رویاهای بزرگ داشته باشیداما، واقعنگر بمانید
مترجم: مریم رضایی برنامههای تلویزیونی زندهای که در آن کارآفرینان را به عنوان میهمان برنامه دعوت میکنند تا آنها ایدههای خلاقانه خود و مسائلی را که با آن مواجه شدهاند مطرح کنند، بسیار جالب و دیدنی هستند. همچنین دانستن اشتباهات فاحشی که این افراد در کارشان مرتکب شدهاند، میتواند برای ما جالب و پندآموز باشد. به عنوان مثال، در یکی از این برنامهها که در تلویزیون آمریکا پخش میشود، اخیرا شرکتکنندهای از یک اشتباه قدیمی صحبت کرد که بسیاری از شرکتهای تازه تاسیس تولیدی مرتکب میشوند: اتکای بیش از حد بر وامهای بانکی.
مترجم: مریم رضایی برنامههای تلویزیونی زندهای که در آن کارآفرینان را به عنوان میهمان برنامه دعوت میکنند تا آنها ایدههای خلاقانه خود و مسائلی را که با آن مواجه شدهاند مطرح کنند، بسیار جالب و دیدنی هستند. همچنین دانستن اشتباهات فاحشی که این افراد در کارشان مرتکب شدهاند، میتواند برای ما جالب و پندآموز باشد.
به عنوان مثال، در یکی از این برنامهها که در تلویزیون آمریکا پخش میشود، اخیرا شرکتکنندهای از یک اشتباه قدیمی صحبت کرد که بسیاری از شرکتهای تازه تاسیس تولیدی مرتکب میشوند: اتکای بیش از حد بر وامهای بانکی. کسبوکار او از این راه توانسته بود چهار سال دوام بیاورد؛ اما به درآمد ۱۰۰ هزار دلار در سال هم دست نیافته بود. با این حال، او نسبت به پیشبینیهای آینده و رسیدن به سطح ۹/۱ میلیون دلار کاملا خوشبین بود.
اما کارهای بزرگ را نمیتوان فقط بر اساس پیشبینیهای غیرواقعی پیش برد. دفاع این کارآفرین این بود که سفارشهای زیادی را از خردهفروشان بزرگ دریافت کرده بود که البته هیچ قراردادی برای آن بسته نشده بود و هیچ کدام تایید شده نبود. حتی اگر تصور کنیم این سفارشها عملی هم شوند، این کارآفرین چگونه میتواند به این روش ادامه دهد؟ غمانگیزترین قسمت ماجرا این است که بر اساس پیشبینیهای عجولانه و غلط، این فرد نزدیک بود بخش اعظمی از شرکتش را از دست بدهد. این مثال کاملی از این بود که چگونه اشتباهات منجر به از بین رفتن بسیاری از کسبوکارهای نوپا میشوند. خوشبینی بیش از حد و خامی و سادگی این کارآفرین تازهکار باعث شده بود قراردادی را که میتوانست برای رشد شرکتش بسیار حیاتی باشد، از دست بدهد. در واقع او تفسیر غلطی از واقعیتها داشت و شانس تحقق رویاهایش را از دست داد.
در دنیایی که پر از فرصت است، چگونه میتوانید به رویاهایتان رنگ واقعیت بدهید؟ بهتر است برای ایجاد تعادل بین امید و واقعیت از این استراتژیها استفاده کنید:
احتمالات را در نظر بگیرید
گاهی اوقات داستانهایی در مورد «موفقیتهای یکشبه» میشنویم. دلیل اینکه اینگونه داستانها جالبند و ارزش خبری پیدا میکنند این است که کم اتفاق میافتند و البته منظور از یکشبه در واقع ظرف سه یا چهار سال است. آیا مورد شما میتواند یک استثنا باشد؟ شاید اینطور باشد، اما این به این معنی است که شرایط خیلی نادری پیش آمده و باید گفت مسائلی مثل وعده سفارشهای بزرگ یا امید به توافق با یک مشتری بزرگ، شرایط خاص و نادری محسوب نمیشود و حتی اگر هم شرایط خاصی پیش بیاید، اثر آن معمولا با آن چیزی که کارآفرین تصور میکند، فرق دارد.
بنابراین خودتان را از مجموعه شرایط جدید دور کنید و این فرصتها را با چشم انتقادی ببینید. اگر همه چیز به شکل سحرآمیزی مطابق میل شما پیش میرود یا اگر احتمال موفقیت در واقعیت بالا است، در تصمیمگیری صادق باشید. چه دلیل قابل قبولی دارید که نتیجه مطلوب شما را تایید کند؟ قرار نیست نگاه از بالا امید شما را از بین ببرد، بلکه قرار است اقدامات بعدی عاقلانه طراحی شوند. بسیاری از کارآفرینان گرفتار فرصتهای غیرمحتملی میشوند که باعث میشود از کسبوکارشان غافل شوند و دیگر سناریوهای سودمند را از دست بدهند.
بگذارید همه چیز در زمان حال پیش برود
پیدا شدن یک سرمایهگذار یا چشمانداز متحولکننده یا فرصتهایی از این دست، نباید باعث شود چشمتان را به روی دیگر جنبههای کسبوکارتان ببندید. کارآفرینان برای استقبال از احتمالات جدید، چیزهای دیگر را نادیده میگیرند و در نتیجه از نیازها و برنامههای فعلی کسبوکارشان غافل میمانند. اگر طرح تحولی جدیدی که پیش آمده درست کار نکند، فقط یک وضعیت آشفته تازه برای خودتان ایجاد کردهاید. پس همه تلاشتان را بکنید که وضعیت فعلی را حفظ کنید و موقتا وقت اضافهای را برای تحقیق و جمعآوری اطلاعات مورد نیاز برای فرصت تازهای که به وجود آمده در نظر بگیرید.
«چه میشود اگر» را فراموش نکنید
دو سوال مورد علاقه من عبارت است از: «چه میشود اگر این اتفاق (بدترین چیزی که میتوانید تصور کنید) بیفتد؟» و «آیا این واقعا درست است؟» بیشتر اوقات (اگر نگوییم همیشه)، تصوراتتان بر شما غلبه میکنند و بر اساس افکار مبتنی بر ترس تصمیمگیری میکنید. برای رسیدن به واقعیت، این دو سوال را مرتب از خودتان بپرسید. اگر با خودتان صادق باشید، به این نتیجه میرسید که بعید است حتی بدترین ترسهایتان به شکلی که تصور میکردید، به وقوع بپیوندد. به نقطه تفکر مبتنی بر واقعیت برسید و استراتژی خود را از این نقطه ایجاد کنید.
به یاد داشته باشید که شما یک کارآفرین هستید و بخشی از شغل شما این است که رویاهای بزرگ داشته باشید. این رویاپردازی را متوقف نکنید؛ اما سعی کنید بین رویا و واقعیت تعادل ایجاد کنید. همیشه ذهنتان را در برابر احتمالات نامتناهی باز بگذارید؛ درحالیکه آنچه را که در زمان حال میگذرد هم حفظ کنید.
ارسال نظر