تعطیلات دوروزه پایانی هفته تهدید یا فرصت برای اقتصاد کشور؟!
یاسین سعیدی / پژوهشگر
بهاره ذوالفقاری / پژوهشگر
مدتی میشود که قرار است روزهای تعطیل تقویم کشورمان ساماندهی شود. از سال ۸۹ تاکنون طرحهای مختلفی برای ساماندهی تعطیلات از سوی مرکز پژوهشهای مجلس و کارشناسان، برای کاهش یا افزایش تعطیلات رسمی کشور مطرحشده که البته با توجه به نقطه نظرات موافق و مخالف این طرح، تاکنون هیچکدام به نتیجه نرسیده است؛ چراکه بحث ساماندهی تعطیلات عمومی و تعطیلی آخر هفته به یکی از معضلات اساسی تبدیل شده است و ایجاد حساسیتهای بیمورد از جانب دو گروه موافق و مخالف، باعث به تاخیر افتادن چندباره این موضوع شده است.
یاسین سعیدی / پژوهشگر
بهاره ذوالفقاری / پژوهشگر
مدتی میشود که قرار است روزهای تعطیل تقویم کشورمان ساماندهی شود. از سال 89 تاکنون طرحهای مختلفی برای ساماندهی تعطیلات از سوی مرکز پژوهشهای مجلس و کارشناسان، برای کاهش یا افزایش تعطیلات رسمی کشور مطرحشده که البته با توجه به نقطه نظرات موافق و مخالف این طرح، تاکنون هیچکدام به نتیجه نرسیده است؛ چراکه بحث ساماندهی تعطیلات عمومی و تعطیلی آخر هفته به یکی از معضلات اساسی تبدیل شده است و ایجاد حساسیتهای بیمورد از جانب دو گروه موافق و مخالف، باعث به تاخیر افتادن چندباره این موضوع شده است. بهبیاندیگر؛ در حال حاضر موضوع ساماندهی تعطیلات یکی از موضوعات حیاتی و درعینحال چالشی در کشور به شمار میآید. دوروزه شدن تعطیلات آخر هفته بهزعم بسیاری از صاحبنظران از ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهرهوری، بهعنوان یک نیاز برای کشور مطرح است و باید مورد بحث و بررسی جدی و همهجانبه قرار گیرد.
برای درک اهمیت مضاعف بحث دراینباره میتوان به یک سند رسمی که در سال 1389 از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تهیه شده است، اشاره کرد. قبل از وارد شدن به بحث تعطیلات آخر هفته نگاه کلی به تعطیلات کشور ایران با سایر کشورهای اروپایی میاندازیم تا مشخص شود وضعیت تعطیلات رسمی کشورمان در مقابل کشورهای دیگر چگونه است؛ اگر وضعیت مذکور در مقایسه با کشورهای دیگر نامطلوب باشد، بهطور حتم حق با گروه مخالف طرح دوروزه شدن تعطیلات آخر هفته است و این طرح به اقتصاد کشور صدمه میزند، اما اگر وضعیت، مثبت و مطلوب ارزیابی شود، باید بهصورت کاملاً علمی و با در نظر گرفتن همه جوانب ازجمله شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، جغرافیایی، فرهنگی و... کشور، این طرح مورد بررسی قرار گیرد و به آثار مثبت و منفی آن اشاره شود.
تعطیلات در ایران در سال 1391: تعطیلات در سال 1391 به این دلیل برای مقایسه با سایر کشورها انتخاب شده است؛ چراکه به نظر میرسد یکی از سالهایی بهشمار میرود که تعداد روزهای تعطیل زیادی را در خود جای داده است. درحالیکه بیست و نهم اسفندماه سهشنبه و روز تعطیل رسمی است و چهارشنبه سیام اسفندماه بین تعطیلی روز اول فروردینماه و آخرین روز تعطیل سال است. با احتساب این روزها 130 روز تعطیل در سال 91 وجود دارد که 35 درصد کل 366 روز این سال را تشکیل میدهد (این آمار با احتساب تعطیلی روز پنجشنبه است، درحالیکه روز پنجشنبه بهعنوان روز نیمه تعطیل محسوب میشود تعطیلات در کشور چین، ژاپن و آلمان در سال 2012: در سال 2012 در کشور چین 18 روز تعطیلات رسمی و 104 روز تعطیلات آخر هفته است که بالغبر 122 روز میشود. همچنین در کشور ژاپن در سال 2012 تعطیلات رسمی بالغبر 23 روز بوده و با تعطیلات آخر هفته بالغبر 127 روز میشود و در کشور آلمان کل تعطیلات بالغبر 121 روز میشود.
تعطیلات در کشورهای اروپایی و آمریکایی: تعداد روزهای تعطیل در کشورهای اروپایی و آمریکایی مجموعا 104 روز (52 روز شنبه و 52 روز یکشنبه) است و حدود 20 روز به تعطیلات رسمی ملی و مذهبی از قبیل روز استقلال، عید کریسمس، عید سال نو (ژانویه)، عید شکرگزاری و...، اختصاص دارد که مساوی میشود با 124 روز، یعنی بیش از یک سوم سال. این مقایسه وقتی جالبتر میشود که بدانیم در کشورهای اروپایی و آمریکایی مردم فقط 5 روز در هفته، روز کاری دارند، روزی 6 ساعت، یعنی در هفته 30 ساعت کار میکنند. ولی در ایران 6 روز در هفته روز کاری است، روزی حداقل 8 تا 9 ساعت، یعنی هفتهای حدود 48 تا 54 ساعت کار. به بیان سادهتر، تعداد ساعات کاری در اروپا هفتهای 30 ساعت و در ایران هفتهای 48 تا 54 ساعت است. با اعداد و ارقام ارائهشده متوجه میشویم که اولا مجموع تعداد روزهای تعطیلی در کشورمان کمتر از کشورهای آسیایی، اروپایی و حتی آمریکایی است و ثانیا دلایل مخالفت گروه مخالفان با طرح تعطیلات دوروزه، غیرعلمی و در برخی مواقع غیرمنطقی و غیرتخصصی است.
برای اثبات این ادعا، بحث درباره تعطیلات دوروزه را آغاز میکنیم. در حال حاضر بسیاری از کشورهای اسلامی مشابه اکثر کشورهای جهان، در سالهای گذشته با ساماندهی روزهای تعطیل، تعداد تعطیلات آخر هفته خود را به دو روز افزایش دادهاند و تنها کشورهای معدودی مثل ایران و پاکستان، تنها یک روز تعطیل در هفته دارند. بهعنوانمثال، از بین 114 کشور موردبررسی که کشورهای اروپایی و کشورهای با اکثریت مسلمان نیز در بین آنها قرار دارند، فقط سه کشور (افغانستان، جیبوتی و ایران) یک روز تعطیل، یعنی جمعه و 9 کشور (اوگاندا، پاکستان، کره شمالی، مکزیک، هند، هنگکنگ، گینه استوایی، کاستاریکا و کلمبیا) فقط یک روز تعطیل؛ یعنی یکشنبه را داشتهاند و 102 کشور، دو روز در هفته را بهعنوان تعطیلی رسمی اعلام کردهاند.
شنبه بهجای پنجشنبه: در حال حاضر فقط روز جمعه بهصورت رسمی و همگانی در کشور تعطیل است و روز پنجشنبه بهعنوان تعطیلی قطعی برای کل کشور نیست و بهصورت نیمه تعطیل است. اما تعطیلی قطعی روز پنجشنبه میتواند خسارات جبرانناپذیری بر پیکره اقتصادی کشور وارد کند. مهمترین بحث درخصوص تعطیلی روز شنبه بهجای پنجشنبه، مربوط به تجارت و تبادلات بینالمللی و کاهش اختلاف روزهای کاری با حفظ هویت ایرانی-اسلامی است. با تعطیلی روز پنجشنبه و جمعه در کشورمان و با توجه به تعطیلات روزهای شنبه و یکشنبه در کشورهای اروپایی، عملاً مراودات کاری، روابط تجاری و تبادلات بینالمللی در طول هفته با تعطیلی چهارروزه مواجه خواهد شد و این وضعیت میتواند هزینههای زیادی به اقتصاد کشور تحمیل کند. بدیهی است در شرایط کنونی که هدفگذاریهای کلان توسعه کشور بر مبنای گسترش روابط با جهان خارج است، چنین طرحی (تعطیلی کامل روز پنجشنبه) بسیار نامعقول و غیرمنطقی است.
در این خصوص میتوان به تجربه کشورهای عربی نیز اشاره کرد. این کشورها ضمن در نظر گرفتن مسائل فرهنگی و دینی، برای حفظ حداکثری ارتباط با دیگر کشورها، در نشست سران کشورهای حاشیه خلیجفارس در سال 2008 تصمیم به تغییر تعطیلات پایان هفته خود گرفتند و در یک دوره پنجساله، روز شنبه جایگزین روز پنجشنبه شد. همچنین افغانستان آخرین کشور مسلمان بوده که روز شنبه را جایگزین تعطیلی پنجشنبه کرده است. به نظر میرسد این الگو به دلیل اشتراکات فرهنگی و دینی برای ایران نیز قابل اجرا باشد. البته لازم به ذکر است جایگزین کردن تعطیلی روز شنبه بهجای پنجشنبه، نیازمند مطالعات تطبیقی دقیق درباره میزان بهرهوری، وضعیت برخی شاخصهای اقتصادی، عملکرد نیروی انسانی و عوامل تولید و شاخصهای دیگر است.
آثار مثبت اقتصادی دوروزه شدن تعطیلات پایان هفته: درخصوص دوروزه شدن قطعی تعطیلات در پایان هفته میتوان شاهد آثار مثبت اقتصادی، اجتماعی و... بود، ازجمله بهبود سبک زندگی، افزایش بهرهوری نیروی انسانی، افزایش کارآیی، افزایش بهرهوری سایر روزهای کاری، توزیع یکنواخت جغرافیایی و توزیع زمان سفر، رونق بازار کار غیررسمی مانند گردشگری و افزایش تولید ناخالص داخلی، کمک به رشد اقتصادی کشور، ایجاد اشتغال، حذف برخی از تعطیلات غیرضروری و جلوگیری از به هدر رفتن تعطیلاتی که بهصورت نابسامان در روزهای سال پراکنده شده است، صرفهجویی در هزینهها، رشد مناطق کمتر توسعهیافته، کاهش ترافیک، کاهش آلودگی، کاهش هزینههای مقابله با آلودگی و کاهش مصرف انرژی. همچنین ازجمله آثار غیراقتصادی دوروزه شدن تعطیلات میتوان به انجام اعمال مذهبی، شرکت در مراسم ملی، صلهرحم و دیدوبازدید، انجام کارهای شخصی، انجام کارهای عقبافتاده و... اشاره کرد.
تعطیلی روز شنبه بهجای پنجشنبه نیازمند وجود زیرساختها: گرچه تعطیلی دو روز در هفته ما را یک گام به جهانیشدن نزدیک میکند، اما درصورتیکه این اتفاق با دلایلی که برای همگان روشن باشد واقع نشود و زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی آن فراهم نباشد، تغییری ظاهری است که اجرای آن هزینههای زیادی را به دنبال خواهد داشت. تعطیلی دو روز آخر هفته زمانی معنا مییابد و بهعنوان یک ضرورت مطرح میشود که شاخصهای اقتصادی ما را ارتقا دهد و باعث رشد و توسعه پایدار شود؛ اتفاقی که در صورت تعطیلی پنجشنبه (بهجای شنبه) در کنار جمعه، نهتنها محقق نخواهد شد، بلکه به دلیل کاهش روزهای مفید کاری در هفته، مانعی برای روند روبهجلوی تحول اقتصادی کشور به شمار میرود.
کاهش تعطیلات پراکنده و غیرضروری در طول سال: آنچه مسلم است با افزایش تعطیلات رسمی آخر هفته به دو روز، نیازمند آن هستیم که برخی تعطیلات غیرضروری در برخی مناسبتها و نیز هفته دوم فروردینماه (نوروز) را از زمره تعطیلات رسمی حذف کنیم. هرچند گزینه حذف برخی تعطیلات مناسبتی میتواند زمینهساز برخی مخالفتها باشد، اما در این خصوص مجلس میتواند با ارائه یک برنامه منسجم، برخی از روزهای تعطیل مناسبتی غیرضروری را حذف کند.
بین التعطیلین پدیده نوظهور و مخرب برای اقتصاد کشور: با توجه به اینکه بیشتر تعطیلات رسمی در کشورمان داخل هفته است، پدیده بینالتعطیلین را به وجود میآورد و باعث کاهش فعالیت و کمکاری میشود و به اقتصاد لطمه وارد میکند؛ چراکه بین التعطیلین منجر به متصل شدن روزهای قبل و بعد از خود به تعطیلات میشود. برای مثال اگر روز سهشنبه بنا بر مناسبتی جزء تعطیلات رسمی باشد، با توجه به تعطیلی روزهای پنجشنبه و جمعه، دولت مجبور است روز چهارشنبه که بین تعطیلات قرار گرفته را تعطیل اعلام کند که این میتواند کلیه روزهای کاری هفته را تحتالشعاع قرار داده و عملا فعالیتهای کاری را مختل کند. برای مقابله با این پدیده میتوان از راهکار منطقی انتقال روز تعطیلی وسط هفته به آخر یا اول هفته استفاده کرد. برای مثال در کشور انگلستان اول ماه مه روز جهانی کارگر است که در اقصی نقاط دنیا این روز تعطیل است، حال اگر اول ماه مه وسط هفته باشد، آن روز تعطیل نمیشود؛ یا دوشنبه تعطیل خواهد شد یا جمعه، که با قرار دادن روز تعطیل در اول یا آخر هفته سعی میکنند وسط هفته تعطیل نباشد و موجب کمکاری و کاهش فعالیت در طول هفته نشود.
این طرحی است که کارآیی بالایی دارد و برای تعطیلات دیگر هم به همین شیوه عمل میکنند. اما با توجه به حساسیتهای مذهبی در کشورمان باید مقامات مذهبی و مراجع تقلید و علما با طرح انتقال تعطیلات مذهبی از وسط هفته به آخر هفته موافقت کنند.سازمان جهانی کار در تازهترین گزارش خود با طرح مباحثی پیرامون لزوم کم کردن روزهای کاری هفته، با طرح ۵ دلیل برای لزوم کاهش روزهای کاری هفته به ۴ روز، اعلام کرده است که کار زیاد باعث بیماریهای قلبی-عروقی، اختلالات گوارشی و اسکلتی و همچنین از بین رفتن شادی و رضایت از زندگی میشود و این خود دلیل محکمی برای نگاه ویژه به دوروزه شدن تعطیلات در پایان هفته است. اما بهجای نگاه صرفاً اقتصادی به طرح دوروزه تعطیلات پایان هفته، باید نگاه همهجانبه ارائه شود و به کارکردهای مختلف ایام تعطیلات، علاوه بر اثرات آنها بر بهرهوری اقتصادی، توجه شود.
همچنین تفاوتهای میان کشورها، ازنظر موقعیت جغرافیایی و شرایط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی حاکم بر هر کشوری میتواند بر سیاستهای اتخاذشده در این زمینه تاثیرگذار باشد. برای مثال در برخی از کشورها مانند سوئد و نروژ یا دیگر سرزمینهای شمالی اروپا به ازای هر ۳ هفته کار، یک هفته مرخصی برای سفر به دیگر کشورهای اروپایی و لذت بردن از آفتاب سوزانی که در این کشورها میتابد، اختصاص داده میشود.با توجه به مطالب ارائهشده و اهمیت تعطیلات دوروزه آخر هفته و آثار مثبت جایگزینی شنبه بهجای پنجشنبه، امید است مسوولان هرچه سریعتر در این خصوص تصمیمگیریهای مناسب را اتخاذ نموده و برای چندمین بار از کنار موضوع با اهمیت اینچنینی بیتفاوت نگذرند.
ارسال نظر