کلاس سوءمدیریت!

الان می‌خواهید داستان را با هم مرور کنیم؟ بیشتر از دو سال است ورزشگاه آزادی در دست تعمیر و بازسازی قرار دارد؛ دوران مجهولی که روشن نیست کی دقیقا به پایان خواهد رسید. وقتی آزادی را در اختیار نداریم، یعنی پرسپولیس و استقلال فلج هستند و باید فکری در مورد محل میزبانی آنها از رقبا کرد. استادیوم‌های غرب تهران به دلیل کوچک بودن و سایر مسائل، امکان‌پذیرایی از سرخابی‌ها را ندارد. یک ورزشگاه هشت هزار نفری قلعه حسن خان باقی می‌ماند که بد مسیر است و هزار و یک مشکل دارد. تازه اگر همه چیزش ایده‌آل بود، باز کشش میزبانی طولانی از هر دو تیم را نداشت و چمن آن خراب می‌شد که الان همین اتفاق هم رخ داده. همه اینها را گفتیم تا بگوییم در چنین شرایطی، حتما ورزشگاه تختی می‌تواند یک گزینه قابل اعتنا باشد؛ استادیوم ۳۰ هزار نفری در شرق تهران که در یک مدیریت صحیح، بلافاصله پس از خارج شدن آزادی از دسترس، باید با بهترین کیفیت در چرخه قرار بگیرد و از آن استفاده شود. این اتفاق اما هرگز رخ نداده!

جالب است که سرپرست اداره کل ورزش استان، دقیقا روز آخر پاییز از پروژه بازدید می‌کند و می‌گوید: «فصل کشت بهار و پاییز است. حالا که پاییز را از دست داده‌ایم، چاره‌ای نداریم جز این که منتظر بهار بمانیم.» خب یعنی چه؟ یعنی یک ماه پیش نمی‌شد سراغ همین زمین رفت و آن را زیر کشت برد؟ مگر نمی‌دانستید چمن خراب است و آزادی هم تا پایان سال ۱۴۰۵ نمی‌رسد؟ پس چرا این همه دست روی دست گذاشتید تا زمستان برسد و این استادیوم بلااستفاده باقی بماند؟ ۹ ماه دیگر که کلا می‌شود شروع فصل بعد؛ یعنی سرخابی‌ها تا انتهای این فصل باید روی همین چمن وحشتناک ورزشگاه شهر قدس به مصاف رقبا بروند؟

فرض کنید ما اصلا دل‌مان نمی‎‌خواهد برخی حرف و حدیث‌ها را در مورد عمدی بودن تاخیر در آمادگی آزادی و سامان یافتن پرسپولیس و استقلال باور کنیم. حتما کلیپ‌هایش را دیده‌اید و ادعاها را شنیده‌اید. کمک‌مان کنید که آنقدر بدبین نباشیم، اما چگونه؟ چطور باور کنیم وقتی آزادی از دسترس خارج است، چمن تختی را درست نمی‌کنند؟ چطور با این واقعیت چطور کنار بیاییم که سال گذشته مراسم افتتاحیه ورزشگاه آزادی پس از بازسازی برگزار شد، اما دوباره درهایش را بستند و گفتند ۱۸ ماه دیگر کار دارد؟ اینها عجیب نیست؟ اگر فرض کنیم همه دوستان حسن نظر دارند و دلسوزانه دارند برای بهبود امور تلاش می‌کنند، پس حداقل کارآیی و درایت‌شان زیر سوال است. حتی بالاتر از این؛ به نظر می‌رسد آقایان در کلاس‌های سوءمدیریت حاضر می‌شوند و آخرین راهکارهای نابه‌سامان کردن اوضاع را می‌آموزند!