آیا شبها تا دیروقت کار میکنید و صبحها زودتر از همه سر کار حاضر میشوید؟ آیا پروژهها را در دقیقه ۹۰ تمام میکنید؟ آیا همیشه احساس خستگی و فرسودگی دارید؟ آیا وقتهایی که سر کارید، ذهنتان جای دیگر است و وقتی سر کار نیستید، دائم به کار فکر میکنید؟ آیا همیشه استرس دارید؟ اگر پاسختان به همه این سوالات مثبت است، مراقب باشید چون احتمالا دچار اعتیاد به کار هستید. طبق تحقیقات محققانی مثل «ملیسا کلارک» از دانشگاه جورجیا، اعتیاد به کار، صرفا یک مشکل شخصی و محدود به کارکنان نیست بلکه توسط سازمانها نیز تقویت میشود.
جاناتان هیث، استاد دانشگاه نیویورک در توصیف کتاب «زمین مرتفع» (Higher Ground) مینویسد: آیا به نظر شما چیزی اساسی در جهان کسب و کار تغییر کرده است؟ آیا به نظر میرسد که هر روز اتفاقی در جریان است، همه از چیزی عصبانی هستند، همه چیز با سرعت بیشتری در حرکت است و به طور کلی اوضاع عجیبی است؟ شما اشتباه نمیکنید. من از سال ۲۰۱۵ به مطالعه کارکردهای اینترنت، رسانههای اجتماعی و تغییر روابط انسانی در پی ظهور گوشیهای هوشمند پرداختهام. همچنین به تولید دانش، سلامت روان نسلهای جوان (بهویژه نسل زد و متولدین سال ۱۹۹۵ به بعد) و ثبات دموکراسیهای لیبرال علاقهمند بودهام. انگار به واقع اتفاقی شگرف در حال رخ دادن است. ما عصر گوتنبرگ را به تازگی به پایان بردهایم؛ عصری که با اختراع ماشین چاپ در قرن پانزدهم میلادی توسط یوهان گوتنبرگ آلمانی شروع شده بود. اکنون رسانههای اجتماعی انبوه اوضاع را در دست دارند.
پیشرفتهای خیرهکننده در زمینه هوش مصنوعی و رسانههای اجتماعی طی سالهای اخیر و از بین رفتن کنترل توجه در میان بسیاری از کاربران دنیای مجازی به طور خاص و عموم مردم به طور عام، موجب شده خیلیها به این موضوع به طور جدی بیندیشند که چرا و چگونه باید در دنیای دیجیتال امروز به دنبال خودکنترلی بود، خودکنترلی دیجیتال چگونه و به چه صورتی امکانپذیر است و در صورتی که افراد نسبت به خودکنترلی دیجیتال نگاه جدی و درستی نداشته باشند سلامت جسمی و روحیشان به خطر خواهد افتاد. در ادامه به چند مورد از رایجترین حواسپرتیهای ناشی از گسترش هوش مصنوعی و نفوذ حیرتانگیز آن بر زندگی انسانها اشاره خواهد شد.
هیچکس نمیخواهد یک «مدیر ذرهبینی» باشد اما وقتی مسوولیت رهبری یک تیم را بر عهده دارید، این دام به سادگی میتواند شما را گرفتار کند. فشار برای اثبات خود به تیم و در عین حال ارائه نتایج قوی به سازمان، گاهی منجر به نوعی رهبری سازمانی میشود که بیش از حد درگیر جزئیات است.
مهندس صادق ذوالقدری/ مشاور حوزه آموزش و توسعه منابع انسانی
Zolghadri.sadegh@gmail.com
صنعت دارویی یکی از معدود صنایعی است که بهرغم رکود اقتصادی جهانی، از سرعت رشد نسبتا قابل قبولی برخوردار است. پیشبینی میشود میانگین رشد سالانه این صنعت حدود ۸درصد باشد و ارزش تولیدات آن از ۱.۱ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۴ به ۱.۶ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۵ برسد. ارزیابیها نشان میدهد تا سال ۲۰۲۵ تعداد مصرفکنندگان طبقه متوسط - افرادی با درآمد سالانه بین ۶هزار تا ۳۰هزار دلار - از ۱.۷میلیارد نفر به ۳.۶ میلیارد نفر افزایش یابد.
توجه به مسوولیتهای زیستمحیطی و اجتماعی، تبدیل به الزامی برای سودآوری بلندمدت هر شرکت کوچک و بزرگی شده است. البته که برای هر یک از آنها با توجه به اندازه و شرایط منحصربهفردشان، راهکارهایی مناسبتر است. در این مطلب، سه راهکار شرکت گوگل برای افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر از سبد انرژی مصرفیشان را بررسی میکنیم.
نویسندگان: Elize Dimare, Johnny Sorensen
مترجم: مهدی نیکوئی
مدل «آتش و سپر» که در این مقاله معرفی خواهد شد، توازن بین دو اصل مدیریتی را سادهسازی میکند: آتش نماد اشتیاق و خلاقیت است و سپر نماد حفاظت و حمایت. مدیران با حفظ این توازن میتوانند نوآوری را تقویت کرده و همزمان از سلامت جسم و روان کارکنانشان اطمینان داشته باشند. این چارچوب نظری، قابلیت انطباق و استفاده در شرایط مختلف را دارد تا مدیران اطمینان داشته باشند با اصلاحات سریع در زمان مناسب، از فرسودگی یا رخوت سازمان خارج میشوند.
زنجیرههای تامین برای دستیابی به«اهداف توسعه پایدار» سازمان ملل بسیار حیاتی محسوب میشوند - زنجیرههای تامین در هشت صنعت که غذا، مد و حملونقل هم جزو آنها هستند، عامل بیش از ۵۰درصد انتشار گازهای گلخانهای در جهان محسوب میشوند.
سال ۱۹۹۹ «دیکسون دسپومیر»، استاد بهداشت عمومی و محیطزیست دانشگاه کلمبیا و شاگردانش، برای اولین بار مفهوم «کشاورزی عمودی» را مطرح کردند. آنها مزرعهای عمودی به شکل یک برج طراحی کردند که میتوانست غذای ۵۰هزار نفر را تامین کند. گرچه این برج هنوز ساخته نشده اما ایده کشاورزی عمودی به خوبی محبوبیت یافت و در برخی نقاط جهان به اجرا درآمد.
ساعتهای روز خود را چگونه حساب میکنید؟ من حتی زمانی که روز کاریام پر از جلسات مختلف نیست اغلب به ساعت نگاه میکنم و حیران میمانم که کی بعدازظهر شد؟ و هنوز کلی از کارهایم ماندهاند. حواسپرتی یکی از مجرمان اصلی این مساله است. اعلانهای ایمیل و پیامهای درون شبکه ممکن است شبیه کار کردن به نظر برسد، اما این معمولا از آن کارهایی است که ماحصل چندانی برای عرضه ندارد.
تقریبا همه ما در موقعیتهایی بودهایم که مساله مهمی بروز میکند و هیچکس حاضر نیست دربارهاش صحبت کند. این اختلاف خاموش را میتوان به فیلی تشبیه کرد که وسط اتاق است و همه آرزو میکنند «ای کاش یک نفر رامش کند!» گفتوگوی صریح و بیپرده به صداقت و شفافیت نیاز دارد و به همین دلیل میتواند معذبکننده و ناخوشایند باشد، پس طبیعی است که وسوسه شویم که بگذاریم اختلافها به قوت خود باقی بمانند.
در دنیای رقابتی کسب و کار، کارآفرینان همواره به دنبال فرمولهای جدیدی مانند «بوم مدل کسب و کار» (Business Model Canvas) و «متد استارتآپ ناب» (Lean Startup Method) بودهاند. با این حال، موثرترین ابزار ممکن، همان است که قرنها قدمت دارد: رویکرد علمی.
«جف»، کارمندی که دچار اعتیاد به کار بود و من او را در جلسه «معتادان به کار گمنام» دیده بودم میداند که ترسها و شیاطین درونش چطور او را مجبور به ساعتها کار، شبکاری، خواب ناکافی و وسواس شدید نسبت به کار کردهاند. اما چیزی که ابتدا فقط یک اجبار درونی بود پس از مدتی تبدیل به اعتیاد بلندمدت شد که فرهنگ سازمانشان نیز آن را تقویت کرد. او میگوید: «مدیرانم همیشه از من به خاطر سختکوشیام تعریف میکردند و آن را یک جور حس وظیفهشناسی تعبیر میکردند چون همیشه تا دیروقت سرکار بودم.» او مورد تحسین مدیران بود، حتی زمانی که میدانست کار زیاد و کمخوابیاش، به کار باکیفیت منجر نشده. او دائما کارها را پشت گوش میانداخت و ناتوانیاش در زمانبندیهای واقعبینانه باعث شده بود خودش و تیمش همیشه به شکلی دیوانهوار و هول هولی تا شب در شرکت بمانند تا پروژهها را تمام کنند. او معتقد است مشکل از مدیریت سازمان نیز بوده چون «حضور بیش از حد را نشانه بازدهی میدانستند.» او میگوید: «اندازهگیری و ارزیابی حضور، آسان است اما ارزیابی بازدهی سخت است. و فشار زیادی از سوی جامعه در رابطه با کار بیش از حد وجود دارد.»
در مصاحبههای شغلی آخرین چیزی که دلتان میخواهد با آن مواجه شوید یک سوال اضطرابآور است. این سوالات میتوانند شما را گیج کنند و تسلطتان را روی جلسه از بین ببرند، چون نمیدانید باید چگونه پاسخ بدهید. «حقوق فعلی شما چقدر است؟» یکی از همان سوالهای ترسناک است که میتواند سکوت ناراحتکنندهای به دنبال داشته باشد و به پاسخ نامناسبی منجر شود. درست است که صداقت اصل خوبی است، اما افشای این اطلاعات میتواند شما را در موضع ضعف قرار دهد. برای مدیریت این موقعیت چالشبرانگیز، نظرات متخصصان حوزههای متفاوتی را جویا شدیم. استراتژیهای آنها میتواند به شما کمک کند چنین موقعیتی را به بهترین شکل مدیریت کنید.
وقتی بیکارید و بدهیهای تلنبارشده و هزینههای روزمره شما را نگران کرده، ممکن است وسوسه شوید و هر پیشنهاد شغلی را بپذیرید. اما این کار را نکنید. پذیرفتن شغلی که تناسبی با شما ندارد بیش از آنکه خوب باشد میتواند مضر باشد.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
یکی از چالشهای اصلی و مهمی که مدیران کمتجربه و گاه مدیران باسابقه با آن دست به گریبان هستند و نمیدانند چه اقداماتی را در مورد آن انجام دهند، اجرای استراتژیهایی است که در سازمان وجود دارد و با موانع و پیچیدگیهای بسیاری روبهروست. البته این احتمال وجود دارد که برخی از این استراتژیها قبل از حضور مدیران کنونی در سازمان تهیه و تدوین شده باشند و بعضی دیگر نیز توسط خود مدیران و رهبران کنونی سازمان طراحی و نهایی شدهاند.
دکتر محمد کارگر شورکی/عضو موسس مرکز پایداری کسب و کار دانشگاه تهران
توجه به پایداری در عصر دیجیتال یک فرصت طلایی برای شرکتها و سازمانهایی است که به بقای بلندمدت خودشان و سیاره زمین فکر میکنند. نسل چهارم صنعت در حال گذار به سمت نسل پنجم است. و در این تغییر جدید محیطزیست و جامعه انسانی اهمیت ویژهای خواهد داشت. شاید هم آخرین فرصت برای حفظ سیاره زمین باشد. اما تدوین گزارش پایداری جامع و دقیق به شرکتهایی که به آینده دورتر فکر میکنند، چه کمکی میکند؟
به گزارش سایت Statista، شرکتها بیش از پیش به ارتباط بین سلامت کارکنان و موفقیت کسبوکار پی بردهاند و در نتیجه بازار رفاه شرکتی به سرعت در حال توسعه است. هدف برنامههای رفاه ارتقای سبک زندگی سالم، کاهش استرس و افزایش بهرهوری است که در نهایت به رضایت شغلی منجر میشود. عناصر کلیدی برنامههای رفاه عبارتند از «رفاه فیزیکی» با اجرای برنامههایی مثل باشگاههای ورزشی در محل و چالشهای تناسب اندام و حمایت از «سلامت روحی» با ارائه مشاوره و منابع مدیریت استرس. شرکتها با تقویت فرهنگ کاری مثبت از طریق ایجاد ساعات کاری انعطافپذیر و سیاستهای توازن کار-زندگی محیطهایی ایجاد میکنند که کارکنان در آن احساس ارزشمندی و تعهد داشته باشند. این برنامهها از نظر مالی میتوانند هزینههای خدمات درمانی را کاهش دهند و نرخ حفظ کارکنان را بالا ببرند. به این ترتیب، رفاه شرکتی به یک سرمایهگذاری استراتژیک برای کسب و کارها تبدیل میشود.
بحث پایداری و مسوولیتهای اجتماعی و زیستمحیطی شرکتها، دیگر فقط یک استراتژی مثبت نیست. بسیاری از مصرفکنندگان، بهویژه نسلهای جوانتر شرکتها را ملزم به پایدارسازی فعالیتهای اقتصادیشان میدانند. براساس یک نظرسنجی از موسسه مشاوره مدیریت مککینزی، زمانی که از مصرفکنندگان درباره اهمیت زیستمحیطی بودن خریدهایشان سوال شد، پاسخها به طور متفقالقول مثبت بود. در حقیقت، «بیش از ۶۰درصد پاسخدهندگان عنوان کردند که برای بستهبندی پایدار یک محصول، حتی حاضر هستند آن را گرانتر بخرند». رواج این فرهنگ پایداری و استقبال از محصولات پایدار، بسیاری از شرکتها را ترغیب به اتخاذ سیاستهای زیستمحیطی و اجتماعی کرده است. آنها میدانند که اعتبار و وجهه بهتری در اجتماع به دست میآورند و رشد بلندمدت آنها تسهیل میشود.
مدیران امروزی اغلب بر نتایج کوتاهمدت متمرکز هستند؛ بهویژه اگر در صنایع بالغ و کمتحولی مانند صنایع غذایی و خودروسازی مشغول باشند (که نیازمند بهرهوری هستند) یا مانند شرکتهای بورسی، سرمایهگذارانی کمطاقت داشته باشند. اما کارآفرینان و برخی رهبران سازمانی آیندهنگر هم هستند که قدرت رویابینی خود را فدای اهداف کوتاهمدت نکردهاند.
یکی از مراجعینم به نام «رودی» در بخش بازاریابی یک شرکت تکنولوژی کار میکند. قرار بود تیم او از طریق شبکههای اجتماعی، مشتریان بالقوه شرکت را افزایش دهند. پیش از تعیین این هدف، رودی و رئیسش و چند نفر از همکارها پس از یک جلسه طولانی و ساعتها تبادلنظر، در نهایت به این نتیجه رسیدند که باید ویدئوهای کوتاه بیشتری تولید کنند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند. رودی تمام هفته روی طرح یک پروژه کار کرد. در آن نوشته بود که تیمش چطور میتواند ویدئوهای بیشتری بسازد و منتشر کند. افراد ذینفع مشخص شده بودند، معیارها تعریف شده بودند و جدول زمانی انتشار ویدئوها که مورد نظر رئیسش بود نیز توضیح داده شده بود. رودی هیجان داشت که اجرای پروژه را شروع کند.
کورت ونهگات و جوزف هلر، نویسندگان و طنزپردازان فقید آمریکایی، در یک مهمانی مناسبتی شرکت کرده بودند که توسط مدیر میلیونر یک صندوق سرمایهگذاری تامینی برگزار شده بود. ونهگات از هلر سوالی پرسید: «جو، از دانستن اینکه میزبان ما، همین دیروز نسبت به کل فروش رمان «تبصره ۲۲» تو پول بیشتری به دست آورده چه حسی داری؟»
در دنیای دیجیتال و هوشمند امروز ما بهشدت در معرض تقویتکنندههایی هستیم که به شکل هدفمندی در حال تاثیرگذاری بر رفتار و واکنشهای ما هستند. در اغلب موارد ما از وجود چنین تقویتکنندههایی بیخبریم اما بهشدت تحت تاثیر آنها قرار داریم. بسیاری از رفتارهایی که از ما سر میزنند بهواسطه نقشآفرینی عوامل بیرونی است که توسط شرکتهای تکنولوژیک و پلتفرمها کنترل میشوند و ما آنها را به طور غیرارادی انجام میدهیم.
وقتی در مهمانی با فرد جدیدی آشنا میشوید، ممکن است اولین سوالتان این باشد که «شغلت چیست؟» طرح این سوال بیدلیل نیست. این پرسش نشان میدهد که شغل و حرفه فرد چه تاثیر عمیقی بر زندگی روزمره و اغلب هویت شخصی او دارد. به همین خاطر است که بیکاری یا حتی بازنشستگی میتواند تاثیر روانی عمیقی داشته باشد. حالا اگر از دست دادن شغل غیرمنتظره و ناگهانی رخ داده باشد، این تاثیرات چند برابر میشوند. مهمترین مساله برای بازیابی روانی پس از بیکاری، این است که بفهمید چه چیزی در این فقدان شما را آزار میدهد. بعد از درک ماهیت موضوع، میتوانید با آن مقابله کنید.
شرکت هتلهای زنجیرهای هیلتون در دستهبندی خدمات خود، گروهی به نام «ملزومات متعالی» (Elevated Essentials) معرفی کرده است. هتلهای زیرمجموعه هیلتون، شامل هیلتون گاردن، هامپتون، ترو و اسپارک در ذیل این دستهبندی قرار دارند. اگر بخواهیم به طور کلی و در یک جمله این گروه از خدمات را شرح دهیم باید گفت هدف این گروه «تحقق امکانات و خدمات برای مشتری در هر کجا که او بخواهد» است. این امکانات و خدمات شامل مواردی چون صبحانه مجانی، استفاده از اعتبار هتل برای صرف غذا و نوشیدنی، استفاده از امکانات آبدرمانی، ماساژ و... است.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
بهعنوان یک مدیر سازمانی یا رهبر یک تیم کاری، شما باید به طور مداوم اقدام به تصمیمگیری کنید. همیشه از شما انتظار میرود بهترین و مناسبترین تصمیمها را در سختترین شرایط اتخاذ کنید و کمترین اشتباه و تعلل را در این میان داشته باشید.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
در دنیای تمام دیجیتال امروز که ویژگی اصلی آن تصمیمگیریهای سریع و قاطعانه است، بازاریابی دیجیتال یک ضرورت غیرقابلانکار محسوب میشود. بنابراین در شرایطی که پلتفرمها و کانالهای آنلاین با سرعت بسیار بالایی در حال تکامل و تحول هستند بازاریابان باید به این اطمینان برسند که شناخت دقیق و بهروز از روندهای بازار و رفتارهای مشتریان و مصرفکنندگان دارند. در این میان تحلیل درست تلاشهای بازاریابی شرکتها و در اولویت قراردادن اطلاعات و دادههای درست در فرآیند بازاریابی نیازمند تمرکز روی شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) است. سوال اینجاست که چرا شاخصهای کلیدی عملکرد برای موفقیت برنامههای بازاریابی حیاتی هستند و مهمترین شاخصهای عملکردی در حوزه بازاریابی دیجیتال کدامند و چگونه میتوان آنها را سنجید؟
نظرسنجی تازه موسسه گارتنر نشان میدهد ۴۷ درصد مدیران منابع انسانی اعتقاد دارند تجربه کارکنان مهمترین اولویت آنهاست، در حالی که ۴۴درصد آنها معتقدند سازمانهای آنها مسیرهای شغلی جذابی ارائه نمیکنند. برخی شرکتها برنامههای توسعه شغلی رسمی دارند، اما خیلی از سازمانها هم مدیریت رشد حرفهای را به خود کارکنان واگذار میکنند.
در دو قسمت قبل، با ۱۰ درصدیهای خوشبخت آشنا شدیم و دیدیم که آنها برای مقابله با خردهاسترسهایشان روش نسبتا سادهای داشتند. پیادهسازی جدول خرده استرسهای رایج حرکت سادهای است که میتواند تاثیرات بسیار چشمگیری داشته باشد.
امروزه شرکتهای بزرگ و ریشهدار، چگونگی پرورش کسبوکارهای جدید را میدانند، حتی اگر به معنای تحولآفرینی در کسبوکارهای فعلی باشد. بهطور معمول در هر ۱۰ سال، نیمی از شرکتهای برتر در حوزه فناوری، از فهرست رتبههای برتر خارج میشوند. اخیرا، با ارزشترین شرکتهای فناوری، تابآوری قابل توجهی از خود نشان دادهاند و برای سالهای متمادی جایگاههای ممتاز خود را حفظ کرده و سهم خود را از ارزش بازار افزایش دادهاند. موفقیت این شرکتها به توانمندی آنها در شناسایی روندهای تحولآفرین، مقیاسبندی و تجاریسازی موفقیتآمیز با هدف ایجاد پویایی بر مبنای نظریه «برنده بیشترین نیاز را دارد» متکی شده است. این شرکتها در نوآوریهای مهمی از مزیت رقابتی برخوردار هستد که به منابع عظیمی در توان محاسباتی، اتصالپذیریهای متنوع و دادهها نیاز داشته باشد.
پیادهسازی مدلهای هدفمحور و ماموریتمحور کسب و کار در سالهای اخیر شتاب زیادی گرفته است؛ تا جایی که نگاه مرسوم شرکتها برای ایجاد بازارهای گوشهای و فروش محصولات اجتماعی و دوستدار محیطزیست را دگرگون کرده است. هر روز بیش از پیش متوجه میشویم که کسب و کارها و شرکتهای هدفمند و دارای ارزشهای پررنگ اجتماعی/ زیستمحیطی، نه تنها در ارزشآفرینی برای جامعه موفقترند، بلکه فرصتهای سودآوری غیرمنتظرهای هم پیشرویشان گسترده میشود. این فرصتهای سودآوری از جنبههای مختلفی مانند افزایش جذب سرمایهگذاران، گسترش دایره مخاطبان وفادار، افزایش توانایی در جذب برترین استعدادهای بازار و... بروز میکند.
از هفته جهانی «برای آینده» - موجی از اعتراضات که در ۱۵۰کشور شکل گرفت و افراد خواستار اقدام در مورد تغییرات اقلیمی بودند - ۵ سال میگذرد. این رویداد که بیش از ۶میلیون نفر در آن شرکت کرده بودند، بزرگترین اعتراضات اقلیمی در تاریخ محسوب میشود.
دکتر سیدهادی صمیمی اردستانی بر نقش کنفرانس سارکوم سر و گردن کودکان در افزایش ارتباط میان پزشکان و استادان و شکلگیری کارهای تیمی در تحقیق و درمان این سرطان تاکید کرد و گفت: چنین کنفرانسهایی با بهروزرسانی تجربیات و شکلگیری ارتباطات منسجم، نقش مهمی در دستیابی به موفقیتهای بیشتر در درمان انواع سرطان کودکان ایفا میکنند.
نویسندگان: Monika Klein و Anna Rostomyan
مترجم: مهدی نیکوئی
انگیزش کارکنان، دغدغه مهم بسیاری از شرکتهاست؛ چرا که میزان انگیزه کارکنان نقشی تعیینکننده در سطح نوآوری، خلاقیت و رشد پایدار کسبوکارهای کارآفرینی دارد. اما هر شرکتی برای ایجاد انگیزه در کارکنان خود موفق نیست. در حقیقت، تفاوت بسیاری در سطح و حتی نوع انگیزه کارکنان در سازمانها، شرکتها، استارتآپها و صنایع مختلف دیده میشود. بخش مهمی از این تفاوتها را باید در مناسبات و تعاملات تیمی شرکتها جستوجو کرد. در سالهای اخیر، بحث انگیزش، احساسات و مناسبات تیمی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. این موضوع بهویژه از آن جهت قابل تامل است که به نظر تفاوت بزرگی بین انگیزه کارکنان در شرکتهای نوپا (استارتآپ) و شرکتهای بالغ دیده میشود. در این مطلب قصد داریم درباره نقش مناسبات و تعاملات تیمی در انگیزه و احساسات کارکنان صحبت کنیم. همچنین به عوامل موثر در افزایش انگیزه و بهبود تعاملات تیمی کارکنان خواهیم پرداخت.
دو ماهنامه کسب و کار هاروارد (HBR) را انتشارات کسب و کار هاروارد از سال ۱۹۲۲ منتشر میکند. این انتشارات که وابسته به دانشگاه هاروارد است، تلاش میکند ایدههای نو و کاربردی در اختیار کارشناسان کسب و کار و مدیریت جهان بگذارد.
«خوزه دیاز» تا جایی که به یاد دارد در دوران کودکی در خانه پدریاش در ونزوئلا هیچ وقت آب لولهکشی نداشتند. دسترسی به آب پاک و سالم برای خانوادهاش همیشه چالشبرانگیز بود. آنها اغلب اوقات، چند روز را بدون آب تازه سر میکردند.
هوانهوان ژنگ، از مدرسه مدیریت MIT Sloan و سه پژوهشگر دیگر، رابطه بین ژنتیک و عملکرد فروش را مورد بررسی قرار دادند. آنها طی ۱۳ماه روی ۱۱۷ فروشنده در یک شرکت بازاریابی تلفنی آسیایی مطالعه کردند. در این پژوهش دیانای کارکنان با معیارهای عملکردی از جمله درآمد تولیدی، قابلیت شناسایی فرصتهای فروش و سطح تلاش مقایسه شد. نتیجه این تحقیقات نشان میدهد کارکنانی که عملکرد بهتری در حوزه فروش داشتند، از نظر ژنتیک با بقیه متفاوت بودند و این یعنی افسانه ژن فروشندگی واقعی است. مطلب حاضر گفتوگوی هاروارد بیزینس ریویو با پروفسور ژنگ جزئیات بیشتری را در این مورد، روشن میکند. گفتوگوی هاروارد بیزینس ریویو با پروفسور ژنگ را ملاحظه میفرمایید.
عصر خودکارسازی از راه رسیده و مقاومت در برابر آن بیفایده است. تکنولوژیستیزهای اولیه را در نظر بگیرید؛ همان کارگران نساجی بریتانیایی قرن نوزده که در اعتراض به تکنولوژی جدید به کارخانهها حمله کرده و ماشینهای نساجی را نابود میکردند. الان که صنعت نساجی جهان ارزشی بالغ بر ۱.۷ تریلیون دلار دارد، همه میدانیم نتیجه آن ایستادگی و مقابله چه شد.
شایستگیهای رفتاری عبارتند از: مهارتها، رفتارها و نگرشهای قابل مشاهده و قابل اندازهگیری مورد نیاز برای موفقیت در یک پست مشخص. برخلاف مهارتهای فنی که نیاز به دانش تخصصی دارند، این شایستگیها بیشتر روی مهارتهای نرم مانند برقراری ارتباط، حل مساله، کار تیمی و هوش هیجانی متمرکز هستند که میتواند بین نقشها و صنایع مختلف قابل انتقال باشد.
فرض کنید اعضای تیمتان دائم پچپچ میکنند، به هم طعنه میزنند و بابت مسائل کماهمیت از هم ایراد میگیرند. شاید ابتدا این رفتارها را نادیده بگیرید و خودتان را گول بزنید که «این کنایهها بیضررند» یا «دارند با هم شوخی میکنند». اما وقتی تنشها بالا میگیرد، معلوم میشود که یک مشکل عمیق در کار است: خشم دارد در محل کارتان ریشه میدواند. چطور باید این موضوع را با تیم خود مطرح کنید؟ چطور میتوانید انرژیهای منفی را خنثی کنید؟ و چه راههایی برای ایجاد تعاملات سالمتر و حمایتیتر وجود دارد؟
دولتها و شرکتها نقشی مهم در تعادل کار و زندگی افراد دارند. این موضوع را در قسمتهای قبل شرح دادیم. اما بار اصلی ایجاد تعادل بر دوش خود شاغلان است. حتی تعریف و توصیههای این کتاب هم فقط میتواند راهنمای شما باشد و در نهایت باید خودتان کار متعادل و کافی خود را تعریف کنید.
حفظ حریم خصوصی به آن معناست که اطلاعات شخصی و محرمانه افراد در اختیار هیچ دولت، شرکت یا فردی قرار نگیرد. در واقع حق محفوظ ماندن حریم شخصی هر فردی مانند حق طبیعی او برای تنها ماندن و حفظ فاصله فیزیکی با دیگران است و چنانچه حریم خصوصی شکسته شود همه انسانها احساس ناامنی و نگرانی خواهند کرد. اما هنگامی که صحبت از راههای حفاظت از حریم خصوصی به میان میآید این اتفاق نظر بین افراد وجود ندارد؛ بهویژه زمانی که قرار باشد افراد برای حفظ حریم خصوصی خود پول بپردازند.
خودکمبینی همچون پیچک مهاجمی است که خیلی نامحسوس سراغمان میآید و اگر جلویش را نگیریم، کل زندگیمان را درگیر میکند. خودکمبینی در کوتاه مدت تمرکز و بهرهوری را از بین میبرد، خلاقیت را خفه میکند، مانع تعیین اهداف بزرگتر میشود و به طرز ناخوشایندی ما را بدحال میکند، اما در بلندمدت میتواند به مشکلات بزرگتری همچون کمالگرایی و خودتخریبی تبدیل شود. اما خبر خوب این است که خودکمبینی از دیرباز با ما بوده و خیلیها روشهایی را پیدا کردهاند که نه تنها بر این حس فائق آمدهاند که از آن استفاده هم میکنند.
ورود گسترده مدلهای هوش مصنوعی مولد در سالهای اخیر، بسیاری افراد را که ناگهان متوجه شدهاند بخش قابل توجهی از مشاغل دانشمحورشان میتواند خودکار شود، حسابی ترسانده است. موفقیت در چنین محیطی نیازمند یادگیری مداوم است تا هم با تکنولوژیهای جدید سازگار شوید و هم دانش و مهارتهای تازهای را بیاموزید که به شما کمک کند با تغییر نیازهای مشاغل گوناگون همچنان مورد نیاز و ضروری بمانید. متاسفانه تصور ما از یادگیری صرفا آن چیزی است که در کلاسهای مدرسه و دانشگاه تجربه کردیم، اما شما باید به دنبال فرصتهایی برای یادگیری مداوم باشید.
اگر به دنبال داشتن سازمانی با عملکرد بالا هستید، لازم است علائم مدیریت بد را بشناسید و در رابطه با این پدیده کاری انجام دهید. در اینجا به ۱۰ عادت بد مدیریتی که سازمان نباید آنها را تحمل کند میپردازیم.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
تصمیمگیریهای اخلاقی جزو بنیانهای اصلی و ضروریات هر کسبوکاری محسوب میشوند. مدیران و رهبران سازمانها و شرکتها باید تمرکز جدی، دائمی و همهجانبهای بر مطابقت داشتن تصمیمگیریهای کاریشان با اصول اخلاقی داشته باشند.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
در جدال بین طرفداران و مخالفان دورکاری و محیطهای کاری ترکیبی (حضوری/دورکاری) مباحث و استدلالهای مختلفی مطرح میشود که اغلب آنها حول محور بهرهوری فردی و سازمانی متمرکز هستند. حامیان دورکاری به آماری اشاره میکنند که نشان میدهد در فاصله زمانی ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ به میزان ۲۰درصد بر درآمد شرکتهایی که دست از الزام کارکنانشان به حضور فیزیکی در محل کار برداشتند افزوده شده است. این افزایش درآمد برای شرکتهایی که بر حضور فیزیکی کارکنان در محل کار پس از کرونا تاکید داشتند فقط ۵درصد بوده است. با توجه به بالا بودن جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق که شامل ۵۵۴ شرکت بزرگ با بیش از ۲۷ میلیون نیروی کار میشد، میتوان ادعا کرد که اجرای سیاستهای باز و انعطافپذیر در خصوص حضور یا عدمحضور فیزیکی کارکنان در محل کار میتواند تاثیر بسزایی بر بهبود عملکرد آنها و افزایش بهرهوری فردی و سازمانی داشته باشد.
در سال ۲۰۱۵، شرکت فولکس واگن به دلایلی اشتباه، تیتر خبرهای جهانی شد. تحقیقات آژانس حفاظت از محیطزیست ایالات متحده، به این نتیجه رسیده بود که این خودروساز آلمانی به دلیل نصب نرمافزار روی خودروهای دیزلی خود برای تقلب در تستهای آلایندگی، مقصر است. این اتفاق موسوم به «دیزلگیت»، به یکی از بزرگترین رسواییها در تاریخ خودروسازی تبدیل شد و بیش از ۳۳ میلیارد دلار جریمه و خسارت به این شرکت تحمیل کرد و باعث شد مارتین وینترکورن، مدیرعامل هم کارش را از دست بدهد.
در قسمت قبل با جدول دستههای رایج خردهاسترسها آشنا شدیم و همه را در سه دسته قرار دادیم. دیدیم در قبال خرده استرسهایی که میتوانیم رویشان متمرکز شویم (X) باید چگونه عمل کنیم. اکنون به دو دسته باقیمانده میپردازیم و مراحل بعد را طی میکنیم.
یکی از معروفترین نقلقولها در خصوص کسب و کار که از پیتر دراکر، بنیانگذار مدیریت مدرن، نقل میشود این است که: «هر چه اندازهگیری شود، قابل مدیریت خواهد بود.» وقتی صحبت از درک شاخصهای آموزش کارکنان میشود، این نقلقول به کار میآید، وگرنه چگونه میتوانید نتایج را اندازهگیری و آن را مدیریت کنید؟ واحدهای «یادگیری و توسعه» (L&D) سازمانها سال به سال نوع آموزشی را که برای رسیدن به اهداف کسبوکار و بهبود نتایج کلی آن برای ارائه به کارکنان نیاز دارند، به دقت برنامهریزی میکنند. اما آیا این کار واقعا موثر است؟ و اگر موثر است، آیا ۱۰۰درصد برای رسیدن به نتیجه مطلوب بهینه شده است؟
همانطور که جهان بهسرعت در حال تغییر و تحول است، خواستهها و انتظارات از رهبران سازمانی نیز به سرعت افزایش مییابد. در گذشته، رهبری سازمانی بیشتر بر کنترل و مدیریت مستقیم تمرکز داشت، اما امروزه و بهویژه در سال ۲۰۲۵، مهارتهای جدیدی از آنها انتظار میرود. پیشرفتهای تکنولوژیک، تغییرات فرهنگی و همچنین دگرگونی در نیروی کار جهانی، به ظهور روندهای نوینی در رهبری سازمانی منجر شده است.
در حالی که به ماههای پایانی سال ۲۰۲۴ و زمان ارائه گزارشهای مالی سالانه شرکتها نزدیک میشویم، انتظار میرود که شاهد تغییرات چشمگیر عملکرد آنها در حوزه پایداری و مسوولیتهای زیستمحیطی-اجتماعی باشیم. این روند همچنین در سال ۲۰۲۵ میتواند پررنگتر از پیش دیده شود.
در بازار کار رقابتی امروز، نگهداشت کارکنان جوان تبدیل به چالشی بزرگ برای بسیاری از سازمانها شده است. حدود ۸ سال پیش، موسسهای که در آن کار میکردم، مدیرعاملی پا به سن گذاشته داشت. او از روحیه نسل جوان شکایت میکرد و از دورهای به قول خودش شکوهمند یاد میکرد که کارکنان ۳۰ سال به یک شغل و سازمان متعهد بودند. البته او هم مثل بسیاری از مدیران، نگاهی پدرسالارانه داشت و طرف دیگر قضیه را نمیدید.
ورا لاو ۲۷ ساله، ظرف چند سال در سه شرکت مختلف کار کرده است. او عضوی از نسلی است که به نظر میرسد ایده وفاداری به شرکتها را به چالش میکشند. او در گفتوگو با CNBC گفته: «فکر نمیکنم وفاداری نتیجه بدهد. همه چیز معاملهای است. شما فقط تا زمانی ارزشمند هستید که آنها شما را ارزشمند ببینند.
با ظهور هوش مصنوعی مولد و ابزارهای مبتنی بر آن که فعلا مشهورترین آنها چتجیپیتی شرکت OpenAI است، متخصصان مختلف در صنایع گوناگون در مورد کاربردهایش خیالپردازی کردهاند و اکثرا این ابزار را گمشده خود یافتهاند. مانند ظهور هر تکنولوژی دیگری، تاکنون محتواهای قابلتوجهی در زمینه فرصت و تهدید نوشته شده و در کنار خوشبینی بیش از حد، نظریات آخرالزمانی هم مطرح شده که آینده بشر را در تقابل با این گونه جدید میبینند و در نهایت، اهل علم یک راه میانه را پیدا کردند که این تکنولوژی جدید، در مقابل انسان نیست و میتواند توانمندساز وی باشد.
هتلهای کپسولی در ژاپن بسیار رایج هستند. این هتلها که جایگزین مناسب و مقرون به صرفه برای اقامتهای کوتاه هستند حالا یک مزیت جدید دارند: میتوانند کیفیت خواب شما را بسنجند؛ به لطف شرکتی به نام «هتل نایناورز» (Ninehours) .
بسیاری از رهبران سازمانها تمام عمر حرفهای خود را با تمرکز بر مدل کاری سلسلهمراتب دستوری و کنترلی سپری کردهاند و قاعدتا تغییر جهت به یک مدل چابکتر و مبتنی بر مهارت برای این دسته از مدیران تغییر بسیار بزرگی محسوب میشود. اما موضوع اینجاست که آینده کار نهتنها تغییر در طرز فکر رهبران سازمانها را اجتنابناپذیر میکند، بلکه مستلزم تغییر در مجموعه مهارتهایشان هم هست.
با توجه به روند رو به رشد استفاده از هوش تصمیمگیری (Decision Intelligence)، این مفهوم از اصطلاحات مبهم در رشته بازاریابی به یک استراتژی مهم در کسب و کار تبدیل شده است. هوش تصمیمگیری یا هوشمندی در تصمیم (DI) مقولهای در حال ظهور و بلوغ است که از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی استفاده میکند و به سازمانها برای تصمیمگیری بهتر، سریعتر و مبتنی بر بینش کمک میکند. بر اساس بهکارگیری این مفهوم، شرکتها میتوانند با فرآیند تصمیمگیری مانند سایر فرآیندهای کسب و کاری مدرن رفتار کنند. بنابراین، پیادهسازی سیستمهای اطلاعاتی با هدف مدلسازی، ردیابی، یادگیری و بهبودبخشی تصمیمات مدیریتی خاص دنبال خواهد شد. این رویکرد نشأت گرفته از تصمیم (decision-back approach)، با تصمیمات حیاتی که عملکرد شرکت را هدایت میکند، شروع میشود و سپس برای دستیابی و اتخاذ تصمیمهای منسجم و با کیفیت، به افراد، فرآیندها و بینشهای موردنیاز در سازمان رجوع میکند.
وقتی رئیس جدیدتان مرتب و بدون هیچ توجیه شفافی، تصمیمات عجولانه میگیرد، ممکن است حس کنید زندگی کاریتان از حالت طبیعی خارج شده: لغو ناگهانی جلسهها بدون هیچ توضیحی، موجی از جلساتی که در تقویمتان علامت زدهاید یا ورود غیرمنتظره یک کارمند جدید. «شارمین بانو»، مربی حوزه مدیریت در سیاتل، میگوید: «این رفتار از نظر حرفهای ناامیدکننده و از نظر احساسی خستهکننده است. هنوز بین شما و این رئیس جدید اعتماد برقرار نشده، بنابراین هر نیت خیری که ابتدا داشتید از بین میرود.»
سال ۱۹۹۶ یکی از بزرگترین تولیدکنندگان اثاثیه در جهان به نام استیلکیس (Steelcase) یک اثر هنری عجیب را در دفتر کار نیویورک خود نصب کرد: یک آکواریوم شیشهای ۱۲۰ سانتیمتر در ۱۸۰ سانتیمتری که خانه ۱۵۰۰ مورچه بود. این اثر نوعی ستایش از عصر به اصطلاح هیجانانگیزی به شمار میرفت که در آن مرزهای کار و زندگی محو میشد.
امروزه اعتبارسنجی و امتیازدهی اعتباری به افراد، یکی از فرآیندهای مهم و حساس برای انجام کارهای مختلفی محسوب میشود که باید با دقت تمام صورت پذیرد: از افتتاح حساب بانکی و دریافت وام گرفته تا خریداری یک آپارتمان یا استخدام شدن در یک شرکت معتبر. اگر بخواهید خرید آنلاین انجام دهید، بدون آنکه خبر داشته باشید،
آیا افرادی که دورکاری میکنند، دلشان برای روزهای خوب گذشته تنگ میشود؟ آن روزهایی که راهروهای اداره پر از سروصدای ایدههایی بود که بین مدیران و تازهواردان ردوبدل میشد؟ و پویایی آشپزخانهها! در مدتی که کارکنان منتظر بودند تا آب درون کتری به جوش بیاید و چای و قهوهشان را بریزند، کلی محصول جدید خلق میشد. تازه همه اینها به جز بهشت یادگیری بود. قبلا فقط کافی بود یک تازهکار در فاصله چند متری همکار باتجربهای باشد تا تمام دانش و تجربیات ذهنش را جذب کند.
یکی از دلهرهآورترین بخشهای تغییر شغل آن است که مجبور شوید درباره کمبود تجربیات و مهارتهای خود در زمینه شغل جدیدی که متقاضی آن هستید صحبت کنید. اما داشتن تجربه محدود در حوزههای کاری جدید نباید دلیلی برای عدم تغییر شغل باشد.
«دومینیک جویس» بیش از ۱۰۰ درخواست شغلی فرستاده بود تا بالاخره تابستان امسال برای یک پست در منابع انسانی به مرحله آخر استخدام رسید. پس از دو مصاحبه آنلاین، یک روز در ارزیابی حضوری شرکت کرده بود که شامل جلساتی با روسای ارشد یک شرکت تکنولوژی بود و امیدوار بود که دیگر همه چیز نهایی شده باشد. بنابراین وقتی ایمیل کوتاهی مبنی بر رد شدنش دریافت کرد، بسیار ناامید شد. از زمانی که در ماه مارس به عنوان نیروی مازاد اخراج شد، هیچگاه تا این حد به استخدام دوباره نزدیک نشده بود. بدتر آنکه، شرکت مورد نظر هیچ بازخورد سازندهای ارائه نکرده بود. نیمی از ۱۵۶ شغلی که او برای آنها درخواست داده بود، اصلا پاسخی نداده بودند.
در دنیای رقابتی امروز، جذب و نگهداشت استعدادهای برتر به یک چالش اساسی برای سازمانها تبدیل شده است. با توجه به اینکه بسیاری از شرکتها به دنبال نیروی کار ماهر و خلاق هستند، ایجاد محیطی مناسب و جذاب برای کارکنان اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
متیو و بقیه ۱۰درصدیهایی که در تحقیقات ما به شدت به چشم آمدند، در ظاهر وجه مشترک چندانی با هم ندارند. آنها گذشتههای متفاوتی داشتهاند و در موقعیتهای گوناگونی مشغول به کار هستند و حتی سازمان و صنعتشان هم با هم یکسان نیست، اما ما در همه آنها الگوی مشابهی پیدا کردیم و آن این بود که ۱۰ درصدیها برای شکل دادن به روابط خود در زندگی دست به انتخابهای آگاهانهای میزنند.
نتایج یک نظرسنجی که در نوامبر ۲۰۲۳ و از طریق یک پرسشنامه آنلاین سفارشی از ۳۰۴ متخصص (از کارکنان غیرنظارتی مثل کارمندان اداری، اپراتورها، نمایندگان فروش، رانندگان، وکلا و... گرفته تا مدیران اجرایی) با توجه به معیارهای عملکرد استراتژیهای کسب و کار و تاکتیکها و فناوریهایی که آنها را هدایت میکنند، به دست آمده نشان میدهد کارفرمایانی که میخواهند موفق شوند، باید مهمترین دارایی خود - یعنی کارکنان - را در اولویت قرار دهند.
یکی از داغترین کلمات تبلیغات تجاری امروز «بازاریابی کلانداده» است و اغلب از آن به عنوان جانشین «هوش تجاری» یاد میشود. اما آیا واقعا چنین است؟ درک اینکه چگونه هوش تجاری و بازاریابی کلانداده با یکدیگر مقایسه میشوند و همچنین اینکه چگونه بینش منحصر به فردی را برای شرکتها ارائه میدهند مفید است.
شرکتها و کسب و کارهای بسیاری به سمت پایداری و مسوولیت اجتماعی کشیده شدهاند. برای حرکت موثرتر در این مسیر، ابتدا باید مهمترین ذینفعان و اصلیترین دغدغههای آنها را شناسایی کرد. سپس مواردی که با اهداف و مسائل اصلی شرکت همخوانی دارد، در اولویت قرار بگیرد. در این صورت، میتوان منابع و انرژی را صرف مواردی کرد که بیشترین اثرگذاری را در پیشبرد برنامههای پایداری ایفا میکنند.
۴۰درصد از مدیران عامل در ۱۸ ماه نخست فعالیت خود شکست میخورند (به گزارش نشریه پژوهشی کسب و کار هاروارد) و عامل شکست آنها نداشتن تجربه یا تخصص نیست؛ عامل این شکست، کمبود مهارتهای انسانی و ناتوانی در ایجاد روابط سازنده با افراد تاثیرگذار شرکت است. موسسه مشاوره مدیریت مککینزی برآورد کرده که سالانه یکتریلیون دلار از ارزش بازار ۱۵۰۰ شرکت برتر فهرست اساندپی (S&P) به دلیل تغییر ناموفق مدیران عامل و اعضای هیاتمدیره از دست میرود. این میزان زیان به اندازه کافی بزرگ است که نیاز به توجه و اقدامی جدی باشد. در واقعیت، انتخاب یک مدیرعامل جدید و امضای قرارداد با او، به هیچ وجه پایان کار یک شرکت نیست و تازه همه چیز از آنجا شروع میشود.
شاید به دنبال تجربهای تازه هستید یا شغل فعلیتان دیگر برایتان جذابیتی ندارد یا شاید هم دلتان میخواهد همه چیز را زیرورو کنید. حالا بعد از چند ماه یا شاید چند سال فکر کردن به این موضوع به این نتیجه رسیدهاید که وقت تغییر است. حرکت بزرگی است! اما تا دست به کار نشدهاید، حواستان باشد مرتکب این سه اشتباه نشوید تا فرآیند سادهتری را تجربه کنید.
آیا تا به حال خود را درگیر تلاش برای حل یک مشکل دیدهاید و متوجه شدهاید که اقداماتتان، بهجای بهبود اوضاع، به وخامت آن منجر شده است؟ این پدیده عجیب، که در آن تلاشهای ما نه تنها بینتیجه است، بلکه مشکل را تشدید میکند، «اثر مار کبری» (Cobra Effect) شناخته میشود. این مفهوم، یادآوری مهمی است که در دنیای پیچیده و متغیر ما، حتی بهترین نیتها نیز میتوانند نتایج ناخواستهای به همراه داشته باشند.
بسیاری از سازمانها رقابت بین تیمهای داخلی را تشویق میکنند و معتقدند این کار نوآوری را تحریک میکند و عملکرد را افزایش میدهد. اما مشکل این است که آنچه در واقعیت اتفاق میافتد برعکس است: رقابت داخلی اغلب نوآوری را خفه میکند.
اخیرا طی همکاری با یک شرکت روباتیک اسکاندیناویایی، متوجه یک موضوع نگرانکننده شدیم. طی جلسات تیم رهبری، مدیرعامل از بین ۹ نفر، تنها با ۳ نفر از اعضای جلسه صحبت میکرد و از آنها مشورت میگرفت. بقیه فقط نگاه میکردند. وقتی بعدا از او در اینباره سوال پرسیدیم و از زبان ما شنید که ظاهرا «نورچشمیهایی» دارد و این کاملا مشهود است، تعجب کرد. او نمیدانست رفتار تبعیضآمیزش چه تاثیری بر سایر اعضا دارد. و هیچکس موقع ارائه بازخورد، این موضوع را مطرح نکرده بود. این یک مشکل رایج است. گرچه مدیران معتقدند که برای تکتک کارکنان توجه و احترام یکسانی قائلند، اما تحقیقات خلاف این را اثبات میکند.
افسانه «تعادل بین کار و زندگی» اغلب دستنیافتنی به نظر میرسد و بسیاری از رهبران سازمانی را در برابر فشارهای هر دو طرف مستاصل و درمانده میکند. آن دسته از رهبران سازمانی که مسوول تیمهای جهانی و تصمیمات استراتژیک و عملکرد کلی هستند، برای مدیریت کار و زندگی شخصیشان با چالشهای منحصربهفردی روبهرو میشوند. اما دستیابی به این تعادل غیرممکن نیست، فقط نیازمند استراتژی هدفمندی است تا بتوانند آگاهانه کار و زندگی شخصیشان را مطابق شرایط خاص خود مدیریت کنند. در ادامه به معرفی این استراتژیها میپردازیم.
استادان رهبری سازمانی معمولا از فرهنگ به عنوان یک مفهوم واحد صحبت میکنند. اما رنه لاسرت، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت عملیات مالی «بیل» (Bill) معتقد است که کسب و کارها میتوانند از چند خردهفرهنگ بهرهمند شوند و هر تیم یا دپارتمان میتواند فرهنگ خاص خود را که با وظایف و اهداف ویژهشان هماهنگ است، توسعه دهد.
امروز بیش از ۵۰۰ میلیون نفر در دنیا از دیابت رنج میبرند؛ یک بیماری خودایمنی که باعث میشود لوزالمعده انسولین کمی تولید کند یا اصلا انسولین تولید نکند و افراد مبتلا نتوانند گلوکز را در بدن و جریان خون خود تنظیم کنند. دیابت یکی از شایعترین بیماریهای مزمن در جهان است که به سرعت هم در حال زیاد شدن است و انتظار میرود تا سال ۲۰۴۵ بیش از ۷۴۰ میلیون نفر را تحتتاثیر قرار دهد. این بیماری وقتی تحت نظارت و درمان قرار نگیرد، میتواند به سرعت زندگی را تهدید کند.
همه ما شرایط استرسزا را در محل کار تجربه کردهایم. از انتظارات غیرواقعبینانه در مورد عملکرد گرفته تا روسای پرتوقع یا شخصیتهای سرسخت، همه افراد فشارهای مرتبط با کار را که میتواند بر سلامت روان تاثیر بگذارد، تجربه کردهاند.
۱۰درصدیها که هستند؟ در میان کارکنان توانمند و درخشانی که ما با آنها مصاحبه کردیم، زیرگروهی ۱۰ درصدی وجود داشت که نهتنها در مدیریت خردهاسترسهایشان بهترین بودند، بلکه به واسطه لحظات کوتاه برقراری ارتباط حقیقی با دیگران زندگیهایی غنی و چند بعدی برای خود رقم میزدند.
افزایش پایداری زیستمحیطی-اجتماعی در دورانی که جهان به سمت اقتصاد چرخشی میرود، نیازمند توانایی شرکتها برای ردگیری محصولات و مواد تولیدی، مصرفی و بازیافتیشان است. با این حال، صنایع بسیاری برای کسب این آگاهی و شفافیت دادهها مشکل دارند. در این میان، ۱۳استارتآپ نوآور، راهکارهایی برای حل این چالش و ردیابی محصولات و مواد شرکتها در صنایع مختلفی مانند پلاستیک، مد و کشاورزی ارائه کردهاند.
دکتر محمد کارگر شورکی
عضو موسس هسته پژوهشی پایداری کسبوکار دانشگاه تهران
«فرهنگ، استراتژی را سر صبحانه میبلعد» عبارتی است پرمحتوا که اولین بار توسط پیتر دراکر، بنیانگذار مدیریت نوین دنیا مطرح شده و اهمیت موضوع فرهنگ را بیان میکند. فرهنگ عامل مهمی است که اغلب مدیران عامل به آن توجه نکرده و تاکیدی بر بازآفرینی آن نداشتهاند، ولی باعث شده بارها شکست و عدمموفقیت برنامههای تحول سازمانی و عدمتحقق استراتژیها، تجربه شود. تغییر فرهنگ سازمانی بسیار سختتر و پیچیدهتر از برنامهها و استراتژی تحول سازمانی است و تا بستر فرهنگی مناسب فراهم نشود، این مهم محقق نخواهد شد. چند سالی است که کسبوکارها درگیر دو چالش بنیادین پایداری و تحول دیجیتال شدهاند، بهطوریکه نهتنها کسبوکارها، بلکه کشورها نیز تحتتاثیر قرار گرفتهاند و مشکلات بزرگی سر راهشان ایجاد شده است.
تابآوری به توانایی یک سازمان برای انطباق، واکنش و احیا پس از بحرانها و تغییرات محیطی گفته میشود. در عصر کنونی کسب و کار که شرایطی مانند تلاطم، ابهام، پیچیدگی و تردید عادی شده، تابآوری سازمانی حیاتیتر از هر زمانی شده است.
برای تابآور شدن، سازمانها باید ویژگیهای بارزی به دست آورند که شاید برای فعالیت در سالهای گذشته چندان اهمیت نداشتند ولی امروزه تبدیل به یک اجبار محیطی شده است.
واگذاری درست وظایف، مهارتی حیاتی برای آن دسته از رهبران سازمان است که به دنبال افزایش پتانسیل تیم خود و مدیریت بهینه زمان هستند. این عمل نه تنها تیم را توانمند میسازد، بلکه به رهبر تیم کمک میکند بر وظایف استراتژیکتر متمرکز شود. با این حال، واگذاری تنها به معنای سپردن کارها نیست؛ بلکه نیازمند ارتباط روشن، اعتماد و شناخت نقاط قوت تیم است.
قهوه در اتیوپی دارای اهمیت فرهنگی عمیقی است. این محصول خوشعطر و طعم در تار و پود جامعه اتیوپی ریشه دوانده و در آیینهای اجتماعی این کشور، جایگاه پررنگی دارد. در هر محفلی، حتما چند فنجان قهوه نیز پیدا میشود. قهوه برای اهالی این کشور تنها یک نوشیدنی نیست بلکه بهانهای برای دور هم جمع شدن است که میان افراد جامعه، پیوند ایجاد میکند. علاوه بر جنبه فرهنگی، قهوه نقش مهمی در اقتصاد این کشور نیز دارد.
انسانها با داشتن یک روتین ثابت، کار بیشتری از پیش میبرند و در عین حال کار مغز هم کمتر میشود. هر بار که بخواهید برای سرکار رفتن آماده شوید یا برای روزتان برنامهریزی کنید، مغزتان مجبور نیست چرخ را از ابتدا اختراع کند و پیمایش صفر تا صدی داشته باشد، اما پایبندی به یک روتین تکراری همیشگی میتواند به سرعت شما را به سمت کسالت و نارضایتی سوق دهد.
نشست خبری خیریههای حوزه سرطان کودک، به مناسبت ماه اطلاعرسانی سرطان کودک در «محک» برگزار شد. در این نشست به جز مدیر موسسه محک، مدیران موسسههای دیگر مانند موسسه خیریه کسا در اصفهان، موسسه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان خراسان و همچنین مدیر انجمن حمایت از کودکان مبتلا به سرطان تبریز (تسکین) که در ارتباط با حمایت و بهبود سرطان کودکان فعالیت میکنند حضور داشتند.
نویسندگان: Christina Bradley، Lindy Greer
مترجم: مریم مرادخانی
به عنوان یک مدیر، اگر ببینید کارمندتان مدتی است که غمگین یا مضطرب است چه واکنشی نشان میدهید؟ آیا مداخله میکنید، از او علت را جویا میشوید و راهحل پیشنهاد میدهید؟ یا از ترس ورود به حریم خصوصی او، چیزی نمیپرسید و او را به حال خود رها میکنید؟ تحقیقات نشان داده که واکنش سنجیده نسبت به احساسات کارکنان میتواند تاثیر شگرفی بر حال آنها، رابطهتان با آنها و عملکرد کلی تیم داشته باشد. بهعنوان یک رهبر سازمانی باید بدانید چه زمانی به مساله ورود کنید، چه زمانی راهحل پیشنهاد دهید و چه زمانی، صبر پیشه کنید.
کار بیش از حد و فرسودگی شغلی به شکل یک معضل فراگیر در حوزههای اقتصادی و حتی کشورهای گوناگون دیده میشود. این معضل به نوعی ریشه در ناآرامی و هراسهای ذهنی افراد دارد. به همین دلیل نخستین راهکارهای آن از سطح فردی شروع میشود. اما فراگیر بودن نشان میدهد که شرایط کلان کشورها نقش مهمی در شیوع یا کنترل آن دارد.
اطلاعات و دادههایی که دارای سوگیری هستند مهمترین عامل بروز تبعیض در الگوریتمها محسوب میشوند. بااینحال باید دانست که خود شبکههای عصبی عمیق هم به این مساله دامن میزنند و باعث سوگیری بیشتر هوش مصنوعی میشوند.
در محیط کار امروزی، مهارتهای فنی دیگر بهتنهایی برای موفقیت کافی نیستند. آنچه بیش از هر چیز مدیران را متمایز میکند، مهارتهای نرم آنهاست که شامل توانایی برقراری ارتباط موثر، رهبری تیم، مدیریت احساسات، سازگاری با تغییرات و حل تعارضات میشود.
یکی از مهمترین کارکردهای هوش مصنوعی در حوزه منابع انسانی، تاثیر آن بر عملکرد خود متخصصان منابع انسانی است. استفاده از هوش مصنوعی در این حوزه باعث افزایش کارآیی در وظایف مختلف، از جمله مدیریت استعدادها، میشود. به عنوان مثال، هوش مصنوعی مولد میتواند در نوشتن شرح وظایف و بهبود فرآیندهای استخدام مورد استفاده قرار گیرد.
مسوولیتهای اجتماعی و فشارهای ذینفعان برای ساختن آیندهای سبزتر به طور جمعی، بسیاری از کسبوکارها را به سمت تدوین استراتژیهای پایداری برده است. شرکتها و کسب و کارهایی که ریشهدار هستند و قصد تغییر حوزه فعالیت خود را ندارند، میتوانند فرآیند تدوین استراتژی خود را از تحلیل استراتژی فعلی و سپس تعیین اولویتهای عملکردی شروع کنند. در این مطلب، به تعیین اولویتهای عملکردی و شیوه طراحی یک ماتریس مادی میپردازیم.
با کاهش فرصتهای شغلی در بریتانیا طی چند سال گذشته، جویندگان کار مجبور شدهاند روشهای بدیعی برای برجسته کردن خود در میان انبوه متقاضیان پیدا کنند. تکنولوژیهای جدیدی همچون هوشمصنوعی مولد و ابزارهای دیجیتال پیشرفته، تولید رزومه و معرفینامه را بسیار سادهتر و سریعتر کردهاند. خروجی قوی و حرفهای این ابزارها قابل مقایسه با روزگار صفحه A۴ سفید و فونت کسلکننده «تایمز نیو رومن» نیست.
افراد معمولا در مصاحبههای شغلی بهترین نسخه از خود را نشان میدهند. آنها تلاش میکنند تاثیر مثبتی بر کارفرمای احتمالی بگذارند و احتمالا پاسخ سوالات رایج را هم از قبل تمرین کردهاند. با این شرایط، تشخیص بهترین گزینه میتواند دشوار باشد.
اگر میخواهید پیامی به کسی بفرستید که احتمال میدهید او را ناراحت کند، یک فرمول ساده وجود دارد که میتواند مسوولیت را به طور کامل گردن طرف مقابل نیندازد: به جای «شما» از «ما» استفاده کنید.
نویسندگان: Christina Bradley، Lindy Greer
مترجم: مریم مرادخانی
فرض کنید از کنار میز کارمندتان رد میشوید که میبینید آرنجهایش را روی میز گذاشته و سرش را بین دستهایش گرفته. معلوم است استرس دارد. آیا چیزی میگویید؟ در چنین شرایطی چه باید گفت؟ برخورد سنجیده با احساسات منفی کارکنان، یک مهارت مهم رهبری سازمانی و در عین حال سخت است. وقتی نیروی کاری عصبانی، ناراحت یا افسرده است، دانستن اینکه چه بگویید یا نگویید میتواند تاثیر بسیاری در حال او، کیفیت رابطهتان با او و عملکرد تیمتان داشته باشد. ما طی تحقیقاتمان درباره احساسات در محیط کار و همکاری با طیف وسیعی از سازمانهای بینالمللی مثل اکسون موبیل، جنرال موتورز و پپسی به این سوال پاسخ دادیم که رهبران سازمانی چگونه باید به احساسات دیگران به گونهای پاسخ دهند که سلامت آنها و فرهنگ و اثربخشی سازمان حفظ شود.
سلامت روان افراد شاغل و میزان شادمانی و رضایت آنها از زندگیشان به میزان قابلتوجهی بستگی به شغل و شیوه کار کردن آنها دارد. با این حال، نه به سادگی میتوان تعیین کرد که شغل باید چه نقشی در زندگی ما داشته باشد و نه به سادگی میتوان به تعادل بهینه در کار و زندگی دست یافت. یکی از مشکلات، این است که بسیاری از ما فرهنگ عجله و شتاب پیرامون خود را نهادینه میکنیم.
صحبت از تصمیمگیری در مورد پروندههای قضایی در سراسر دنیا، با قضاوتهای نادرست و عجولانه و گاه همراه با جهتگیریهای خاص همراه است. چون افرادی که در این زمینه کار میکنند انسان هستند و احتمال بروز اشتباه یا سوگیری در آنها وجود دارد.
ریسک نشان افتخار کارآفرینان است و غالبا نشاندهنده شخصیت آنهاست. اما با رشد شرکتها، افرادی که علاقهمند به خرید یک شرکت یا سرمایهگذاری در آن هستند، کلمه جدیدی را مطرح میکنند: «ریسکزدایی». ریسکزدایی دقیقا همان چیزی است که از اسمش مشخص است؛ یعنی گرفتن ریسک از کسبو کار. به عنوان نمونه اگر شرکت شما ۵۰ درصد از درآمدش را از تنها یک مشتری تامین میکند و شما میتوانید با تمرکز بر افزایش درآمد از سایر مشتریان این عدد را به ۲۰ درصد کاهش دهید، عملا ریسک کسبوکار خود را کاهش دادهاید، چون دیگر برای نیمی از درآمد خود به یک مشتری وابسته نیستید و بیشتر تخممرغهایتان در یک سبد نیست.
یکی از بزرگترین تصورات نادرستی که درباره علاقهمندان به بازیهای ویدئویی وجود دارد، فقدان تعهد کاری آنهاست. متاسفانه کلیشهای که میگوید گیمرها آدمهای تنبلی هستند که صبح تا شب جلوی صفحه نمایش مینشینند، همچنان به قوت خود باقی است.
«مردم از من میپرسیدند چقدر طول کشید تا اولین فروشگاه «هول فودز» به سودآوری برسد و من به آنها میگویم تا ساعت ۲ بعدازظهر همان روز اول!» این را جان مکی (John Mackey)، همبنیانگذار و مدیرعامل سابق فروشگاههای زنجیرهای سلامتمحور هول فودز میگوید. کارآفرینی که مثل جوانها تیپ میزند و اولین فروشگاهش را (که آن موقع «سیفر وی» نام داشت) در سال ۱۹۷۸ در آستین، تگزاس افتتاح کرد، هیچوقت فکرش را هم نمیکرد که این کسبوکار آنقدر رشد کند که به یک شرکت پیشرو چندملیتی و چند میلیارد دلاری در عرضه مواد غذایی طبیعی تبدیل شود. هول فودز که آمازون در سال ۲۰۱۷ آن را به ارزش ۱۳.۷ میلیارد دلار خرید، امروز بیش از ۵۰۰ فروشگاه در آمریکا، کانادا و بریتانیا دارد.
با پیشرفت فناوری و افزایش انتظارات مشتریان، مراکز تماس به یکی از مهمترین بخشهای کسبوکارها تبدیل شدهاند. این مراکز که وظیفه ارتباط مستقیم با مشتریان را بر عهده دارند، برای جلب رضایت کاربران و پاسخگویی به نیازهای آنان نیازمند نوآوری و بهرهگیری از فناوریهای مدرن هستند. در سالهای اخیر، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین به عنوان فناوریهای پیشرو وارد عرصه مراکز تماس شدهاند. این فناوریها با قابلیتهای منحصر به فرد خود از جمله پردازش زبان طبیعی، تحلیل دادهها و بهینهسازی فرآیندها، نوید تحولی اساسی در این زمینه را میدهند.
در قسمت قبل به چهاردهمین دسته از خردهاسترسها پرداختیم که در شبکه روابط اختلال ایجاد میکنند. در این قسمت، برای مقابله با تغییرات ناشی از این اختلالات در شبکه روابطمان، استراتژیهایی را مطرح میکنیم.
در عصر دیجیتال و ماشین و سودآوری، بازگشت به روحیات انسانی در تعامل با مشتریان شاید سودآورتر از تمرکز بر سودآوری مالی باشد. مصاحبهای که در زیر میخوانید، با برونو آر سیگناکو، یکی از مشاوران جهانی کسبوکار و مدیریت همدلانه و انسانمحور انجام شده است. سیگناکو، نویسنده کتاب هنر کسبوکار همدلانه (The Art of Compassionate Business) از قدرت استراتژیهای شخصیسازی شده و کسبوکار خدمتمحور در ایجاد روابط مستحکم و معنادار با مشتریان میگوید.
در اتاقهای جلسات مدیران سراسر جهان، انقلابی آرام در جریان است. هوش مصنوعی که زمانی محدود به وظایف رایج و متداول بود، اکنون آماده دگرگونسازی رهبری سازمانی است. هر چقدر سیستمهای هوش مصنوعی پیچیدهتر میشوند، رهبران سازمانی باید با یک سوال مهم دست و پنجه نرم کنند: هوش مصنوعی چگونه عملکرد ما را بهبود میبخشد؟ وعدهای که هوش مصنوعی در خصوص رهبری سازمانی میدهد، اغواکننده است.
فرض کنید همراه با دوستان یا همکاران به رستوران رفتهاید. از قبل قرار گذاشتهاید که همه چیز دنگی باشد. حالا همه غذایشان را تمام کردهاند. گارسون فیش غذا را آورده و قرار میشود یک نفر، همه مبلغ را پرداخت کند و بقیه بچهها بعدا دنگشان را برایش بریزند و آن یک نفر شمایید.
مدیران همین حالا هم این ترس و نگرانی را دارند که جایی خطاهای کلامیشان ضبط و در فضای مجازی پخش شود. اکنون باید خود را برای کابوس جدیدی آماده کنند که در آن هوش مصنوعی لغزشهای کلامیشان را تحلیل میکند و میگوید دیگر برای رهبری سازمان به اندازه کافی باهوش نیستید. اگر فکر میکنید چنین فرضیهای فضاییتر از آن است که واقعیت داشته باشد یا به واقعیت تبدیل شود به این نکته توجه کنید: همان هفتهای که یک اجرای ضعیف در مناظره باعث فروپاشی اعتماد عمومی به هوشیاری رئیسجمهور آمریکا شد، مجله «آلزایمر و زوال عقل» پژوهشی را منتشر کرد که نشان میدهد هوش مصنوعی میتواند از روی الگوهای گفتاری یک فرد، احتمال ابتلایش به بیماری آلزایمر را شش سال قبل از آنکه وضعیتش قابل تشخیص باشد با دقت تقریبی ۸۰درصد مشخص کند.
سرطان کودکان یکی از مسائل حساس و چالشبرانگیز است که نیاز به توجه و حمایت همگانی دارد. هر ساله بسیاری از کودکان و خانوادههایشان با این بیماری مواجه میشوند و به حمایت جسمی، روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی نیاز دارند. برای اینکه بتوانیم به درستی از این کودکان حمایت کنیم و شرایط بهتری برای آنها فراهم آوریم، باید آگاهی و فرهنگسازی در این باره را افزایش دهیم. یکی از اصول مهم روانشناسی در مراقبت از کودک مبتلا به سرطان، ایجاد احساس امنیت و آرامش در محیط درمان است.
درباره سبکهای رایج رهبری سازمانی و اینکه چگونه سبک مناسب خود را پیدا کنیم، مطالب بسیاری نوشته شده است. مثلا سبک تحولآفرین یا تعاملی یا بوروکراتیک. اما دنیل گلمن، روانشناسی که به تحقیقات در حوزه هوش هیجانی معروف است میگوید: «لازمه یک رهبر سازمانی فوقالعاده بودن این است که بدانیم موقعیتهای مختلف، ممکن است رویکردهای متفاوتی را طلب کنند.» گلمن با تکیه بر تحقیقات و تجربیاتش، شش سبک رهبری سازمانی را شناسایی کرده که مدیران میتوانند با توجه به شرایط و نیازهای اعضای تیم، آنها را اتخاذ کنند. او نخستین بار در سال ۲۰۰۰ این سبکها را در مقالهاش به نام «رهبری سازمانی ثمربخش» در مجله کسبوکار هاروارد معرفی کرد. از آن زمان به بعد، سبکهای او به طرز گستردهای به عنوان یک چارچوب اساسی برای رهبری سازمانی موثر شناخته شده و استفاده میشوند.
روز پس از جشن شکرگزاری خود را در وضعیتی آشنا یافتم: کار کردن در تعطیلات. اما تناقض داستان در اینجا تمام نمیشود. در حال نوشتن کتابی انتقادی درباره معضل اعتیاد آمریکاییها به کار هستم؛ آن هم در روزی که برای استراحت کردن به من حقوق تعلق میگیرد. تا پیش از ظهر، بهرهوری چندانی نداشتم که با توجه به سنگینی غذای شب گذشته، طبیعی است. با این حال، همچنان در حال سرزنش خودم بابت این عملکرد ضعیف در روز تعطیل هستم. به نظر میرسد تناقض آنجا به نهایت خواهد رسید که با چنین احساساتی احتمالا روز کاریام در این تعطیلی طولانیتر از تصور خواهد شد.
دلالان داده با استفاده از اطلاعات استخراجشده از کوکیها، رفتار جستوجوی افراد در اینترنت و سایر منابع اطلاعاتی به پروفایل و دادههای مرتبط با کاربران دست مییابند. این دادهها در اختیار شرکتهایی مانند فیسبوک که بر پایه تبلیغات استوار هستند و بهشدت به دنبال این هستند که درباره کاربرانشان بیشتر بدانند و راههای جدیدی را برای نفوذ و تاثیرگذاری بر آنها بیابند، قرار میگیرند.
برای ساخت برند خود به عنوان یک رهبر فکری، کدام پلتفرمها به ذهنتان میآید؟ ابتدا این را بگوییم که از نظر برخی افراد «رهبران فکری» در سازمانهای سراسر دنیا انگشتشمارند یا در راهروهای مجلل شرکتهای مشاوره بزرگی همچون مککینزی و EY قدم برمیدارند، یا همچون بیل گیتس به قدری شناخته شدهاند که همین حالا هم چشم جهان به آنهاست و هیچ نیازی به برندسازی ندارند. اما من با این دیدگاه موافق نیستم. از نظر من، رهبری فکری مخصوص بنیانگذاران و مدیران بزرگ و معروف نیست، بلکه متعلق به هرکسی است که دیدگاه ارزشمندی برای به اشتراک گذاشتن دارد و مایل است گفتوگویش را هدایت کند. هر کسی که بتواند بر طرز فکر دیگران نسبت به مسالهای تاثیر بگذارد، یک رهبر فکری است – حتی اگر آن دیگری، یک نفر باشد. در پاسخ به سوال ابتدای مطلب، باید گفت برای بسیاری از صاحبان کسبوکارها پاسخ پیشفرض پلتفرمهایی همچون فیسبوک، اینستاگرام، توییتر و شاید حتی تیکتاک باشد.