وجود شکاف عمیق بین پیادهسازی هوش مصنوعی اخلاقگرایانه و مسائل فنی این سیستمها
در جستوجوی هوش مصنوعی مسوولیتپذیر
بهطورکلی، هوش مصنوعی مسوولیتپذیر را باید اینگونه تعریف کرد: «چارچوبی تشکیلشده از اصول، سیاستها، ابزارها و فرآیندهایی که به ما اطمینان میدهد سیستمهای هوش مصنوعی بهگونهای شکل خواهند گرفت و توسعه پیدا خواهند کرد که در خدمت خیر و مصلحت افراد و جوامع باشند و به دگرگونی مثبت و سازنده کسب و کار نیز کمک کنند.» تحقیق اخیر گروه مشاورهای بوستون و محققان مجله تحقیقات مدیریتی امای تی نشان میدهد که اگرچه سیستمهای هوش مصنوعی با سرعت خیرهکنندهای درحالتوسعه و ترقی هستند، مفهوم هوش مصنوعی مسوولیتپذیر از پیشرفت کافی برخوردار نبوده و نسبت به آن بیتوجهی میشود. یافتههای این تحقیق که در سال ۲۰۲۲ روی ۱۰۹۳ شرکت فعال در صنایع مختلف و در ۹۶ کشور جهان انجامشده است حکایت از آن دارد که عمده تمرکز و توجه سیاستگذاران و تصمیمسازان شرکتهایی که بهطورجدی به دنبال پیادهسازی سیستمهای هوش مصنوعی هستند، روی موضوعات فناورانه و فنی هوش مصنوعی از جمله ایمنی، محرمانگی و تناسب سیستمهای هوش مصنوعی با سایر سیستمهای شرکتی قرار داشته است و در این میان آنچه کمتر موردتوجه سیاستگذاران و تصمیمگیران شرکتی قرار داشته است همان موضوع مسوولیتپذیری و اخلاق مند بودن هوش مصنوعی است. جالب آنکه بر اساس نتایج تحقیق مذکور، همین بیتوجهی و کماهمیت جلوه دادن مسوولیتپذیری هوش مصنوعی هم بوده که باعث شده تا شرکتهایی که هزینه زیادی برای پیادهسازی این سیستمها کردهاند در جلب رضایت حداکثری مشتریان و مدیریت موفق ریسکهای قانونی و مالی ناشی از بهکارگیری گسترده هوش مصنوعی ناتوان و ناموفق باشند.
این تحقیق مشترک گروه مشاورهای بوستون و مجله تحقیقات مدیریتی امای تی روی مدیران میانی و کارشناسان هوش مصنوعی شرکتهای موردبررسی انجام شد و پاسخهایی که این افراد به سوالات مطرحشده پیرامون میزان توجه به مسوولیتپذیری اجتماعی و اخلاقی سیستمهای هوش مصنوعی چه در مرحله طراحی و چه در مرحله اجرا دادند روشن ساخت که شکافی عمیق بین توجه شرکتها به موضوع هوش مصنوعی مسوولیتپذیر و تواناییشان برای پیادهسازی مسائل فنی این سیستمها وجود دارد.
بر این اساس، ۸۴درصد شرکتکنندگان در این تحقیق معتقد بودند که موضوع هوش مصنوعی مسوولیتپذیر باید بهعنوان اولویت اصلی مدیریت شرکتها و سازمانها موردنظر باشد حالآنکه فقط ۲۵درصد آنها اعلام کردند که این اتفاق در شرکتشان افتاده و رهبران شرکت به هوش مصنوعی مسوولیتپذیر و اخلاق مند بهعنوان اولویت شماره یک برنامهریزیها و سیاستگذاریهای خود در حوزه هوش مصنوعی توجه داشتهاند و ۷۹درصد پاسخدهندگان نیز اذعان داشتند که پیادهسازی سیستمهای هوش مصنوعی مسوولیتپذیر و منطبق باارزشهای فردی و اجتماعی در شرکتهایشان فقط در حد شعار و گفتار باقیمانده است و اقدام جدی و موثری در این زمینه انجام نپذیرفته است.
حال سوال اینجاست که چرا این شرکتها که در صنایع و کشورهای مختلفی فعالیت میکنند و بسیاری دیگر از شرکتهایی که بهطورجدی به دنبال پیادهسازی سیستمهای هوش مصنوعی به هر قیمت ممکن هستند، چنین عملکرد ضعیف و ناامیدکنندهای در موضوع هوش مصنوعی مسوولیتپذیر داشتهاند و این موضوع مهم و حیاتی دغدغه اول آنها نیست؟
در پاسخ به این سوال کلیدی و حساس باید گفت که بخشی از این مشکل به مبهم و ناشناخته بودن مفهوم هوشمصنوعی مسوولیتپذیر برای بسیاری از رهبران و مدیران بسیاری از شرکتها و سازمانها مربوط میشود و این همان چیزی است که ۶۳درصد شرکتکنندگان در تحقیق مشترک گروه مشاورهای بوستون و مجله تحقیقات مدیریتی امای تی نیز به آن اذعان داشتهاند.علاوه بر این، چالشهای سازمانی دیگری نیز در این میان تاثیرگذار بوده و هستند که مهمترین آنها که در تحقیق مذکور نیز بهطور خاص به آنها پرداختهشده است به شرح زیر هستند:
۵۴ درصد از پاسخدهندگان اعلام کردهاند که شرکتشان درزمینه یافتن کارشناسان خبره و استعدادهای برتر درزمینه هوش مصنوعی مسوولیتپذیر دچار مشکل و چالشهای جدی است و گزینههای محدودی در این بخش وجود دارند.
۵۳ درصد از پاسخدهندگان اعلام کردهاند که کارکنان در شرکتشان ازنظر آموزش دیدن و کسب دانش لازم برای پیادهسازی هوش مصنوعی مسوولیتپذیر وضعیت نابسامان و ناامیدکنندهای دارند و آموزش چنین نیروهایی جزو اولویتهای آموزشی شرکتهایشان محسوب نمیشود.
۴۳ درصد از پاسخدهندگان اعلام کردهاند که رهبران ارشد شرکتهایشان توجه اندکی به مقوله هوش مصنوعی مسوولیتپذیر دارند و آن را جزو اولویتهای اصلی برنامهریزیها و تصمیمگیریهای خود قلمداد نمیکنند.
کمبود اعتبارات (۴۳درصد) و آگاهی ناکافی از پیشرفتها و اقدامات صورت گرفته درزمینه هوش مصنوعی مسوولیتپذیر (۴۲درصد) ازجمله عواملی است که به عقیده پاسخدهندگان بهعنوان موانع اصلی پیش روی توسعه هر چه بیشتر سیستمهای هوش مصنوعی مسوولیتپذیر در شرکتها شناخته میشود و باعث شده تا امکان تحقق و پیادهسازی مطلوب برنامههای مرتبط باهوش مصنوعی مسوولیتپذیر آنچنانکه بایدوشاید فراهم نباشد.
بااینهمه باید دانست که با اوج گرفتن تقاضا و نیاز شرکتها و سازمانها برای بهرهگیری هر چه بیشتر از سیستمهای هوش مصنوعی، فشارها بر شرکتها برای اخلاقمداری و مسوولیتپذیری در قبال سیستمهای هوش مصنوعی افزایش خواهد یافت و همین فشارهاست که درنهایت موجب خواهد شد تا هوش مصنوعی مسوولیتپذیر از سوی رهبران سازمانها و شرکتها جدیتر گرفته شود و روزی فرابرسد که اغلب سیستمهای هوش مصنوعی با رعایت کامل الزامات اخلاقی و مسوولیتپذیری حداکثری مدیران و مجریان در قبال آنها مورداستفاده قرار گیرند و چارچوبهای اخلاقی روشن، کامل و الزامآوری برای آنها تعریف شود.
پیادهسازی درست هوش مصنوعی مسوولیتپذیر
تعداد اندکی از شرکتها تاکنون بهطورجدی وارد حوزه هوش مصنوعی مسوولیتپذیر شده و برنامههای موفقی را در این زمینه به مرحله اجرا درآوردهاند بهطوری که فقط ۱۶درصد از ۱۰۹۳ شرکت مورد بررسی در تحقیق مشترک گروه مشاورهای بوستون و مجله تحقیقات مدیریتی امایتی، در این زمینه به موفقیتهای بزرگی دستیافتهاند و درنتیجه از آنها بهعنوان «پیشگامان هوش مصنوعی مسوولیتپذیر» یاد میشود.
نقطه مشترک تمام این شرکتها این است که در تمام آنها به هوش مصنوعی مسوولیتپذیر بهعنوان «یک ضرورت سازمانی » و نه «یک موضوع فنی» نگاه میشود و همه آنها تلاش کردهاند تا زمان، هزینه و منابع قابلتوجهی را صرف برنامهریزی و اجرای برنامههای هوش مصنوعی مسوولیتپذیر نمایند. درواقع این شرکتها دارای نگرشی استراتژیک و بلندمدت در ارتباط باهوش مصنوعی مسوولیتپذیر هستند و آن را بخشی جداییناپذیر از ارزشهای شرکتی و مسوولیتپذیری اجتماعی خود در نظر میگیرند که پیامدهای مثبت آن نهفقط برای شرکت بلکه برای کلیت جامعه و عموم مردم مفید بهفایده خواهد بود.
در واقع شرکتهایی که تمام منابع و توان خود را برای پیادهسازی سیستمهای هوشمصنوعی مسوولیتپذیر بسیج میکنند بر این اعتقادند که میتوان از طریق سرمایهگذاری در این زمینه هم محصولات و خدمات بهتری را به مشتریان ارائه داد و از این طریق به سودآوری و درآمدزایی بهتری دستیافت و هم به نحو بهتری به جامعه و عموم مردم خدماترسانی پایدار و اخلاقمند کرد. علاوهبر این، پیشگامان هوش مصنوعی مسوولیتپذیر این امکان را دارند تا به بهترین شکل ممکن خود را با روند فزاینده قانونگذاری در حوزه هوش مصنوعی و الزامات حقوقی و اخلاقی مرتبط با آن مطابقت دهند و درنتیجه بهعنوان شرکتهایی کاملا قانونمند در حوزه اخلاقیات و مسائل حقوقی مرتبط باهوش مصنوعی شناخته شوند.
آنچه شرکتها باید برای موفقیت درزمینه هوش مصنوعی مسوولیتپذیر انجام دهند
بهجرات میتوان ادعا کرد که تمام شرکتهایی که درزمینه هوش مصنوعی مسوولیتپذیر و اخلاقمند به موفقیتهای بزرگی دست پیداکردهاند از رویکردها و نگرشهای مشابهی برخوردار بوده و دست به اقداماتی مشخص زدهاند که در ادامه به سه مورد از مهمترین آنها اشاره خواهد شد:
۱-تبدیل موضوع هوش مصنوعی مسوولیتپذیر به یکی از موضوعات اصلی مطرح در جلسات مدیریتی سازمان
امروزه هوش مصنوعی مسوولیتپذیر فقط یکچیز فانتزی و اقدامی داوطلبانه و اختیاری برای شرکتها و سازمانها نیست که رهبران و مدیران سازمان گاهگاهی به سراغ آن بروند و بهعنوان یکی از موضوعاتی که بهصورت موردی در جلسات سران سازمان به آن پرداخته میشود، به آن نگاه کنند. درواقع موضوع هوش مصنوعی مسوولیتپذیر جزو آن دسته از موضوعاتی است که بهطور پیوسته و بهعنوان پای ثابت جلسات مدیریتی سازمانها باید به آن پرداخته شود و این همان اتفاقی است که در ۷۷درصد شرکتهایی که بهعنوان پیشگامان هوش مصنوعی مسوولیتپذیر بهطور گستردهای روی میدهد و تمام این شرکتهای پیشرو و موفق در جلسات مدیریتیشان بهطور پیوسته درباره مواردی همچون آموزش، استعدادیابی و بودجهبندی درزمینه هوش مصنوعی مسوولیتپذیر صحبت و تصمیمگیری میکنند. درواقع، در این شرکتها، فقط مدیران تولید یا تحقیق و توسعه یا کارشناسان بخش فناوری اطلاعات به بحث درباره هوش مصنوعی مسوولیتپذیر نمیپردازند بلکه تمام مدیران و رهبران سازمان بهویژه شخص مدیرعامل بهطور کامل و عمیق در بطن مذاکرات و تصمیمگیریها و برنامهریزیهای مرتبط باهوش مصنوعی مسوولیتپذیر قرار دارند. این توجه و تمرکز جدی و پیوسته مدیریت ارشد سازمان درزمینه هوش مصنوعی مسوولیتپذیر از این واقعیت غیرقابلانکار سرچشمه میگیرد که بدون حمایت همهجانبه رهبری سازمان از این حوزه هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد و تلاشهای بخشی و موردی صورت گرفته در این زمینه راه بهجایی نخواهد برد و منابع و بودجه کافی در اختیار متصدیان این بخش قرار نخواهد گرفت.
۲-تبدیل موضوع هوش مصنوعی مسوولیتپذیر به بخشی کلیدی و جداییناپذیر مسوولیت اجتماعی شرکت
شرکتها علاوه بر جلبتوجه مدیران و رهبران خود به مقوله هوش مصنوعی مسوولیتپذیر باید ترتیبی دهند تا این موضوع به یکی از ارکان اصلی رویکرد مسوولیتپذیری اجتماعی شرکت تبدیل شود و تمام سهامداران و مشتریان و کارکنان شرکت در این زمینه توجیه شوند و این همان اتفاقی است که در ۷۳درصد شرکتهایی که بهعنوان پیشگامان هوش مصنوعی مسوولیتپذیر در جهان شناخته میشوند رویداده است.
در تمام این شرکتها تلاش شده تا آن سیستمهای هوش مصنوعی به کار گرفته شوند که منطبق با نظامنامه مسوولیت اجتماعی شرکت بوده و با سایر عناصر آن همخوانی و هماهنگی داشته باشند.
درواقع در شرکتهای پیشگام در این زمینه، موضوع هوش مصنوعی مسوولیتپذیر همتراز با موضوعات کلیدی و حساسی همچون شفافیت، صداقت، حفظ اسرار کاربران و انصاف در نظر گرفته میشود و حساسیتها نسبت به آن فراوان است.
۳- اقدام بهموقع و چابک درزمینه پیادهسازی هوش مصنوعی مسوولیتپذیر در سازمان
تحقیقات نشان داده که تقریبا سه سال طول میکشد تا یک شرکت بتواند از محل برنامهریزی و اقدام درزمینه هوش مصنوعی مسوولیتپذیر به نتیجه برسد و نتایج مثبت آن را بهروشنی لمس کند. بنابراین، شرکتها و سازمانهایی که بهضرورت و حساسی بسیار زیاد این موضوع واقف هستند باید در اولین فرصت ممکن اقدامات عملی را در این زمینه انجام دهند تا بدینوسیله از قافله شتابان حوزه هوش مصنوعی مسوولیتپذیر جا نمانند و بتوانند هر چه زودتر از مزایای پرشمار آن بهرهمند شوند و رهبران آنها باید به یاد داشته باشند که هرگونه تعلل و سهلانگاری در این زمینه میتواند علاوه بر تحمیل هزینههای سنگین ناشی از بیتوجهی به موضوع اخلاقیات و مسوولیتپذیری اجتماعی هوش مصنوعی به اعتبار و جایگاه اجتماعی شرکتها آسیب جدی و جبرانناپذیری وارد آورد چراکه آینده بهطور حتم متعلق به شرکتهایی خواهد بود که با دیدی باز و اخلاقمند به مقوله هوش مصنوعی و بهکارگیری سیستمهای هوش مصنوعی مسوولیتپذیر نگاه میکنند و از همین امروز خود را برای چنین آیندهای مهیا ساختهاند.