بهکارگیری روش درست و افراد مناسب برای سازگاری با شرایط متغیر
ایجاد تیم رویایی برای تحول دیجیتال
برای بنگاههای اقتصادی، این یعنی همیشه به دنبال روشهایی برای ارتقای تجربه کاربر نهایی باشند. این کار با ارائه آموزشهای پیشرفته و بهروز، انتقال داده به خدمات ابری، استفاده از اهرم هوش مصنوعی و غیره امکانپذیر است. چنین تحولی برای سازمانیهایی کاربرد دارد که رهبران آنها بر اصول اساسی متمرکز میشوند: تغییر ذهنیت اعضا، تغییر فرهنگ سازمان، و تغییر فرآیندها قبل از تصمیمگیری در مورد اینکه از کدام ابزارهای دیجیتال و چگونه از آنها استفاده شود.
برای موفقیت در تحول دیجیتال، به محیط و افراد مناسب و آماده نیاز است. تعادل در همه تیم ها باید با استفاده از گروهی از متفکران گوناگون برقرار شود. تا با افزایش نقاط قوت و رفع نقاط قابل بهبود یکدیگر، پدیده قویتری را به وجود آورند. آنها به فرهنگی نیاز دارند که در آن بتوانند گفتوگوهایی شفاف و صادقانه داشته باشند، افکار خود را به اشتراک گذارند و احساس امنیت کنند. این بنیانی است که تیمهای موفق بر اساس آن ایجاد می شوند.
پیش از آنکه به خود تیم بپردازیم، بسیار مهم است که به خاطر داشته باشیم هر تحول مستلزم تیم حکمرانی قدرتمندی است . این امر به توانمندسازی با کمک سطوح ارشد سازمان نیاز دارد. زیرا بدون شک بر ذینفعان بیشمار تاثیر میگذارد که ممکن است برخی از آنها در سازمان حضور نداشته باشند. برای تضمین همسویی اهداف پروژه با استراتژی کلی کسب و کار و همسویی استراتژی شرکت با پروژه، پذیرش و پشتیبانی مشهود مدیرعامل و مدیران اجرایی ضروری است. با توجه به این عوامل، در این مقاله، پنج نقش مورد نیاز برای هر تحول دیجیتال رویایی معرفی شده است.
دوراندیش
این نقش فردی تاثیرگذار است که مسیر تیم پروژه را ایجاد میکند. فرد دوراندیش به چشمانداز کلی موضوع می نگرد تا مطمئن شود که حوزههای کلیدی کسب و کار، مانند ذینفعان ارشد و تیم مدیران، اهداف و تاثیر تغییر را درک کرده و به طور کامل از آن حمایت میکنند. افراد دور اندیش، سازنده روابط و مبشر فرهنگ به شمار میروند. آنها پرشور بوده و دیگران را به تعهد به چشماندازی مشترک، رواج تغییر در سراسر سازمان و ایجاد حس فوریت برای تغییر ترغیب میکنند. فرد دوراندیش باید آیندهنگر باشد و برای آینده نوآوری کند.
برنامه ریز
برای آنکه این نقش موفق شود، به توجه حامیان ارشد و قدرت کاملی نیاز دارد که از سطوح بالای سازمان به او تفویض شده باشد. او نیاز به تغییر را درک میکند و میتواند در طول فرآیند با چابکی عمل کند. برنامهریزان برنامههای تغییرات فنی و سازمانی، آموزش، همسویی ذینفعان و هدایت پروژه را پیش میبرند و از تجربه مشتری نیز پشتیبانی میکنند و مراحل مسیر را بازبینی کرده و بهینه میسازند.
تحلیلگر
این نقش، فردی متفکر و فرآیند گرا است که شیوه کار امروز سازمان را می داند و میتواند نحوه عملکرد آینده سازمان را بهینه کند. تحلیلگران جریان فرآیند را ترسیم میکنند، دستاوردهای کارآیی را شناسایی کرده و مطمئن هستند که چشمانداز آینده با روش های قدیمی کار حاصل نمیشود. آنها همچنین با کمک به ادامه پشتیبانی، تامین بودجه و پذیرش سفر تحول، به شفافسازی بازگشت سرمایه پروژه کمک میکنند.
معمار
معمار متفکری کل نگر و متخصصی فنی است که مورد اعتماد و احترام بوده و وظیفه کار با تحلیلگران برای درک مشکلات کسب و کار و طراحی راهکارهای فناوری به او واگذار شده است.
معماران سیستم ها را به هم وصل می کنند ، فرآیندها را با استفاده از روش مهندسی مجدد بررسی میکنند و قابلیتها و کاستیها را شناسایی میکنند . از آنجا که این افراد مورد اعتماد و احترام هستند، به عنوان رابط بین تحلیلگران و تیم های اجرایی عمل می کنند.
رهبر محصول
رهبر محصول، عملگرا و دوراندیش بوده و برپایه داده ها، برای تضمین آنکه نیازهای ویژه سازمان با استفاده از محصول و به شکلی صحیح برآورده میشود، با ذینفعان کلیدی کار میکنند .
رهبران محصول مسوولیت مهم ترین بخش پروژه را بر عهده دارند و میتوانند نیازهای خاص شرکت را شناسایی کنند و الزامات کسب و کار را به الزامات فنی تبدیل کنند . آنها تعادل درون و برون سازمانی را برقرار میکنند تا در پی آن، تجربیاتی کاربردی برای همه ذینفعان پدید آید.
ایجاد هماهنگی بین اعضای تیم
هرگاه مشخص شود که چه کسانی هر یک از نقش های این تیم رویایی را برعهده میگیرند، بیشتر مسیر طی شده است. با این حال، زمانی برای استراحت وجود ندارد. زیرا برای موفقیت باید تیمی قدرتمند و چابک که دستاوردهای هر یک از اعضایش مشخص باشد را سازماندهی کرد که از عهده کارهای گوناگون برآید. اهداف سازمانی شفاف باید با استراتژی شرکت همسو بوده و مورد حمایت مدیر عامل و مطابق با دستور جلسات هیات مدیره باشد. ضمن آنکه برای ایجاد انگیزه برای کسب موفقیت در تحول باید با دیگر بخش ها نیز هماهنگ شود.
برای فعال کردن تیم رویایی، شیوهای برای کنترل اقدامات تعیین میشود تا کل کار مشاهده و ردیابی شده و امکان ایجاد بازخورد، یادگیری و اصلاح حین کار وجود داشته باشد.
تحول دیجیتال یک فرآیند مستمر است. برخلاف پروژههای دیگر، پس از تحویل به پایان نمیرسد. به دلیل ماهیت تکاملی وهمیشگی تحول دیجیتال،تنظیم جدول زمانی واقع بینانهای که دائما مورد بازبینی و بازنگری قرار گیرد، حیاتی است.
تحول دیجیتال مستلزم بازاندیشی در نحوه کار است. نیاز به چشماندازی کامل دارد. و برای آن به مهارت های عالی در زمینه ارتباطات انسانی احتیاج است. ارتباط، عاملی کلیدی برای موفقیت است. اما محیط مناسب نیز باید وجود داشته باشد. باید فرهنگ همکاری، توانمندسازی، همکاری گروهی، اعتماد و مشتریمداری وجود داشته باشد. بدون این عناصر، تحول دچار محدودیت خواهد شد و اگر چه ممکن است بهبود و ویژگیهای مثبتی پدید آید، ولی تحول واقعی و اساسی روی نخواهد داد.
تحول دیجیتال کار سختی است.
اما ارزش تلاش را دارد. این کار باید به روش درست و با افراد مناسب انجام گیرد تا فرهنگی چابک توسعه یابد که برای رشد پایدار و موفقیت آماده باشد و در آینده مورد پذیرش سازمان قرار گیرد.