نگاه انتقادی به ویژهبرنامه تلویزیون برای جامجهانی
کارنامه «۲۰۱۸»
الف- اشکالات فرمی
رکورد تبلیغات شکست
بدون تردید یکی از بزرگترین مشکلات ۲۰۱۸، تبلیغ اسپانسر برنامه به شکلی گلدرشت و حیرتانگیز بود. در این یک ماه آنقدر نام و آگهی حامی مالی برنامه با جملات تکراری تبلیغ شد که نفس مخاطب بند آمد. کار طوری شد که بهنظر میرسید اصلا فلسفه وجودی محمدرضا احمدی در این برنامه، تکرار همین جملات بوده و چون فردوسیپور در شأن خودش نمیدیده شخصا متون تبلیغاتی را به زبان بیاورد، همکار جوانترش را کنار دستش نشانده است! رفتهرفته تکرار مکرر آگهی اسپانسر از سوی احمدی، خود این مجری را هم به ستوه آورد و سوژه شوخیهای بسیار زیادی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شد. مساله حجم ویرانگر تبلیغات تلویزیونی اما صرفا مربوط به این بخش نمیشد، چراکه قبل و بین مسابقات مختلف هم شاهد پخش انبوهی از آگهیهای بازرگانی بودیم.
شب بازی ایران و پرتغال وقتی مهدی مهدویکیا و فرهاد مجیدی میهمان برنامه ۲۰۱۸ بودند، بین دو نیمه فقط دو دقیقه فرصت کارشناسی به این دو نفر رسید که همین مساله اعتراض شدید مهدویکیا را روی آنتن زنده به همراه داشت. او از حرمت نادیده گرفته شده میهمان و مخاطب برنامه گله کرد که خیلی از مردم هم حق را به اسطوره پرسپولیس دادند. تبلیغات مزاحم تلویزیونی حتی در جریان پخش رقابتها هم مخل روان بینندهها بود. در شرایطی که روسها از یک گرافیک جمعوجور برای ارائه اطلاعات آماری مسابقه استفاده میکردند تا بینندهها همیشه تصویر کامل زمین را داشته باشند، تلویزیون ایران بیامان اقدام به پخش زیرنویسهای عریض و مرتفع میکرد؛ تا جایی که خیلی از مواقع اطلاعات مندرج روی تصویر در مورد مسابقه، اصلا دیده نمیشد!
همه این اتفاقات درحالی رخ میدهد که یک تلویزیون دولتی که از اموال عمومی بودجه دریافت میکند، به ندرت باید آگهی بازرگانی پخش کند، اما صداوسیما در ایام برگزاری جامجهانی، این عرف بینالمللی را با شدت هر چه بیشتری نقض کرد. شایعات فراوانی در مورد تعرفه سنگین و چندبرابری تبلیغات تلویزیونی در شبکه سه در این ایام وجود دارد، اما عجیب است که تلویزیون با وجود چنین درآمد سرشاری، حتی زحمت اجاره باکس در ورزشگاهها برای گزارشگران اعزامی را هم نکشید و محمدحسین میثاقی صرفا از سکوی تماشاگران و سطح کوچه و خیابان میتوانست گزارشهایش را به تهران ارسال کند!
کورس پیشبینی و انتخاب گزارشگران
مانور شدید مسوولان برنامه ۲۰۱۸ روی مسابقه پیشبینی نتایج هم حسابی در این مدت حساسیتبرانگیز شد. اگر از اتهام این برنامه در مورد ترویج شرطبندی چشمپوشی کنیم و حتی آن را نادرست بدانیم، از این مساله نمیتوان صرفنظر کرد که مجری و گزارشگران ۲۰۱۸ بیش از حد روی مسابقه پیشبینی تکیه داشتند و مدام آمار و نتایج آن را برای بینندهها مطرح میکردند. بهخصوص در مسابقاتی که خود عادل گزارش آنها را بر عهده داشت، با هر بار تغییر نتیجه بازی او اقدام به ارائه آمار افرادی میکرد که پیشبینی صحیح داشتهاند؛ آنچه هرگز مشابهش را در تلویزیونهای خارجی نمیبینیم. از سوی دیگر انتخاب گزارشگران مسابقات مهم در این تورنمنت هم محل اعتراضات فراوانی بود. بهعنوان مثال انتخاب جواد خیابانی و پیمان یوسفی برای دو بازی ایران در این جام بحثهای زیادی به دنبال آورد. وضع چنان بود که خود جواد خیابانی قبل از بازی ایران و اسپانیا به یکی از خبرگزاریها قول داد کمتر به حاشیه برود! سوال این است که وقتی خود گزارشگر میداند حاشیهرویهایش روی اعصاب بیننده است، چرا او باید برای گزارش چنین مسابقه مهمی برگزیده شود؟
ناهماهنگیهای اداری
در این بخش هم مشکلات عجیب زیادی رخ داد که قابل اغماض نیست. مساله سفر کارلوس پویول به تهران و عدم صدور مجوز به منظور حضور او در داخل استودیو قطعا یکی از پرسروصداترین داستانهای ۲۰۱۸ بود؛ آنچه شب بازی ایران و اسپانیا به قهر چند ساعته عادل فردوسیپور از برنامه منجر شد. این اما همه ماجرا نیست. حتما شوکه خواهید شد اگر بدانید برای کارشناسی یکی از مسابقات تیم ملی کرواسی در مراحل حذفی، زلاتکو کرانچار به شبکه سه دعوت شده، اما در کمال شگفتی مسوولان برنامه او را آفیش نکرده بودند تا سرمربی تیم ملی امید بعد از نیمساعت معطلی در خیابان، قهر کند و به خانه برگردد! شگفتانگیز است که رضا چلنگر بهعنوان مترجم او همراه با خودرو آفیش شده بود، اما این امکان برای کرانچار فراهم نشد! اگر در ماجرای پویول مسوولان رده بالای سازمان را بهخاطر بدسلیقگیشان مقصر بدانیم، گناه در خیابان ماندن یکی مثل کرانچار مستقیما متوجه دستاندرکاران خود برنامه است.
ب- اشکالات محتوایی
جنگی که عادل شروع کرد
مسلما یکی از مهمترین اشکالات وارده به برنامه ۲۰۱۸، بیاحتیاطیهای شخص عادل فردوسیپور در سوگیری پیرامون نتایج تیمملی و تبعات آن بود. عادل که بسیاری از اوقات به جانبداری از کارلوس کیروش متهم میشود، در طول جامجهانی نتوانست بیطرفی مورد انتظار برای تولید برنامهای با مخاطبان چندده میلیونی را رعایت کند. او بعد از پایان هر سه بازی تیمملی به تمجید اغراقآمیز از عملکرد ملیپوشان پرداخت و در پایان بازی سوم با پرتغال از «عذاب وجدان» منتقدان سخن گفت! این درحالی است که در جامعه سالم، درهای انتقاد به روی هیچ پدیدهای نباید بسته باشد. عادل اما تیمملی را از دسترس منتقدان دور نگه داشت تا انتقادهای طبیعی به واسطه رفتار غلوشده او در تلویزیون روی هم تلنبار شود و چند روز بعد از پایان مسابقات ایران، به شکل هیجانی بیرون بریزد.
اشتباه بزرگتر عادل، پخش مصاحبه خشمآلود کارلوس کیروش علیه برانکو از خاک روسیه بود که فضای فوتبال ایران را بهطور کامل تحتتاثیر قرار داد. حتی اگر بپذیریم که آن مصاحبه زنده و خارج از کنترل عادل بوده، او میتوانسته به سرعت فرصت دفاع را برای سرمربی پرسپولیس فراهم کند، اما تعلل فردوسیپور در این زمینه، جنگ را به فضای مجازی کشاند. این تعلل و ترک بیطرفی از سوی عادل نهایتا کار دست او داد. تا آنجا که ما میدانیم، برانکو که از جانبداری و یکسویهنگری فردوسیپور عصبانی است، تاکنون حداقل دو بار دعوت او را برای حضور در برنامه ۲۰۱۸ رد کرده و دستکم تا این لحظه کوششهای عادل به منظور کشاندن پروفسور به استودیو برای کارشناسی بازی فینال بین کرواسی و فرانسه هم بهجایی نرسیده است. واقعیت آن است که افراط عادل در حمایت از کیروش هم نقش زیادی در پدید آمدن فضای دوقطبی فعلی فوتبال ایران داشته. عجیب اینکه فردوسیپور بعدها این رویه را در قبال تحلیل مسائلی همچون پیروزی کره بر آلمان، صعود ژاپن از گروهش و پیشروی کرواسی به سمت مراحل بالاتر جام حفظ کرد و تا سر حد امکان کوشید دستاورد این تیمها را به سود کارلوس کیروش کمارزش جلوه بدهد.
شاید اگر عادل از ابتدای جام کمی منصفتر و منعطفتر بود، شکاف فعلی هم به وجود نمیآمد. عجیب اینکه این اختلاف عمیق و دوقطبی بزرگ، حتی در طول دو نظرسنجی برنامه ۲۰۱۸ هم خودش را به وضوح نشان داد؛ جایی که در نظرسنجی اول بعد از بازی ایران و پرتغال، ۸۵ درصد مردم از عملکرد تیمملی در جامجهانی ابراز رضایت کردند؛ اما در نظرسنجی دوم که همین دو شب پیش برگزار شد، فقط ۶۰ درصد مردم اعلام کردند تیمملی را شایسته قهرمانی در جام ملتهای آسیا میبینند و ۴۰ درصد مابقی به این گزاره رای منفی دادند. حتما عادل میتواند در خلوت خودش کلاهش را قاضی کند و ببیند پافشاری افراطی او روی برخی از مواضع شخصیاش در ریزش حداقل ۲۵ درصدی حامیان تیمملی، چقدر اثرگذار بوده است؟
در انتظار همکاران مستقلتر
اشکال دیگری که شاید به ۲۰۱۸ وارد بود، مربوط به شخصیت غیرمستقل دو همکار اصلی عادل فردوسیپور در این برنامه میشد؛ جایی که محمدرضا احمدی و محمدحسین میثاقی به اصطلاح بیش از حد «ذوب» در عادل بودند و قدرت ارائه دیدگاههای متفاوت را نداشتند. مسلما تضارب آرا میتواند منجر به بالندگی یک برنامه تلویزیونی، به ویژه از جنس تحلیلی- کارشناسی شود؛ اما همکاران عادل در ۲۰۱۸ به ندرت چنین مجالی مییافتند. شاید شخصیت حرفهای عادل آنقدر بزرگ است که همکاران او را بهطور کامل تحتالشعاع قرار میدهد. هر چه هست اما این یکدستی به سود برنامههای تلویزیونی نیست و نباید فضا طوری باشد که به نظر برسد بقیه همکاران فردوسیپور، صرفا نقش بلندگوی او را ایفا میکنند!
ارسال نظر