سرمایهگذاری مولد نیازمند اعتماد و شفافیت
دکتر جعفر خیرخواهان چرا مردم ایران سرمایهها و اندوختههای پولی خود را معمولا در بازارهای ارز و سکه و طلا و املاک و مستغلات که بازدهی مفید و مولدی ندارد سرمایهگذاری میکنند و کمتر به سراغ بازارهای مالی و بورس سهام میروند؟ پرسش کلیتر اینکه چرا سرمایهها معمولا از کشورهای درحالتوسعه (دچار کمبود سرمایه) به سمت کشورهای توسعهیافته (دارای مازاد سرمایه) روانه میشود درحالیکه بازدهی سرمایه در گروه دوم کشورها کمتر از گروه اول است؟ پاسخ کوتاه به چنین تناقض یا معمایی این است که چون کشورهای ثروتمند توانستهاند محیطی امن و شفاف برای سرمایهگذاری ایجاد کنند و چنین محیطی باعث جذب سرمایهها و ثروتمندی آنها شده است.
دکتر جعفر خیرخواهان چرا مردم ایران سرمایهها و اندوختههای پولی خود را معمولا در بازارهای ارز و سکه و طلا و املاک و مستغلات که بازدهی مفید و مولدی ندارد سرمایهگذاری میکنند و کمتر به سراغ بازارهای مالی و بورس سهام میروند؟ پرسش کلیتر اینکه چرا سرمایهها معمولا از کشورهای درحالتوسعه (دچار کمبود سرمایه) به سمت کشورهای توسعهیافته (دارای مازاد سرمایه) روانه میشود درحالیکه بازدهی سرمایه در گروه دوم کشورها کمتر از گروه اول است؟ پاسخ کوتاه به چنین تناقض یا معمایی این است که چون کشورهای ثروتمند توانستهاند محیطی امن و شفاف برای سرمایهگذاری ایجاد کنند و چنین محیطی باعث جذب سرمایهها و ثروتمندی آنها شده است.هر بنگاه اقتصادی برای اینکه رشد کند و پروژههای سرمایهگذاری بزرگ انجام دهد نیاز به منابع مالی گسترده و متنوع دارد. بنگاههای تکمالکی یا با تعداد شرکای محدود نمیتوانند این کار را بکنند.یکی از مهمترین نوآوریهای نهادی در تاریخ کسبوکار، ایجاد شرکتهای سهامی با مسئولیت محدود بوده است. این شرکتها توانایی پذیرش ریسکهای بیشتر را دارند در عین حال که سهامداران در صورت ورشکستگی شرکت، چیزی بیش از سرمایهگذاری
اولیه خود را از دست نخواهند داد.
در واقع یکی از عوامل موفقیت اقتصادی کشورهای پیشرفته، وجود شرکتهای سهامی بزرگ یا چندملیتی است که در اذهان مردم بهعنوان نماد غولهای نظام سرمایهداری شناخته میشوند. بزرگبودن به آنها اجازه میدهد تا از صرفههای مقیاس بهرهمند شوند، وارد پروژههای عظیم شوند و کالاها و خدمات را با هزینه کمتری تولید کنند. همه اینها رفاه اجتماعی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را افزایش میدهد یعنی کل جامعه منتفع میشوند. اما موفقیت این نوآوری نهادی نیازمند شفافیت اطلاعاتی و رعایت استانداردها و اصول حسابداری و حسابرسی است که از سوی نهادهای نظارتی وضع و تکلیف میشود.
جای تاسف است شرکتی که از درون فرصتها و مزیتهای موجود در شهر مشهد و ابتکار عمل مدیرانی کارآفرین پدید آمد و میتوانست واقعا به پدیدهای در اقتصاد گردشگری با تمامی صنایع جانبی آن و شبکه خردهفروشی مدرن تبدیل شود بهواسطه حرص و آز و طمعورزی افراطی مدیران و مالکان اصلی به چنین حال و روزی افتاده است. البته حرص و آز و طمع بشری همیشه و در همه جا وجود داشته است اما این وظیفه نهادهای نظارتی است که با سیاستهای تنظیمی مناسب اجازه ندهند مدیران موسسات مالی و بنگاههای تولیدی به دام کژمنشی یا مخاطره اخلاقی بیفتند و با پول سایر مردم به عملیات پرریسک و نامطمئن دست بزنند و نیز رویههای فریبکارانه یا تقلبی در پیش بگیرند که حسابها و عملیات خود را همیشه سودده نشان دهند و حباب توخالی قیمتی خلق کنند.
این کوتاهی و غفلت انواع نهادهای نظارتی در انجام وظایف اصلی و ذاتی خود در مورد شرکتهای پدیده و میزان باعث شد سرمایه مالی و آرزوهای مردم عادی برباد رود که میتوانستند همچون مردم کشورهای پیشرفته، به عنوان سپردهگذاران و سهامداران خرد در خدمت توسعه و گسترش اقتصاد مالی و واقعی باشند و خسارت سنگینتر اینکه سرمایه باارزش اعتماد عمومی را خدشهدار کرد که ترمیم و بازگرداندن آن سالهای سال زمان میبرد.
پس اگر گلهمند هستیم چرا مردم پول خود را بهاصطلاح زیربالش گذاشته یا به سوداگری پرداخته و طلا و ارز و زمین و ساختمان میخرند به این خاطر است که نهادهای مسئول نتوانستهاند قوانینی مناسب و عملی و محیطی امن و شفاف برای سرمایهگذاری در بازارهای مالی و تاسیس شرکتهای بزرگ و موفق که در خدمت رشد و توسعه ملی و منطقهای باشند، ایجاد کنند.
در واقع یکی از عوامل موفقیت اقتصادی کشورهای پیشرفته، وجود شرکتهای سهامی بزرگ یا چندملیتی است که در اذهان مردم بهعنوان نماد غولهای نظام سرمایهداری شناخته میشوند. بزرگبودن به آنها اجازه میدهد تا از صرفههای مقیاس بهرهمند شوند، وارد پروژههای عظیم شوند و کالاها و خدمات را با هزینه کمتری تولید کنند. همه اینها رفاه اجتماعی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را افزایش میدهد یعنی کل جامعه منتفع میشوند. اما موفقیت این نوآوری نهادی نیازمند شفافیت اطلاعاتی و رعایت استانداردها و اصول حسابداری و حسابرسی است که از سوی نهادهای نظارتی وضع و تکلیف میشود.
جای تاسف است شرکتی که از درون فرصتها و مزیتهای موجود در شهر مشهد و ابتکار عمل مدیرانی کارآفرین پدید آمد و میتوانست واقعا به پدیدهای در اقتصاد گردشگری با تمامی صنایع جانبی آن و شبکه خردهفروشی مدرن تبدیل شود بهواسطه حرص و آز و طمعورزی افراطی مدیران و مالکان اصلی به چنین حال و روزی افتاده است. البته حرص و آز و طمع بشری همیشه و در همه جا وجود داشته است اما این وظیفه نهادهای نظارتی است که با سیاستهای تنظیمی مناسب اجازه ندهند مدیران موسسات مالی و بنگاههای تولیدی به دام کژمنشی یا مخاطره اخلاقی بیفتند و با پول سایر مردم به عملیات پرریسک و نامطمئن دست بزنند و نیز رویههای فریبکارانه یا تقلبی در پیش بگیرند که حسابها و عملیات خود را همیشه سودده نشان دهند و حباب توخالی قیمتی خلق کنند.
این کوتاهی و غفلت انواع نهادهای نظارتی در انجام وظایف اصلی و ذاتی خود در مورد شرکتهای پدیده و میزان باعث شد سرمایه مالی و آرزوهای مردم عادی برباد رود که میتوانستند همچون مردم کشورهای پیشرفته، به عنوان سپردهگذاران و سهامداران خرد در خدمت توسعه و گسترش اقتصاد مالی و واقعی باشند و خسارت سنگینتر اینکه سرمایه باارزش اعتماد عمومی را خدشهدار کرد که ترمیم و بازگرداندن آن سالهای سال زمان میبرد.
پس اگر گلهمند هستیم چرا مردم پول خود را بهاصطلاح زیربالش گذاشته یا به سوداگری پرداخته و طلا و ارز و زمین و ساختمان میخرند به این خاطر است که نهادهای مسئول نتوانستهاند قوانینی مناسب و عملی و محیطی امن و شفاف برای سرمایهگذاری در بازارهای مالی و تاسیس شرکتهای بزرگ و موفق که در خدمت رشد و توسعه ملی و منطقهای باشند، ایجاد کنند.
ارسال نظر