توصیه به رهبران کسب وکار: سلامت روان کارکنان، مساله مرگ و زندگی
خودکشی، مثل خیلی از مسائل دیگر مربوط به سلامت روان که با آن مواجه هستیم، حتی قبل از شیوع کووید-۱۹ نگرانی فزایندهای به شمار میرفت. طبق دستورالعمل دانشگاه جان هاپکینز در مورد «ریسک خودکشی در دوران پاندمی»، نرخ سالانه خودکشی در آمریکا، طی دو دهه گذشته همواره در حال افزایش بوده است. در سال ۲۰۱۹ این نرخ به ۵/ ۱۴ به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر رسید، در حالی که در سال ۲۰۰۰، این نرخ ۴/ ۱۰ بوده است.
این دستورالعمل همچنین اشاره میکند که پاندمیهای قبلی (از جمله آنفلوآنزای ۱۹۱۸، سارس ۲۰۰۳ و اپیدمی ابولا در آفریقا)، همگی با افزایش نرخ خودکشی همراه بودهاند.
خودکشی بخشی از مشکل بزرگتری است که آن را «مرگ ناشی از ناامیدی» مینامند و بحران رو به رشد مصرف بالای مواد مخدر در دنیا، به آن دامن میزند. در مقالهای که ابتدای امسال منتشر شده، کیسی مولیگان، اقتصاددان دانشگاه شیکاگو، ارزیابی کرده که کووید-۱۹ و رکود حاصل از آن، باعث شده این نوع مرگومیر نسبت به دوران قبل از پاندمی در همه جای دنیا از ۱۰درصد به ۶۰درصد افزایش یابد.
مقاله دیگری که در ماه مه منتشر شده، هشدار میدهد که بر اساس سرعت رونق اقتصادی و ماندگاری ویروس کرونا، میزان کل مرگومیر ناشی از ناامیدی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به خاطر پاندمی اتفاق افتاده، میتواند در سالهای آینده به ۷۵۰۰۰ برسد. در بدترین سناریوی ممکن، این رقم دو برابر خواهد شد.
نقش محیط کار در پیشگیری از خودکشی
احساس عدم ارتباط داشتن، یک محرک قوی برای بروز بیماریهای روانی است. در مقابل، یک فرهنگ سالم در محیط کار، میتواند ارتباطات را قوی کند: ارتباط داشتن با یک کار معنادار و همچنین همکاران و همقطاران. بهویژه با توجه به اینکه دورکاری و نظامهای کاری دوگانه احتمالا یک رویداد ماندگار خواهند بود، رهبران کسبوکار باید برای ایجاد یک فرهنگ مشارکتی و ارتباطی در محیط کار، تلاش دوچندانی داشته باشند.
متاسفانه، کارفرماها به اندازه کافی برای پرداختن به مساله تنهایی در محیط کار تعهد ندارند. نظرسنجی که در ابتدای پاندمی کرونا انجام شده، به این نتیجه رسیده که از هر پنج کارمند، سه نفر در محیط کار احساس تنهایی میکنند و حتی تعداد بیشتری از اینها (۶۳درصد)، احساس میکنند کارفرمای آنها برای مقابله با مساله تنهایی در محیط کار، کاری انجام نمیدهد.
تنهایی محیط کار میتواند ناشی از فاکتورهای متعددی باشد، اما تاکید بر شرایط سلامت ذهن، جزو اصلیترین آنها است. رهبران کسبوکار باید نشانههای انزوا یا عدم ارتباطگیری افراد را به عنوان پرچمهای قرمز احتمالی برای ریسک جدی سلامت روان در نظر بگیرند و نگرانی خود را بابت این موضوع اعلام کنند و در زمان مناسب پیشنهاد کمک به فرد مورد نظر بدهند.
پرچمهای قرمز دیگری که کارفرماها باید به آن توجه کنند، عبارتند از:
*کجخلقی یا عصبانیت مداوم
* تغییرات دائمی خلق و خو
* عدم نشان دادن علاقه یا لذت نبردن از کار
* کارکنانی که دائما اظهار میکنند گیر افتادهاند.
* رفتارهای خود انزوایی
تغییر تمرکز برای امنیت روانی
امی ادموندسون(Amy Edmondson)، که تحقیقات پیشگامانه او، نقش امنیت روانی را در شادمانی و بهرهوری تیمها اثبات کرده، اخیرا در مقالهای نوشته که چگونه کرونا و رواج روش کار دوگانه، باعث شده درکمان را از فرهنگ کاری سالم ارتقا دهیم. از گذشته، تمرکز امنیت روانی بر توانمندسازی کارکنان بوده تا بتوانند خود واقعیشان را عرضه کنند. ادمونسون مینویسد که این آزادی باید توانایی پرداختن به مسائل شخصی در محیط کار را هم دربربگیرد.
پاندمی نشان داده که دیگر امکان ندارد گفتوگوهای کاری و «غیرکاری» را از هم تفکیک کرد. مسائلی که زمانی مطلقا شخصی تلقی میشدند (هر چیزی از مسوولیتهای مراقبت از بچهها گرفته تا ثبات محیط داخلی) میتواند به طور مستقیم و قابل توجهی بر توانایی یک کارمند برای شکوفا شدن و بهرهور شدن در کار اثر بگذارد. یک عامل کلیدی فرهنگ کاری سالم در آینده، آزادی پرداختن به چنین مسائلی در کنار همکاران و سوپروایزرها است.
نقش مهم رهبران سازمان
ادمونسون اشاره میکند که اولین قدم مهم برای ایجاد این نوع امنیت روانی، این است که رهبران سازمان در مورد مسائل «غیرکاری» مهم، گفتوگوهای دوستانه داشته باشند و برای مطرح کردن دغدغههای شخصی خودشان هم تمایل نشان دهند. تنها در این صورت است که کارکنان هم برای مطرح کردن مسائل خود، احساس راحتی میکنند. همچنین، رهبران کسبوکار باید فضا را برای مکالمات بیشتر در مورد سلامت روان آماده کنند. یک نظرسنجی تازه در مورد سلامت روان و محیط کار، میگوید که ۸۸درصد کارکنان قدردان مدیرانی هستند که در مورد سلامت روانی صحبت میکنند، اما فقط ۳۵درصد میگویند که مدیران ارشد شرکت آنها به طور مداوم در مورد چنین چیزهایی حرف میزنند. همانطور که فرد راجرز، مجری و چهره معروف آمریکایی گفته بود، چیزی که بتوان آن را مطرح کرد، قابل مدیریت کردن است. از بین بردن تابویی که در مورد سلامت روان وجود دارد، قدرتمندترین قدمی است که رهبران میتوانند بردارند تا مساله بیماری جدی روانی و خودکشی را مورد توجه قرار دهند. رهبران کسبوکار میتوانند رفتارهای دیگری را که نشاندهنده ارزشهای محیط کار هستند و سلامت روان و رفاه کلی را اولویت قرار میدهند، مدلسازی کنند. این رفتارها شامل نشان دادن سپاس و قدردانی، ایجاد فرهنگ دلسوزی و ارتباطپذیری، و رواج عادتها و روتینهایی است که رفاه را ارتقا میدهند.
در نهایت، رهبران باید بدانند که تا وقتی به سلامت خودشان اهمیت ندهند، نمیتوانند محیط کار سالمی ایجاد کنند.