آیا درویش، مدیرعامل بدی بوده؟
نامحبوب شاید، ناموفق هرگز!
با این مقدمه، شاید بیراه نباشد اگر رضا درویش، مدیرعامل پرسپولیس را در دسته دوم قرار بدهیم؛ کسی که هواداران و علاقهمندان چندان زیادی ندارد، اما منصفانه نیست اگر بگوییم در اردوگاه سرخپوشان موفق عمل نکرده است.
نه چندان محبوب، به این دلایل!
حالا بیش از هزار روز از حضور رضا درویش در باشگاه پرسپولیس میگذرد و او در تمام طول این مدت سوژه قضاوتهای مثبت و منفی زیادی بوده است. اغلب هم شرایط طوری بوده که منتقدان به درویش تاختهاند. مثلا درگیری و اختلاف نظر او با یحیی گلمحمدی که به هر حال مربی محبوبی است، باعث شد درویش حملات زیادی را تحمل کند. بهانههای درست و غلط دیگری هم به این منظور در کار بوده؛ از جدایی بازیکنان کلیدی گرفته تا ناتوانی در جذب بعضی نفرات. صادقانهاش این است که درویش از نظر شخصیتی برای نگارنده این سطور هم خیلی محبوب نیست. فقط در یک نمونه، بسته کامل استقبال او و فرزندش از کریس رونالدو که معجونی از رانت و ذوقزدگی نامتعارف بود، کافی است تا متوجه چرایی احساس ما بشوید. نوع قطع همکاری با کریم باقری در ابتدای فصل گذشته و برخی مواضع عجیب دیگر درویش هم در تشدید این احساس موثر بوده است. با همه اینها، حالا و در شرایطی که روزهای حضور او در پرسپولیس چهار رقمی شده، باید درویش را در شمار مدیران موفق پرسپولیس به شمار آورد.
موفق، در محکمه زمان گذر
زمان نشان داده بسیاری از تصمیمات مهم درویش برای پرسپولیس سودمند بوده و او در مدیریت بحران هم عملکرد مطلوبی داشته است. به عنوان مثال ریسک بسیار بزرگ زمستان گذشته در جانشینی اوسمار ویرا با یحیی گلمحمدی، نتیجه کاملا مثبت و دور از انتظاری داشت؛ آنقدر که اوسمار با پرسپولیس قهرمان شد و منتقدان انتخاب مربی برزیلی، در پایان فصل دوباره یقه درویش را گرفتند که چرا نتوانسته این مربی را حفظ کند! ابتدای همین فصل هم معرفی خوان کارلوس گاریدو به عنوان سرمربی قرمزها، آن هم در حالی که اسامی خیلی بزرگتری مطرح شده بود، انتقادات فراوانی را به دنبال آورد، اما دستکم تا اینجا حضور گاریدو موثر و مفید بوده؛ این مربی در لیگ نتایج خوبی گرفته، دربی را برده و از همه مهمتر اینکه نشان داده کار در پرسپولیس برایش بهشدت جدی و مهم است.
رفتند؟ بهتر از آنها را آورد
حالا بیایید برگردیم به نقطهای که ۳ بازیکن کلیدی پرسپولیس در همین تابستان از جمع سرخپوشان جدا شدند و به همین بهانه، درویش دوباره آماج حملات زهرآگین منتقدان شد. علیرضا بیرانوند، دانیال اسماعیلیفرد و مهدی ترابی رفتند؛ به جای آنها چه کسانی آمدند؟ امروز گلر پرسپولیس الکسی گوندوز است که عملکرد خوبی داشته، حتی به تیم ملی الجزایر رسیده و اخیرا با کلینشیت برابر توگو در پلیآف جام ملتهای آفریقا، بهترین بازیکن میدان لقب گرفت. در پست دفاع راست هم ایوب العملود مراکشی جذب شده که میبینید بازیکن بیکیفیتی نیست. در پست دفاع چپ، اگرچه تلاشها برای جذب یحیی عطیهالله با شکست همراه شد، اما درویش، میلاد محمدی را گرفت که فراتر از انتظارات ظاهر شده است. حتی مهاجم آنگولایی استخدام شده، یعنی لوکاس ژوآئو هم نشانههایی از یک فوتبالیست خوب را در خودش دارد. خریدهای مفید درویش بیشتر از اینها بودهاند؛ از اوستون اورونوف که از استقلال هایجک شد تا گولسیانی که همه شکستهای نقلوانتقالاتی پرسپولیس برابر سپاهان را جبران کرد و حتی این بازیکن را در ۳۲ سالگی به تیم ملی و یورو ۲۰۲۴ رساند! البته که او هم خرید بد داشته، مثل نبیل باهویی، اما این اتفاق ممکن است برای فلورنتینو پرز هم رخ بدهد.
پیروزیهای حقوقی
به اینها بیفزایید برتریهای حقوقی درویش را؛ جایی که گفت اگر پرونده شکایت از بیرانوند را نبرم از پرسپولیس میروم و این پرونده را برد. او در جریان محکوم کردن یورگن لوکادیا هم یکی از معدود پیروزیهای حقوقی ورزش ایران در مجامع بینالمللی را به دست آورد و عبدالکریم حسن را نیز در شرایطی به الوکره قطر فروخت که بابتش حدود یکونیم میلیون دلار پول و یک اردوی مجانی قطر به دست آورد. برای پایانبندی مطلب هم باید اشاره کنیم در هزار روز گذشته، پرسپولیس تقریبا هرگز مشکل مالی و تاخیر در پرداخت دستمزد بازیکنان نداشته و البته مثل بعضی تیمها پول آنچنانی هم به ستارهها نداده است. اگر صد بار از مدیران انتقاد میکنیم، دلیلی ندارد یک بار هم به محاسن آنها اشاره نکنیم.