برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
تعارضات: شاهکلید تحولات آینده
*هر تغییر بزرگی با انتقاد سازنده اما جدی از وضعیت موجود آغاز میشود. هر تحولی در درون خود یک نوع تعارض دارد که حل آن تعارض یعنی تعارض بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب به بروز تغییر مطلوب میانجامد. در اینجا نباید از یاد برد که در هر سازمانی افرادی حضور دارند که از تداوم وضعیت کنونی حمایت میکنند و دلیلی بر تغییر یافتن وضع موجود نمیبینند و در مقابل آنها هستند کسانی که یا در پی تغییر دادن شرایط و بر هم زدن وضع موجود هستند یا از آن حمایت میکنند و از دل همین تعارض است که تغییرات بزرگ و تاریخساز بیرون میآیند.
*هر تغییری به یک تصویر و دیدگاه روشن نسبت به وضعیت آینده نیاز دارد. در واقع از طریق همین دیدگاههای روشن و شفاف نسبت به آینده است که مدیران سازمانها به عنوان رهبران تغییر میتوانند مفاهیم و ایدههای مورد نیازشان و مهمتر از آن، دلایل و توجیهات لازم برای اتفاق افتادن تغییر را شناسایی کنند که این دیدگاهها و تصویرها گاه در قالب شعارها جلوهگر میشوند و به تدریج به بخشی از فرهنگ سازمانی تبدیل میشوند و در نهایت به نهادینه شدن و مورد پذیرش قرار گرفتن ایدههای نو و تغییرات منتهی میشوند.
*با بهرهمندی از آیندهنگری میتوان احتمالات گوناگون مرتبط با آیندههای متفاوت را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد و انتخابهای استراتژیکی را بر همین اساس صورت داد. اینکه ما بتوانیم روندهای آینده را به درستی پیشبینی کنیم و از قبل از شروع آنها بتوانیم به آنها واکنش نشان دهیم و خود را برای آنها آماده سازیم هنری است که باعث متمایز شدن مدیران و رهبران بزرگ و تاثیرگذار از سایرین شده و میشود. در این حالت وظیفه اصلی مدیران عبارت است از تقویت مهارتهای آیندهنگری خود و منطبق ساختن استراتژیهای سازمانی با محتملترین آیندهای که انتظار شرکتها و صنایع و بخشهای مختلف را میکشد.
*با داشتن یک هدف بزرگ و مشخص، همه کسبوکارها قادر خواهند بود تلاشهایشان را بر آن هدف از قبل
مشخص شده متمرکز کنند و از حاشیهروی و پرداختن به حاشیهها بپرهیزند. در واقع با متمرکز شدن سازمانها بر اهداف از پیش تعیین شده و اجتناب آنها از حاشیهروی و دچار روزمرگی شدن است که سازمانها قادر خواهند بود در کوتاهترین زمان ممکن به سمت آیندهای که از قبل ترسیم کردهاند خیز بردارند و دست به کارهای بزرگی بزنند.
بهطور کلی، آنچه در زمان تصمیمگیری و برنامهریزی برای ایجاد هر تغییر و تحولی لازم است آگاهی کامل از بهترین زمان ممکن برای به چالش کشیدن وضعیت موجود و جایگزین کردن آن با گزینه مطلوب است چراکه در صورت انتخاب زمان مناسب برای آغاز هر تغییری میتوان تغییرات موردنظر را با برانگیختن کمترین مقاومت از سوی دیگران و با بیشترین اثربخشی عملی ساخت و طرحی نو در انداخت.
نمونه بارز ایجاد تغییرات بزرگ و به موقع را در شرکت گودیر (Goodyear) که یک شرکت معروف لاستیکسازی است میتوان مشاهده کرد. چندسال پیش، تیم بازاریابی شرکت گودیر پیشبینی کرده بود که به زودی تقاضای زیادی برای تایرهای جدید ماشینهای اسپرت و مسابقهای بهوجود خواهد آمد که از تکنولوژی پیشرفتهتری در مقایسه با تایرهای مرسوم آن دوره برخوردار بودند. این تایرهای جدید که بعدها با نام تجاری ایگل (Eagle) به بازارهای جهانی عرضه شدند از تکنولوژیهایی استفاده میکردند که تا آن زمان در صنعت تایرسازی مورد استفاده قرار نگرفته بودند و هیچ شرکت دیگری به سراغ آن تکنولوژیها نرفته بود. در ابتدا، طرح پیشنهادی مهندسان طراح شرکت گودیر که افرادی خلاق و جسور بودند با واکنش سرد مدیران شرکت روبهرو شد و طرح پیشنهادی آنها تا مدتها بلااستفاده باقی ماند تا اینکه نشانههای اولیه تغییر رفتار و دگرگون شدن نیازهای مشتریان هویدا شد و همین عامل مانند جرقهای بود که باعث شعلهور شدن آتشی شد که مهندسان شرکت مدتها پیش بهدنبال روشن کردن آن بودند. در نتیجه به محض اینکه طرح مورد نظر مهندسان نخبه شرکت گودیر دوباره پیشنهاد شد و روی میز هیاتمدیره شرکت قرار گرفت به سرعت پذیرفته شد و سایر فرآیندهای مربوط به آمادهسازی خط تولید و برنامهریزی برای بازاریابی و توزیع تایرهای جدید ایگل که از جدیدترین تکنولوژیهای آن زمان بهره میبردند طی شد و تغییری که در ابتدا با مقاومت تصمیمگیران و مدیران شرکت مواجه شده بود به یکی از تغییرات مثبت و مثالزدنی شرکت گودیر تبدیل شد و این است نمونهای از ایجاد تغییرات مناسب و تاثیرگذار در زمان و مکان مناسب و درست.
alavitarjomeh@gmail.com