من مطمئنم حتی دکتر بکی، روان‌شناسی که توصیه‌‌‌های پدرانه را در اینستاگرام به اشتراک می‌‌‌گذارد، هم از مطالب آن همایش تحت‌تاثیر قرار می‌‌‌گرفت. او یکی از کسانی است که به دیکتاتورهای کوچک یادآوری می‌کند خشم و عصبانیت فقط نمودی از نیازهای ارضا نشده است. به عنوان مثال، بسیاری از ما تجربه مواجهه با خردسالانی را که جیغ می‌‌‌زنند، داشته‌‌‌ایم. با این حال، در مقابل آنها خونسردی خود را حفظ می‌‌‌کنیم و تلاشمان را بر آرامش و حفظ ایمنی آنها می‌‌‌گذاریم.

چنین واکنشی کاملا منطقی به نظر می‌‌‌رسد. با این حال، فردی که به سبک والدین هندی (معروف به کنترل‌‌‌گری و مراقبت بیش از حد) در نقش خود فرو می‌رود، ممکن است آداب تربیتی خاصی داشته باشد که با آنکه به اندازه پرتاب غذا یا نامهربانی با سالمندان ‌ناپذیرفتنی نیستند، باز هم نمی‌توان آنها را در حق فرزندان خود روا داشت.

همان‌طور که در دهه‌‌‌های اخیر، روش‌های تربیتی رایج در بسیاری از نقاط جهان به جای تنبیه به سمت تشویق، همدردی، احترام و تقویت مثبت رفتار کودکان رفته، فضای کسب و کارها هم تغییر کرده است. رهبران سازمانی به طور روزافزونی تشویق می‌‌‌شوند که مربی و راهنمای کارکنان خود باشند، آنها را برای مشارکت و تصمیم‌گیری توانمند کنند و سلامت جسمی/روانی کارکنان و ارائه بازخوردهای مرتب را در اولویت خود قرار دهند.

کسانی که مشتاقانه از «گوش دادن فعالانه» و «درک بهتر» در خانه صحبت می‌کنند، اعتقاد دارند که چنین اصلاحاتی در رفتار می‌تواند نتایج قابل‌توجهی در محل کار هم به دنبال بیاورد. از زمان فراگیری پاندمی کرونا، تغییرات بزرگی در محیط کار ایجاد شده است. از آن زمان بحث کار انعطاف‌‌‌پذیرتر و گوش دادن بادقت به سلامت جسم و روان کارکنان، به‌‌‌ویژه کارکنان جوان‌‌‌تر که اغلب شاکی‌‌‌تر و کمتر وفادار هستند، مورد توجه قرار گرفته است. اما در بحث، زیاده‌‌‌روی شد. کار به جایی رسید که اوایل امسال، مدیر روابط عمومی بایدو (Baidu)، مرورگر چینی در رسانه‌‌‌های اجتماعی، پستی به این شرح منتشر کرد: «من مادر شما نیستم.» شاید پیام او طعنه‌‌‌ای به مدیران و رئیس‌هایی بود که درگیر نیازهای احساسی و غیرحرفه‌‌‌ای بی‌‌‌انتهای برخی کارکنان شده‌‌‌اند.

البته که رواج استانداردهای سطح بالا در محیط‌‌‌های کار و کاهش میزان تحمل رفتارهای نامناسب از هر نوع، اتفاق خوشایندی است. همین موضوع در خانه هم صحت دارد. تاکید بر ارتباطات بهتر، مهربانی و همدلی بیشتر در هر دو محیط مشاهده می‌شود. اما هدف از چنین رفتارهایی در خانه و محل کار تفاوت دارند.

در جهان کسب و کار و شرکت‌ها، هدف ایجاد محیطی است که کارکنان احساس ارزش و توانمندی کنند و در نهایت در خدمت اهداف کسب و کار مانند حداکثرسازی ارزش‌‌‌آفرینی برای سهامداران باشند. به همین دلیل است که مدیران وسواس بهره‌‌‌وری و گزارش‌‌‌های مالی فصلی دارند. اما واقعیت آن است که حتی با وجود ادعای برخی شرکت‌های گل و بلبل، همکاران شما خانواده‌‌‌تان نمی‌‌‌شوند. باید رفتارهای کاری با احترام و توجه حداکثری باشد. فارغ از آنکه بزرگ‌‌‌منشی و رفتار مناسب، کار درستی است که باید انجام داد و در یافتن معنای کار به کارکنان کمک می‌کند، مدیری که باعث توانمندسازی کارکنان نشود، به اهداف خود هم نمی‌‌‌رسد. طبیعی است که مدیران خواهان وفاداری کارکنان، مشاهده بهترین عملکرد آنها و افزایش بهره‌‌‌وری کسب و کار هستند. بدون احترام و توانمندسازی کارکنان چنین هدفی محقق نمی‌شود. شاید ما توقع زیادی از شرکت‌ها داشته باشیم و آنها نیز گاهی فراتر از تصورات ما رفتار کنند ولی همواره سودآوری برایشان مهم‌ترین اولویت است. به همین دلیل است که در اغلب مواردی که شرایط بازار دشوار می‌شود، لطافت‌‌‌های محیط کار تعطیل می‌شود. در روابط والدین و فرزندان، فارغ از ملایمت یا زمخت بودن آن، دستیابی به اهداف و بهبود عملکرد مطرح نیست؛ حتی اگر در برخی مهدکودک‌‌‌ها مشاهده کنید که به سختی برای افزایش توانمندی‌‌‌های کودکان تلاش می‌کنند. هدف در تربیت کودکان، توسعه شخصیت و روحیه آنها و ساختن فرزندانی کنجکاو، با اعتماد به نفس، مهربان و تاب‌‌‌آور است. همچنین به دنبال ایجاد حسی از امنیت و ارزشمندی هستیم که به مرور زمان افزایش یابد.

از برخی جهات، امروزه سخت است که همزمان یک رئیس باشید و یک پدر یا مادر. سوال‌‌‌ها، انتظارات و درخواست‌‌‌های ما بیشتر از هر زمانی شده است. مادرم می‌‌‌گوید که افراد سی و چند‌ساله‌ای مانند من «بیش از حد فکر می‌کنند» و به قدر کافی جسارت دل به دریا زدن ندارند. البته نمی‌توان با قاطعیت تعریفی از موفقیت ارائه کرد. همان‌طور که در اتاق هیات‌مدیره، عوامل بیرونی مانند جنگ، تغییر اقلیم و ابهام‌‌‌های سیاسی بر شیوه رفتار و عمل اثر می‌‌‌گذارد، شرایط خانوادگی نیز بر شکل روابط والدین و فرزندان اثرگذار است. بدون توجه به این عوامل، نمی‌توان نسخه‌‌‌ای مشخص برای شیوه مناسب رفتار پیچید. دست از تقلا بردارید و خود شیوه متعادلی بین لطافت و سختیِ لازم برای رسیدن به اهداف پیدا کنید.

منبع: Financial Times