کریم باقری؛ همان چیزی که باید باشد
آقای وسوسه ممنوع!
او سالها در پرسپولیس به عنوان دستیار صدیق سرمربیان مختلف داخلی و خارجی کار کرده و شاید اگر هر کس دیگری به جای او بود، حتی خودش برای تصاحب صندلی نفر اول خیز برمیداشت. کریم اما نه تنها چنین خصلتی ندارد، بلکه در مقابل تعریفها و تعارفها برای سرمربیگری سرخپوشان هم مقاومت میکند. زمانی که برانکو ایوانکوویچ به دوران کارش در پرسپولیس پایان داد و باشگاه دربهدر دنبال استخدام یک مربی خارجی جدید به جای او بود، محمد مایلیکهن در مصاحبهای پرسروصدا کریم باقری را به عنوان بهترین گزینه برای جانشینی پروفسور پیشنهاد داد، اما خود کریم باز هم مثل همین حالا در نهایت تواضع و فروتنی این پیشنهاد را رد کرد و گفت صلاحیت هدایت قرمزها را ندارد. بعد هم که گابریل کالدرون سرمربی پرسپولیس شد، کریم نهتنها مثل بقیه عوامل باشگاه زیر پای مربی آرژانتینی را جارو نکرد، بلکه از معدود دوستان وفادار او لقب گرفت و تا جایی که میتوانست به کالدرون کمک کرد. بعد هم یحیی گلمحمدی آمد و داستان ادامه یافت.
در کشوری که خیلی از مواقع آدمها با کمترین صلاحیت و مهارت ممکن به سمت تصاحب پستهای غیرمرتبط خیز برداشتهاند و بعضا حسابی هم از خودشان دفاع میکنند، «کیمیا» است که یک نفر با این رزومه، حتی یک بار وسوسه نشده باشد که یک درجه بالاتر برود، در همه نشستهای خبری شرکت کند و بختش را برای فتح یک جام با قهرمان این سالهای فوتبال ایران بیازماید. اگر مردم باقری را دوست دارند به همین دلایل است. اگر او با چندین مربی در پرسپولیس کار کرده و وجه اشتراک تمام آنها این بوده که بعد از ترک این پست به ستایش از باقری پرداختهاند، باز ریشه در همین ماجرا دارد. اگر همه ما حد و اندازههایمان را بدانیم و در همان سطح و چارچوب حرکت کنیم، هم آدم مفیدتری خواهیم بود و هم جامعه موفقتری خواهیم داشت. در کمال تاسف اما این فرهنگ آنقدر در کشور ما مهجور است که وقتی کریم باقری یک کار روتین انجام میدهد و به اندازه زورش بار بلند میکند، عالم و آدم به ستایش از او مشغول میشوند.