unnamed copy

چند نمونه از تفاوت‌‌‌های خرده‌استرس‌‌‌ها با استرس‌‌‌های معمولی که به‌‌‌عنوان بخشی از زندگی پذیرفته‌‌‌ایم، عبارتند از:

استرس: اطلاع از ابتلا به سرطان مرحله 2خرده‌استرس: لحظه‌‌‌ای که متوجه می‌‌‌شوی امکان ندارد بتوانی خودت را به بازی تنیس هفتگی با دوستانت برسانی و این حس ناامیدی که تندرستی و تناسب‌‌‌اندامت دارد از دست می‌رود.

خرده استرس ثانویه: لحظه‌‌‌ای که به دوستانت خبر می‌‌‌دهی این بار هم نمی‌توانی خودت را برسانی. می‌‌‌دانی دارند از دستت کلافه می‌‌‌شوند. می‌‌‌ترسی مبادا از گروه تنیس تو را کنار بگذارند و نه‌‌‌تنها تمرینات ورزشی که ارتباط مداوم با آن افراد را هم از دست می‌‌‌دهی.

استرس: متوجه می‌‌‌شوی که پدر و مادر پا به سن گذاشته‌‌‌ات دیگر نمی‌توانند تنها زندگی کنند و تو باید به‌‌‌گونه‌‌‌ای برنامه‌‌‌هایت را تغییر دهی که به آنها کمک کنی.

خرده استرس: آن لحظه که سعی می‌‌‌کنی زمانی را برای تماس خانوادگی با خواهر و برادرت که در کشورهای متفاوتی زندگی می‌کنند برنامه‌‌‌ریزی کنی تا درباره وضعیت پدر و مادرت با آنها صحبت کنی.

خرده استرس ثانویه: آن موقعی که آخرین مکالمه ناخوشایند و بی‌‌‌نتیجه با خواهر و برادرت را درباره دیدگاه‌‌‌های متفاوتتان نسبت به چیزی که پدر و مادرتان احتیاج دارند، برای همسرت تعریف می‌‌‌کنی و او آتش تو را تندتر می‌کند و می‌‌‌گوید خواهر و برادرت به‌‌‌قدر کافی قدرت را نمی‌‌‌دانند. به خاطر همین دغدغه‌‌‌های عاطفی و بگومگوهای مکرر با خواهر و برادرت یکشنبه‌‌‌ای که برنامه‌‌‌ریزی کرده بودی با فرزندانت بگذرانی از دستت می‌رود.

استرس: مواجهه با کودکی که به اختلال تغذیه شدید مبتلاست.

خرده استرس: لحظه‌‌‌ای که وسط جلسه گوشی تلفنت را چک می‌‌‌کنی و پیامی از فرزند نوجوانت داری که ناخودآگاه نگرانت می‌کند: تنها کسی که به مهمانی ریچارد دعوت نشده بود من بودم.

خرده استرس ثانویه: لحظه‌‌‌ای که فکر کار را رها می‌‌‌کنی تا ادامه روز را به این بپردازی که نامحسوس شبکه‌‌‌های اجتماعی فرزندت را کنترل کنی تا سعی کنی سر دربیاوری چه خبر است.

استرس: به خاطر اتمام حجت رئیست که اگر بخش شما به اهداف فروش چالش‌‌‌برانگیز نرسد اخراج می‌‌‌شوی، به‌‌‌شدت تحت ‌‌‌فشار قرار می‌‌‌گیری.

خرده استرس: لحظه‌‌‌ای که رئیست اطلاع می‌دهد که شرکت دارد قرارداد استانداردش با مشتری‌‌‌های قدیمی را به‌‌‌روزرسانی می‌کند تا بازه پرداخت را کمتر کند و تو باید حامل این خبر بد به مشتریانی باشی که می‌‌‌دانی به‌‌‌راحتی با شرایط جدید کنار نخواهند آمد.

خرده استرس ثانویه: لحظه‌‌‌ای که خودخوری می‌‌‌کنی که چگونه بدون اینکه رابطه‌‌‌ای که با زحمت و مشقت با آنها ساخته‌‌‌ای آسیب ببیند، بتوانی این خبر را به آنها اطلاع بدهی. این اضطراب به‌‌‌قدری ذهنت را درگیر می‌کند که نمی‌‌‌رسی به آنها زنگ بزنی؛ چون می‌‌‌ترسی این کار را غلط انجام دهی.

استرس: قسر دررفتن از چند مرحله تعدیل نیرو که سمت‌‌‌هایی را در بخش شما خالی کرده.

خرده استرس: زمانی که متوجه می‌‌‌شوی دو نفر از هم‌‌‌تیمی‌‌‌هایت که با هم سر پروژه مشترکی کار می‌‌‌کردید قسمت خودشان را به اتمام نرسانده‌‌‌اند و حالا تو باید وقت و انرژی بیشتری بگذاری تا کار را تمام کنی.

1 copy

خرده استرس ثانویه: لحظه‌‌‌ای که متوجه می‌‌‌شوی باید پروژه رشد را که خیلی برایش هیجان داری کنار بگذاری؛ چون باید کم‌‌‌کاری همکارانت را جبران کنی. از طرف دیگر به خاطر اینکه احتمالا بعد از رساندن پروژه باید گفت‌وگوی ناخوشایندی درباره کوتاهی‌‌‌شان با آنها داشته باشی نگرانی.

ما در این کتاب روی سه دسته از خرده استرس‌‌‌ها تمرکز داریم. جدول زیر 14 خرده استرس شایع در این سه دسته را جمع‌‌‌بندی می‌کند. در ادامه به‌‌‌تفصیل به هرکدام از این خرده‌استرس‌‌‌ها می‌‌‌پردازیم.

در حین خواندن این جدول حداقل چند مورد از خرده استرس‌‌‌هایی را که با آنها درگیرید تشخیص دادید، مگر نه؟ طبق محاسبه ما براین هر 14 خرده استرس را تحمل می‌‌‌کرد. تازه این فقط خرده استرس‌‌‌های یک روزش بود.

احتمالا بسیاری از ما زندگی روزمره‌‌‌مان را به شکل مشابهی توصیف می‌‌‌کنیم؛ هرچند ممکن است تفاوت‌‌‌های جزئی وجود داشته باشد. اما کلیت مشابه است و درست مثل براین، شاید شما هم تصور کنید که مجبورید بپذیرید زندگی همین است و باید با خرده استرس‌‌‌ها کنار بیایید.

شاید هر کدام از موارد مستقل در ستون خرده استرس‌‌‌ها به‌‌‌تنهایی قابل مدیریت به نظر برسند.

هرچه نباشد صرفا یک ‌‌‌لحظه است. اما ما اغلب متوجه نمی‌‌‌شویم که این خرده استرس‌‌‌ها زنجیره‌‌‌ای از پیامدهای اولیه و ثانویه به پا می‌کنند که می‌توانند ساعت‌‌‌ها یا روزها ادامه داشته باشند و به شکلی زندگی شما را مختل کنند که حتی به استرس اصلی ربطش هم ندهید.