از «ریسک‏‏‌زدایی» تا ثروت

حالا اگر از همان روز اول ریسک‌‌‌زدایی کنیم چه؟ ما طی شش سال در برنامه «فرصت تولد غول‌‌‌ها» (Birthing of Giants Fellowship) صدها کارآفرین تربیت کرده‌‌‌ایم و نتیجه این برنامه این است که به نظر می‌‌‌رسد برای ساخت شرکت‌‌‌های ارزشمند، مسیر کم‌‌‌ریسک‌‌‌تری هم وجود دارد.  هزاران کارآفرین این رویکرد را امتحان می‌‌‌کنند. با این‌‌‌حال کارآفرینی همراه با ریسک‌‌‌زدایی به ندرت به زبان می‌‌‌آید. کم‌‌‌ریسک‌‌‌ترین مسیر کارآفرینی شامل این سه گام است:

۱- سازمان کوچکی راه‌‌‌اندازی کنید که یکی از مشکلات شرکت‌‌‌های بزرگ را حل کند

«اورن اوزکایا» به خوبی اهمیت این موضوع را درک می‌‌‌کند. او در سال ۲۰۱۳ در پرینستون نیوجرسی شرکت مشاوره‌‌‌ای به نام ساپلای چین ویزارد (Supply Chain Wizard) را تاسیس کرد که در خدمت صنعت  داروسازی باشد.  چرا؟ چون به تازگی قانونی تصویب شده بود که سطح جدیدی از شفافیت و مدیریت داده‌‌‌ها را در داروسازی الزامی می‌‌‌کرد. در چنین شرایطی هر شرکت کوچکی که می‌‌‌توانست

این نیاز تازه شرکت‌‌‌های بزرگ داروسازی را مرتفع کند، حتی قبل از ملاقات و رایزنی‌‌‌های عقد قرارداد هم عملا یک مشتری داشت.

۲- مشتری شما بزرگ‌‌‌ترین شرکت دنیاست: دولت‌‌‌ها

دولت‌‌‌ها مسوول راه‌‌‌اندازی هزاران پروژه کارآفرینانه هستند و بخشی از علتش این است که خوب پول می‌‌‌دهند. وقتی برای پیاده‌‌‌سازی پروژه‌‌‌ای دولتی چند مهندس استخدام می‌‌‌کنید، یکی از معدود ریسک‌‌‌هایی که باید بپذیرید مدیریت امور مالی بازه بین پرداخت حقوق کارکنان و تسویه ‌‌‌حساب با دولت است. «جره سیمپسون» شرکت کایت‌‌‌وایر را که یک شرکت توسعه نرم‌‌‌افزاری است در ویرجینیای شمالی راه‌‌‌اندازی کرد که بیشتر به دولت خدمات می‌‌‌داد. مشتریان او سازمان‌‌‌هایی همچون اف‌‌‌بی‌‌‌آی و نیروی دریایی آمریکا هستند که مشتریان ایده‌‌‌آلی محسوب می‌شوند چون به گفته خودش همه ریسک‌‌‌های کسب‌‌‌وکار را از بین می‌‌‌برند.

۳- دولت منابعی در اختیارتان می‌‌‌گذارد تا ارزش‌‌‌آفرینی کنید

«راب هربی»، مدیرعامل شرکت وی‌‌‌آرسی متال سیستمز، در داکوتای جنوبی یک خلبان نیروی هوایی بود که تا درجه سرهنگ دومی ارتقا یافت و در سال ۲۰۰۷ بازنشسته شد. او در دوران خدمتش در ارتش با نوع جدیدی از دستگاه‌‌‌های جوشکاری آشنا شد که در ابتدا برای استفاده در میدان نبرد طراحی شده بودند. پس بعد از ترک نیروی هوایی کسب‌‌‌و‌کاری را حول این فناوری جدید راه‌‌‌اندازی کرد.  

دولت نه‌تنها موافق ایده تجاری‌‌‌سازی این فناوری بود، بلکه برای پشتیبانی از او، وظیفه تعمیر و نگهداری هواپیماهای پایگاه‌‌‌های نیروی هوایی را هم به عنوان اولین قرارداد این شرکت به او محول کرد. دولت آمریکا از طریق طرح‌‌‌هایی همچون برنامه تحقیقات نوآوری کسب‌‌‌وکارهای کوچک  (SBIR)  سالانه بیش از ۳میلیارد دلار هزینه می‌‌‌کند. هدف از چنین طرح‌‌‌هایی کمک به کسب‌‌‌وکارهای کوچک است تا بتوانند واحد تحقیق و توسعه‌‌‌شان را با قدرت پیش ببرند. به طور کلی این برنامه‌‌‌ها مقادیر زیادی سرمایه فکری تولید می‌‌‌کنند که قابلیت دریافت مجوز را دارند.

رونالد استپتو، برای راه‌‌‌اندازی شرکت «واریر سنتریک هلث» در مریلند از کمک‌‌‌های مالی غیرسهامی (منابع نقدی سرمایه‌‌‌گذاری بدون انتظار دریافت سهام در ازای آن) استفاده کرد.

این شرکت به کادر بهداشت و درمان درباره نیازهای خاص کهنه‌‌‌سربازان آموزش می‌‌‌دهد. واریر سنتریک هلث در حال راه‌‌‌اندازی یک پلتفرم داده است که به لطف سرمایه ‌‌‌فکری و سرمایه‌‌‌ای که دولت آمریکا در اختیارش قرار داده، می‌تواند توسعه یابد و جامعه هدفی فراتر از جامعه هدف اولیه‌‌‌اش که کهنه‌‌‌سربازان بودند داشته باشد.

در نظر داشته باشید که این شرکت‌‌‌ها، کسب‌‌‌وکارهای کوچکی را حول محور حل مشکلات شرکت‌‌‌ها و صنایع بزرگ‌‌‌تر ساختند. آنها تصویر سنتی از «استارت‌‌‌آپ» را به چالش کشیدند و در بخش‌‌‌هایی که به خاطر تغییرات مقررات به راحتی می‌‌‌توانند مشتری جذب کنند، با استفاده از منابع مالی غیرسهامی همچون وام و کمک‌‌‌های دولتی کسب‌‌‌و کارهای کم‌‌‌ریسکی را پایه‌‌‌گذاری کردند. علاوه بر این، برخی از بنیان‌‌‌گذاران - از جمله اوزکایا و سیمپسون -یاد گرفته‌‌‌اند که چگونه با شروع عملیات خود از طرح‌‌‌های تجاری ساده، به پلتفرم‌‌‌های مبتنی بر تکنولوژی ارزشمندتری برسند.

طبیعی است که عاشق داستان‌‌‌های «از ریسک تا ثروت» باشیم، اما عاقلانه‌‌‌‌تر این است که به داستان‌‌‌های «از ریسک‌‌‌زدایی تا ثروت» نیز توجه کنیم.

منبع: Forbes