روح: هدف روشن

رهبران سازمانی در هر کاری که می خواهند انجام دهند نیاز به یک جهت‌گیری مشخص دارند. نیروی محرکه پشت این هدف ممکن است ناشی از باورها یا ارزش‌های عمیقی باشد که آنها آرزو دارند تا به ‌آنها برسند، یا ممکن است ناشی از یک چشم‌انداز بلندپروازانه باشد که آنها به دنبال تحقق آن هستند. هدف، رویای زندگی یک رهبر سازمانی را شامل می‌شود، و دستیابی به این هدف به آنها کمک می‌کند تا میراث خود را تعریف کنند در حالی که تاثیر مثبتی بر جهان می‌گذارند.

 مغزها: حرفه‌ای‌گری

رهبری سازمانی مستلزم شایستگی و مهارت برای انجام موفقیت‌آمیز دستیابی به اهداف است. هوش زمینه‌‌‌ای نیز ، به ویژه در حال حاضر ضروری است ، زیرا ما درمحیطی به سرعت در حال تغییر زندگی می‌کنیم. رهبران سازمان باید ظرفیت تفکر سیستمی را برای دیدن نمای کلی و کنار هم گذاشتن حقایق ایجاد کنند.

 قلب : اشتیاق و مهربانی

نیروی احساسی پشت اقدامات مهم است. اغلب اوقات موفقیت می‌تواند چالش‌برانگیز باشد؛ زیرا موانع می‌توانند فرصت‌ها را از بین ببرند. اما رهبران با اشتیاق به کارشان و تأثیر بالقوه آن، و نیز دلسوزی برای دیگران، می‌‌‌توانند افراد، جوامع و مؤسسات را به دنبال یک تعهد متقاعد کننده با یک هدف مشترک درگیر کنند.

 عضلات: پشتکار برای تبدیل ایده‌ها به عمل

رهبران سازمانی موثر انرژی لازم برای هدایت نتایج و دستیابی موثر به آن را فراهم می‌کنند. هدف، حرفه‌ای‌گرایی، و اشتیاق تنها زمانی می‌‌‌توانند پیشرفت کنند که رهبران نیز قدرت و پشتکار لازم  را برای اجرای ایده‌های خود و دیدن آنها داشته باشند.

 اعصاب خوب: طرز فکر مثبت

همه رهبران کسب و کار با ناملایمات، اختلال و بسیاری از منابع دیگر استرس مواجه می‌شوند. تاب‌آوری و طرز فکر مثبت برای غلبه بر چنین شرایطی و ظهور حتی قوی‌تر از آن حیاتی است. یک ضرب‌‌‌المثل لاتین به معنای داشتن ذهن سالم در بدنی سالم، احتمالا بهترین دستورالعمل برای تاب‌آوری است‌؛ زیرا قدرت حفظ تعادل سالم در زندگی جسمی، روانی را بارز می‌کند.

هر پنج بعد رهبری کسب و کار برای مقابله موفقیت آمیز با پیچیدگی چالش های امروزی مورد نیاز است. بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم که با روح، مغز، قلب، عضلات و اعصاب خوب رهبری کنیم!