لزوم گسترش یکپارچگی در صنعت نفت
در سالهای اخیر دو عامل «کاهش رشد تقاضای نفت» و «افت فشار مخازن نفتی» در بخش بالادست باعث شده تا نیاز این لایه به مشتریهای ثابت و مطمئن و فناوریهای پیشرفته افزایش یابد. در لایههای میان دست و پایین دست نیز سه عامل «قوانین زیست محیطی»، «کیفیت» و «تنوع» مورد تقاضای بازار باعث شده است تا نیاز صنعت نفت در این لایهها به فناوری افزایش یابد. این موضوع خود سبب افزایش هزینههای ثابت و جاری و کاهش حاشیه سود در میان دست و پایین دست صنعت نفت شده است. در این شرایط دسترسی به خوراک ارزان میتواند برای لایههای دوم و سوم صنعت نفت نقطه اتکای محکمی جهت ادامه رقابت در بازار جهانی باشد. بنابراین هر سه لایه اصلی صنعت نفت نیاز دارند تا با حرکت به سمت یکدیگر و ایجاد یکپارچگی بیشتر، امنیت عرضه و تقاضای خود را افزایش داده و حاشیه سود خود را در مقابل افزایش هزینهها و عدم قطعیتها حفظ کنند.
علاوه بر افزایش امنیت عرضه و تقاضا در فرآیند گسترش یکپارچگی میان لایههای مختلف زنجیره ارزش نفت، مزایای اقتصادی دیگری نیز شامل حال شرکتهای فعال در این حوزه خواهد شد. این مزایای اقتصادی میتواند از محل کاهش هزینههای به اشتراکگذاری واحدهای برق و بخار، ساختمانهای اداری و غیراداری، تعمیرات، ذخیرهسازی، کنترل، آزمایشگاه و ایمنی و محیط زیست به وجود آید. همچنین گردش جریانهای مختلف مواد میان پالایشگاه و پتروشیمی میتواند به کاهش هزینهها و افزایش کیفیت و ارزش افزوده محصولات نهایی کمک شایانی کند. از طرفی با توجه به اینکه یک واحد پتروپالایشگاهی در مقابل یک پتروشیمی و پالایشگاه جدا از هم نیاز به حمل و نقل، یوتیلیتی و ساختمانهای کمتری دارد، آلودگیهای حاصل از آن هم کمتر از مجموع آلودگی دو واحد جداگانه خواهد بود.
فعالیتهای شرکتهای بالادستی صنعت نفت در لایههای میان دست و پایین دستی و ایجاد مجموعههای پالایشی و پتروشیمی برای تبدیل نفت خام و فرآوردههای نفتی، از دیرباز در بین کشورهای مختلف رواج داشته و همچنان ادامه دارد. برای نمونه میتوان به شرکتهای بی پی، شِل، توتال و اکسون موبیل اشاره کرد که در هر سه لایه صنعت نفت فعالیت جدی دارند. این شرکتها در قرن بیست و یکم در دو لایه پایانی زنجیره ارزش نفت نیز به گسترش یکپارچگی خود پرداخته و میزان اشتراک مواد بین مجتمعهای پالایشی و پتروشیمی خود را سال به سال افزایش دادهاند. همچنین بر اساس آمار موجود، این شرکتها به ترتیب به میزان ۲۴، ۳۹، ۷۴ و ۹۰درصد واحدهای اتیلنی خود را با پالایشگاههای وابسته به خود ادغام کردهاند. براساس گزارش موسسه نکسنت، سایر شرکتهای فعال در میان دست و پایین دست صنعت نفت نیز در قرن بیست و یکم به سوی یکپارچگی مجتمعهای پالایشی و پتروشیمی رفتهاند که باعث شده است در حال حاضر ۳۵درصد اتیلن، ۵۵درصد پروپیلن و ۷۹درصد پارازایلن تولیدی در دنیا از «مجتمعهای پتروپالایشگاهی» و نه از «پتروشیمیهای مجزا از پالایشگاه» تولید شوند.
در مجموع میتوان گفت که صنعت نفت جهان شاهد یک همافزایی میان لایههای مختلف خود است که با هدف کاهش عدم قطعیت و حفظ حاشیه سود اقتصادی به وجود آمده است. با توسعه این روند، حدود و مرزهایی که از گذشته میان بالادست، میان دست و پایین دست زنجیره ارزش صنعت نفت وجود داشتند در حال محو شدن هستند و یکپارچگی میان لایههای مختلف صنعت نفت در حال گسترش است که این گسترش یکپارچگی خود را بهصورت «یکسان شدن مالکیت» یا «قراردادهای همکاری بلندمدت» در لایههای مختلف نشان میدهد. در ایران مالکیت و مدیریت بالادست نفت با حاکمیت است در حالی که صنایع میانی بهصورت نیمهخصوصی درآمده و پاییندست بهطور کامل خصوصیسازی شده است. این موضوع سبب شده تا همکاری میان لایههای مختلف زنجیره ارزش صنعت نفت کاهش یابد و حاشیه سود صنایع مرتبط کم شود. راه حل این مساله کاهش نقش تصدیگری دولت در بخشهای میانی و پایینی صنعت نفت و افزایش نقش تنظیمگری هوشمندانه در آن است. همچنین خصوصیسازی واقعی و کامل لایههای دوم و سوم صنعت نفت در ایران میتواند به پویایی و تطبیق رفتار شرکتهای نفتی داخلی با روندهای جهانی کمک کند.
ارسال نظر