جعبه سیاه سودآوری پایدار در عصر دیجیتال
آیا داشتن پرسنل و مدیران توانمند و شایسته به تنهایی میتواند باعث موفقیت کسبوکارها و سودآوری پایدار آنها در عصر دیجیتال شود؟ آیا داشتن استراتژیهای شفاف و مناسب تدوینشده، میتواند باعث سودآوری پایدار کسب و کارها شود؟
اینها سوالاتی هستند که در دنیای کسبوکار بسیار زیاد مطرح میشوند. به همین دلیل این یادداشت به دنبال رمزگشایی از جعبه سیاه سودآوری پایدار در عصر تحول دیجیتال است.
براساس بررسی و نتایج کسبشده، جعبه سیاه سودآوری پایدار در عصر دیجیتال، در نوآوری مدل کسبوکار سازمانها نهفته شده است. وقتی به بررسی علل موفقیت کسبوکارهای مطرح دنیا پرداخته میشود، شرط لازم برای این موفقیت نه هدف و استراتژی، نه ارائه محصولات و خدمات جدید، نه منابع مالی و انسانی برجسته و نه حتی بهکارگیری فناوریهای دیجیتال بوده؛ بلکه نوآوری در مدل کسبوکار آنها شرط لازم، و عوامل دیگر شرط کافی برای موفقیت آنها بوده است.
هیچچیز بدتر از این نخواهد بود که کارکنان خوب و بااستعدادی داشته باشید، ولی سازمان شما را ترک کنند. آنان جایی خواهند رفت که مدل کسبوکار بهتری داشته و فرصتهای بیشتری را برای انگیزه، رشد و توسعه کارکنان خود فراهم کردهاند.
فیسبوک و گوگل نسبت به رقبای خود اینگونه عمل میکنند. وجه تمایز آنها مدل کسبوکارشان است. بنابراین مدل کسبوکار نه تنها فرمولی برای موفقیت و سودآوری بنگاههای اقتصادی در بلندمدت است، بلکه حتی بر جذب، توسعه و نگهداشت کارکنان تاثیر زیادی خواهد داشت. به همین دلیل مدل کسبوکار موضوعی بسیار حیاتی است. آن هم به یک دلیل: سودآوری سریع و بلندمدت.
بسیاری از استراتژیهای خوب، به دلیل نداشتن یک نظام جامع و یکپارچه مدیریتی در عمل شکست میخورند. از این رو مدلهای کسبوکار بین استراتژی و فرآیندهای اجرایی سازمان قرار میگیرند.
مدل کسب و کار دورنمایی از نقشهای است که یک شرکت برای بازار، خلق ارزش میکند. مدل کسبوکار الگویی بوده که میتواند به کسب و کار کمک کند به روشی تکرارپذیر به خلق ارزش برای مشتری بپردازد و در عین حال بتواند برای خودش ارزش کسب کند. مدل کسبوکار نشاندهنده شیوه تجارت و خلق ارزش توسط شرکت و نیز توصیفکننده توانایی کسب، تحویل و تسخیر ارزش برای سازمان است. بنابراین یک سازمان با مدل کسب و کار مناسب، متناسب با آخرین تغییرات محیطی، خیلی سریع میتواند موفق و سودآور شود. طی سالهای اخیر کسب و کارها به دلیل دو چالش مهم الزامات پایداری و تحول دیجیتال، دچار ناپایداری شدهاند.
هم دیجیتالی شدن و هم پایداری بر سازمانها تاثیر گذاشته و لازم است آنها نسبت به نوآوری مدل کسبوکار خود اقدام کنند. بسیاری از سازمانهای موفق برای تداوم کسبوکار خود از مسوولیت اجتماعی گذر کرده و به سمت پایداری کسبوکار حرکت کردهاند.
سوالی که اغلب مدیران عامل میپرسند این است که چگونه ممکن است هم به موضوعات اجتماعی و زیستمحیطی متعهد بود و هم پایداری اقتصادی را محقق کرد؟ چقدر همگامی با تحول دیجیتال در موفقیت آنها نقش دارد؟
تحقیقات منتشر شده شرکت مککنزی در فوریه ۲۰۲۳، نشان میدهد تفکر مصرفکنندگان جدید در حال تغییر بوده، بهطوری که آنان بر پایداری تاکید داشته و استفاده از محصولات و خدماتی را که بر موضوعات اجتماعی و زیست محیطی توجه داشته باشند در اولویت خود قرار میدهند.
شرکت مککنزی در گزارش اوت ۲۰۲۳ خود اعلام کرده شرکتهایی که اولویتهای زیستمحیطی، اجتماعی و راهبری شرکتی (ESG) را در استراتژیهای رشد خود ادغام میکنند، بهتر از همتایان خود درآمد کسب میکنند. پیام واضح است: نهتنها میتوانید در حین انجام کارهای خوب، خوب عمل کنید، بلکه میتوانید بهترین عملکرد را داشته باشید.
بر اساس گزارش شرکت رولندبرگر، در سپتامبر سال ۲۰۲۲ شاخصهای سنجش عملکرد شرکتی در صنعت بانکداری طی سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۰ در سه بخش حکمرانی، اجتماعی و زیستمحیطی به ترتیب ۳۳، ۷۰ و ۱۸۰درصد رشد داشتهاند.
براساس گزارش سازمان ملل ۹۳درصد مدیران عامل مورد پژوهش، پایداری را برای موفقیت کسب و کار خود مهم تلقی کرده و ۸۰درصد پایداری را عامل مزیت رقابتی و ۷۸درصد پایداری را عامل رشد و نوآوری میدانستند.
مککنزی در گزارش ۲۰۱۶ خود اعلام کرده کسب و کارهایی که جزو رهبران دیجیتال صنعت خود بودهاند و مدل کسبوکار خود را مبتنی بر تحول دیجیتال بازآفرینی کردهاند ۵ برابر بیش از همتایان خود رشد درآمد داشتهاند.
شرکت دیلویت در گزارش ۲۰۲۰ خود اعلام کرده درآمد شرکتهایی که سطح بلوغ دیجیتال بالاتری داشتهاند نسبت به سایر شرکتها با سطح بلوغ دیجیتال کمتر، ۴۵درصد رشد داشته است.
بنابراین بر اساس گزارشهای معتبر، سازمانهایی که پایداری و تحول دیجیتال را در اولویت برنامههای خود قرار دادهاند میتوانند سودآوری بیشتری در بلندمدت کسب کنند.
به عبارتی دیگر، توجه به پایداری اجتماعی و پایداری زیست محیطی در نهایت منجر به پایداری اقتصادی میشود. مدل کسب و کار به دلیل تمرکز بر نیازهای واقعی مشتریان، همچنین با در نظر گرفتن ساختار هزینه و جریان درآمدی همراه با فعالیتها و منابع کلیدی میتواند نقش مهمی در تحقق این مهم داشته باشد.