برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
اگر میخواهید شرکتتان دچار انقراض نشود
با این حال اغلب مدیرانی که به تازگی وارد یک شرکت میشوند یا برای نخستین بار است که مدیریت در سطح کلان را تجربه میکنند به خاطر ترس از شکست خوردن و متزلزل شدن موقعیت مدیریتیشان از ورود جدی به فرآیند دیجیتالی کردن کامل شرکتهای تحت رهبریشان اجتناب میکنند یا انجام این کار را به بعدها موکول میکنند. اما واقعیت غیرقابل انکار در زمینه دیجیتالی شدن شرکتها و سازمانها این است که تمام دیجیتالی شدن و ورود جدی تکنولوژیهایی مانند هوش مصنوعی، دیتای بزرگ، محاسبات ابری و اینترنت اشیا در تمام تار و پود شرکت نه یک گزینه و فرآیند اختیاری بلکه یک ضرورت حتمی و حیاتی است که تعلل در اجرای آن به معنای انقراض حتمی شرکتها در آیندهای نزدیک خواهد بود.
لطفا به این آمار و ارقام توجه کنید: میانگین زمان باقی ماندن شرکتها در فهرست S&P ۵۰۰ در دهه ۱۹۵۰ بیش از ۶۰ سال بود حال آنکه این عدد تا سال ۲۰۱۲ به کمتر از ۱۲ سال سقوط کرد. نیمی از شرکتهایی که در سال ۲۰۰۰ در فهرست ۵۰۰شرکت برتر فورچون قرار داشتند هماکنون در این فهرست جای ندارند و جای خود را به شرکتهای دیگری دادهاند. میانگین دوران تصدی پست مدیرعاملی در شرکتهای بزرگ در فاصله سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ با یک سال کاهش از شش سال به پنج سال رسیده است. موارد ادغام شرکتها، خصوصیسازی شرکتها و ورشکستگی شرکتها به سرعت در حال افزایش است و روزی نیست که خبرهای فراوانی در این زمینه در رسانهها منتشر نشود.
بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران دنیای کسب و کار و آیندهپژوهی بر این اعتقادند که این روند در آینده شتاب بسیار بیشتری به خود خواهد گرفت چرا که تکنولوژیهای پیشبرنده دگرگونی دیجیتال هم در حال پختهتر شدن و اوج گرفتن هستند و در همه جا در دسترس همگان قرار دارند. علاوه بر این، رهبران شیفته تکنولوژیهای دیجیتال در صنایع و شرکتهای پیشرو به سرعت در حال افزایش هستند و از جدیدترین تکنولوژیهای هوش مصنوعی و اینترنت اشیا برای بهبود بخشیدن به فرآیندهای کاری و برتری یافتن بر رقبا بهره میبرند.
در همین زمان، بازارهای سرمایه نیز روز به روز کارآمدتر میشوند و همین مساله باعث میشود تا فشار بیشتری بر شرکتهایی وارد شود که از قافله تکنولوژیهای دگرگونساز عقب افتادهاند و چشم تیزبین صندوقهای سرمایهگذاری و سرمایهگذاران جسور و حرفهای به دنبال یافتن فرصتهای مناسب برای خریداری یا ادغام شرکتهایی است که به خاطر عدم همراهی با دگرگونیهای سریع دیجیتال دچار ضعف و آسیبپذیری شدهاند. در حال حاضر بیش از ۹۰۰ میلیارد دلار سرمایه خصوصی سرگردان در جهان وجود دارد که در جستوجوی یافتن جای مناسبی برای سرمایهگذاری هستند و بهترین و جذابترین گزینههای ممکن برای آنها همان شرکتهای بهشدت دیجیتالی هستند که میزبان جدیدترین تکنولوژیهای دیجیتال به ویژه در حوزه هوش مصنوعی و اینترنت اشیا هستند و این یعنی مرگ تدریجی و فرار سرمایهها از شرکتهای سنتگرا و غیرچابک که از روند تکنولوژیهای نوین دور افتادهاند.
بهطور کلی، تهدیدهای رقابتی مرتبط با چشماندازهای دیجیتال میتوانند از هر جایی و در هر مسیری پدیدار شوند و به همین جهت هم هست که بهشدت غیرمنتظره و متنوع هستند. در ژانویه سال ۲۰۱۸، شرکتهای آمازون، برکشایر هیث وی وجی پی مورگان چیس اعلام کردند قصد دارند پروژه مشترکی را در حوزه سلامت اجرا کنند. تنها یک روز پس از اعلام این خبر بیش از ۳۰ میلیارد دلار سرمایه از ۱۰ شرکت فعال در صنعت سلامت خارج و به سمت این پروژه مشترک سرازیر شد بهطوری که ارزش سهام بعضی از این شرکتها تنها طی یک روز نزدیک به ۸ درصد سقوط کرد. شاید این نمونه در نگاه اول اتفاقی بزرگ و شگفتانگیز به نظر برسد اما باید دانست که چنین تحولاتی در آیندهای نزدیک کاملا عادی خواهند بود و این تازه ابتدای راه است.
اگرچه تهدیدهای مربوط به انقراض شرکتها بسیار جدی است و نیاز مبرمی به انجام اقدامات جدی و فوری برای فرار از خطر انقراض دسته جمعی شرکتها احساس میشود اما پاداشهای بزرگی نیز در انتظار شرکتهایی خواهد بود که توانستهاند به خوبی خود را با دگرگونی دیجیتال سازگار کنند و با تجهیز خود به جدیدترین تکنولوژیهای پیشبرنده دگرگونی دیجیتال به سرعت به پیش میروند. در واقع تمام پژوهشهای انجام شده توسط موسسات معتبری چون مکنزی، PwC ,BCG و مجمع جهانی اقتصاد نشان میدهند که شرکتها و سازمانها این فرصت بینظیر را دارند تا از طریق سرمایهگذاری درست در زمینه هوش مصنوعی و اینترنت اشیا به تریلیونها دلار ارزش افزوده و بیش از هر زمان دیگری به موفقیتهای بزرگ و تاریخسازدست یابند و خود را به سطحی بالاتر و فراتر از افقهای ذهنی کنونی ارتقا دهند و رقبای خود را به سرعت برق و باد پشت سر گذارند.
آری، دگرگونی دیجیتال به مرحلهای از تاثیرگذاری و تعیینکنندگی رسیده که به یک گزینه اجتنابناپذیر و حتمی برای همه تبدیل شده است و هر کس که از این قافله جا بماند بهطور حتم از بین خواهد رفت. در این میان آنچه حتمی و گریزناپذیر به نظر میرسد این است که چگونه واکنش نشان دادن رهبران سازمان و در راس آنها مدیران عامل نسبت به این تحولات است که مشخص خواهد کرد چه سرنوشتی در انتظار آن سازمانها خواهد بود و آیا آنها از این دریای توفانی جان سالم به در خواهند برد و به ساحل آرامش میرسند یا اینکه در این دریای پرتلاطم غرق خواهند شد.