دنیای اقتصاد:
مهمترین بازار مصرفی خانوارها، مثل همه ادوار انتخابات ریاستجمهوری، در این دوره نیز به صدر وعدههای نامزدها میآید. بازار مسکن به چهار علت مشخص، نیازمند سیاستگذاری بااولویت –و نه مداخله- در دولت جدید است. اما رئیسجمهور آینده با کدام کلید –سیاست- میتواند قفل خرید مسکن، اجارهخانه و سرمایهگذاری ساختمانی را باز کند؟ جواب این پرسش میتواند از کارنامه پنج رئیسجمهور قبلی و دولتهای تحت مسوولیتشان استخراج شود. «دنیایاقتصاد» با محاسبه و بررسی ریزنمرات دولتهای سازندگی، اصلاحات، مهرورز، تدبیروامید و همچنین دولت مردمی در «چگونگی تنظیم بازار مسکن»، روند افتوخیز ۷پارامتر کلیدی در این بخش را مورد سنجش قرار داده است. البته مهمتر از نمرات دولتها در این ۷آزمون، عوامل موثر بر نتایج آزمون است که در این بررسی، به آن نیز پرداخته شده است. آزمون مادر را «تورم مسکن» تشکیل میدهد. پایینترین میانگین رشد سالانه قیمت مسکن طی بیشاز سه دهه گذشته، در سالهای ۷۶ تا ۸۳ به ثبت رسید و بالاترین تورم مسکن نیز در مقطع زمانی ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ رقم خورد. در دوره اصلاحات، آنچه باعث شد متوسط تورم سالانه مسکن در سطح زیر ۲۰درصد (۱۹درصد) قرار بگیرد، مجموعهای از متغیرهای کلان اقتصادی و شرایط خارجی موثر بر انتظارات بود. سطح پایین تورم عمومی و حجم پایین رشد نقدینگی در آن دوره نسبت به دولتهای قبل و بعد و همچنین رشد مثبت اقتصادی در کنار «نبود ریسکهای غیراقتصادی فراگیر» باعث شد بازار مسکن در اواخر دهه۷۰ و اوایل دهه۸۰، به جای آنکه پناهگاه سرمایهها شود به زمین سرمایهگذاری واقعی (رونق ساختوساز) تبدیل و میوه آن به شکل رشد محدود قیمتها نصیب خانهاولیها شود. ماراتن صاحبخانه شدن بهعنوان آزمون دیگر، در یکی از دولتها، به «کوتاهترین مسیر» تبدیل شد که آن هم بهخاطر شرایط مساعد درآمد خانوارها بود. تیراژ مسکنسازی در برخی دولتها نیز با مداخلات دولت پرواز کرد که مطابق نتایج آزمون، تاثیر معنادار روی ماراتن مسکن نداشت.