی ـ مهرداد نصرتی کودکان و نوجوانان ذخایر انسانی هر جامعهای محسوب میشوند که پرورش و آموزش آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. در این بین هنر و آموزش آن تاثیر مهمی در این روند داشته تا نسلهای پایه با ذهنیتی منعطف و خلاق رشد کنند. اما اینکه هنر در کنار تاثیرات فرهنگی بر بچهها، آیا میتواند آنها را به مقولاتی مثل اقتصاد نیز متمایل و متوجه سازد؟ سوالی است که برای پاسخ به آن گفتوگویی اختصاصی با خانم تارا بهبهانی پژوهشگر، نقاش و مدرس هنر انجام دادیم. گفتوگویی که حاوی نکات قابل تاملی است.
حجت مرادخانی ـ مهرداد نصرتی کودکان و نوجوانان ذخایر انسانی هر جامعهای محسوب میشوند که پرورش و آموزش آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. در این بین هنر و آموزش آن تاثیر مهمی در این روند داشته تا نسلهای پایه با ذهنیتی منعطف و خلاق رشد کنند. اما اینکه هنر در کنار تاثیرات فرهنگی بر بچهها، آیا میتواند آنها را به مقولاتی مثل اقتصاد نیز متمایل و متوجه سازد؟ سوالی است که برای پاسخ به آن گفتوگویی اختصاصی با خانم تارا بهبهانی پژوهشگر، نقاش و مدرس هنر انجام دادیم. گفتوگویی که حاوی نکات قابل تاملی است.
خانم بهبهانی بیش از 12 سال است که به آموزش نقاشی به کودکان و نوجوانان و پژوهش در این رابطه میپردازد و در طول این سالها بهطور مستمر نمایشگاههای نقاشی اختصاصی برای کودکان برگزار کرده است. نمایشگاه شاگردان تارا بهبهانی، امسال برای هشتمین سال پیاپی پنجشنبه 28 فروردین 1393 در موسسه محک و در حمایت از کودکان سرطانی و با عنوان «سفر به آن سوی زمین» برگزار میشود؛ رویدادی که تبدیل به یک اتفاق مطلوب و ماندگار شده است.
خانم بهبهانی شما امسال برای هشتمین سال پیاپی نمایشگاه گروهی نقاشی کودکان و نوجوانان را در حمایت از کودکان سرطانی موسسه محک برگزار میکنید و هر ساله هم این نمایشگاه با استقبال چشمگیری مواجه بوده است. عامل موفقیت این کار چیست؟
ببینید نقطه قوت این کار در این است که نمایشگاه ما در این سالها بهطور مستمر ادامه پیدا کرده و به نوعی برای بچهها و حتی بزرگسالان تبدیل به رویدادی شده که در بهار منتظر وقوع آن هستند. در واقع این استمرار، در چند وجه فرهنگسازی کرده است. هم اینکه کودکان نیز میتوانند مثل بزرگترها کار خیر انجام دهند و هم اینکه آنها میتوانند با فعالیت خود یک کار اقتصادی انجام بدهند و به این ترتیب مثمرثمر باشند. از سوی دیگر عاملی برای انگیزهدادن به بچهها است تا آنها با جدیت بیشتری به یادگیری نقاشی بپردازند.
تعداد بچههای شرکتکننده در نمایشگاه امسال چند نفر است؟
امسال ما ۵۷ نقاش کودک و نوجوان داریم که رنج سنی آنها بین ۶ تا ۱۷ سال متغیر است. خیلی از این بچهها در طول این سالها در نمایشگاه حضور داشتهاند و با آن رشد کردهاند. در خصوص نقاشیها هم باید بگویم که از این تعداد ۱۹ اثر با تکنیک آبرنگ و ۳۸ اثر هم با تکنیک رنگ روغن خلق شدهاند.
موضوع نقاشیها شامل چه مواردی است؟ آیا کودکان در انتخاب موضوع آزاد هستند یا همگی درباره یک موضوع خاص و مشخص نقاشی میکشند؟
ببینید من همیشه یک موضوع خاص را برای نمایشگاه نقاشی در نظر میگیرم و بچهها در یک زمان مشخص درباره آن نقاشی میکشند. برای مثال در سالهای قبل موضوعاتی مثل: زمین و بهار دوباره، سال نو فکر نو، آینده از آن من است، نوروز از دیدگاه بچهها و... امسال هم طبق این روال موضوع و عنوان نمایشگاه را «سفر به آن سوی زمین» است. که شاگردهای کلاس در یک زمان معین و در یک حرکت جمعی هر کدامشان با توجه به این موضوع، نقاشی میکشند. تجربه این سالها و بازخورد موجود نشان داده که این رویداد اتفاق خوبی است و نکته دیگر اینکه در زمان برگزاری فضای با نشاطی را در بیمارستان محک بهوجود میآورد که مرکز درمان کودکان سرطانی است.
در نمایشگاه «سفر به سرزمینهای دور» کودکان حاضر با فروش آثارشان تلاش میکنند تا از این راه به کودکان سرطانی محک کمک کنند، به نظر شما آیا این کار در کنار خصلتهای انسان دوستانهاش میتواند، بچهها را به آرامی متوجه ظرفیتهای اقتصادی هنر کند؟
بله این تاثیرات وجود دارد و همانطور که شما اشاره کردید در این کار بچهها در کنار تقویت حس نوع دوستی، تجربیات دیگری هم پیدا میکنند. اینکه بچهها در این سن و سال میبینند که کاری را که با دست خودشان ساختهاند، میتوانند برای کمک به دیگران بفروشند و هزینه آن را ببخشند بسیار حس سازندهای است. وقتی این کار به مرور اتفاق میافتد و هر ساله آنها نقاشیهایشان را به فروش میرسانند، احساس نوع دوستی برای آنها تبدیل به یک باور میشود. بدیهی است که در کنار آن بچه متوجه ارزش اقتصادی نقاشی و آثار هنری نیز میشوند. به فروش رفتن این نقاشیها یک باور اقتصادی نسبت به هنر و آفرینشهای هنری در ذهن کودکان و نوجوانان پدید میآورد و آنها را بهعنوان نسلهای آینده جامعه با این باور به جلو راهنمایی میکند. به نظرم اگر ما بخواهیم از دستاوردهای بزرگ اقتصادی بازارهای هنری امروز دنیا مثل دیگر کشورها بهرهمند شویم، باید نسبت به بینش هنری و اقتصادی کودکان حساس باشیم. حتی نظام آموزش پایه در کشور باید نسبت به این قضیه حساستر باشد تا بینش هنری و اقتصادی نسلهای آینده را به صورت توام رشد دهد. تا آنها متوجه شوند که یک نقاشی یا
مجسمه در کنار زیبا بودن، میتواند دارای ارزش افزوده باشد و فی نفسه یک سرمایه اقتصادی محسوب شود.
شما بهطور عملی و مستقیم با واکنش هنرجویان کودک و نوجوانتان در خصوص این مساله مواجه بودهاید؟ میتوانید برای آن مثال بیاورید؟
بله اتفاقا در طول ماههایی که در کلاس، بچهها مشغول کشیدن کارهایشان هستند و بیشتر وقتی که به روزهای برگزاری نمایشگاه نزدیک میشویم، بچهها اشتیاق خاصی برای اینکه آیا نقاشی شان خریداری میشود یا نه، دارند. بعضی از آنها میپرسند ممکن است نقاشی من را کسی بخرد؟ و سوالاتی از این دست. اما همیشه دیدهایم که نقاشی بچهها اغلب به فروش میرسد و جالب اینکه بیشتر کارها توسط کسانی غیر از خانواده خودشان خریداری میشود و این برای آنها تجربه خوب و ماندگاری است. تا جایی که خوشحالیشان را به زبان میآورند و انگیزه زیادی پیدا میکنند تا سال بعد هم حضور داشته باشند. وقتی هم که در جشن پایان نمایشگاه، عواید حاصل از فروش نقاشی هایشان را به موسسه محک اهدا میکنند تا صرف درمان کودکان سرطانی شود، شوق عجیبی در چشمهای آنها میبینم که به نظرم این اتفاق بسیار ارزشمندی است.
ارسال نظر