چگونه از تعلل در پیشبرد کارها جلوگیری کنیم و به هدف نزدیکتر شویم
نقشه راه عبور از مانع بزرگ کارآفرینی
اما میبینید که هنوز آماده پیش رفتن نیستید. همچنان تعلل میکنید و این کار را به تعویق میاندازید. همیشه چیزهایی هست که سر راه اهداف شما قرار میگیرد؛ ملاقات با دوستان، سرگرمیها، ورزش و حتی کار کارمندیتان. همه اینها باعث میشوند با ناامیدی به خودتان بگویید «شاید من برای کارآفرینی ساخته نشدهام.»
هیچکس با انگیزه کامل متولد نمیشود. چیزی که کارآفرینان موفق را از آنهایی که هیچگاه رویاهای خود را دنبال نمیکنند متمایز میکند، این است که اولی میداند چگونه جلو برود و اجازه میدهد نیروی محرک درونیاش راهنمایی باشد به جایی که میخواهد برسد. اگر میخواهید یاد بگیرید چطور یک بار برای همیشه تعلل کردن را کنار بگذارید، یک طرح ساده را خلاصهسازی کردهایم که به شما کمک میکند باانگیزه بمانید و وارد عمل شوید.
چطور تعلل کردن را کنار بگذاریم؟
تعلل کردن، یعنی پشت گوش انداختن کاری که برای یک هدف خاص میخواهیم انجام دهیم. در این شرایط، با وجود اینکه میخواهید کاری را انجام دهید، احساس میکنید از انجام آن بازداشته میشوید. میخواهید به باشگاه بروید، اما «چیز کوچکی» اتفاق میافتد و این کار را به تعویق میاندازید و بنابراین، هیچگاه هدف کاهش وزن در لیست اهدافتان تیک نمیخورد. میخواهید کار مشاوره به مشتریان خود را توسعه دهید، اما هیچ وقت تماس گرفتن با افرادی که با کسبوکارتان آشنا نیستند و مشتری بالقوه محسوب میشوند، شروع نمیکنید و بنابراین کسبوکارتان هیچگاه رشد نمیکند و این اتفاق برای همیشه یک رویا باقی میماند.
تعلل یک ضعف یا مشکل برای شما نیست. پشت گوش انداختن کارها یک اتفاق کاملا عادی است.
همه ما- حتی انسانهای موفق- این کار را انجام میدهیم. تفاوتی که وجود دارد این است که افراد موفق میدانند چطور از دلیل ریشهای تعلل در کارهای خود اجتناب کنند.
چرا این اتفاق میافتد؟ واقعیت این است که شما به هزینههای فعلی کارهای خود، نسبت به هزینههای آینده آن، وزن بیشتری میدهید. جورج ایکرلاف، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱، در مقالهای معروف در این رابطه (۱۹۹۱)، چنین تعریفی ارائه داده است:«تعلل در کارها وقتی اتفاق میافتد که هزینههای فعلی در مقایسه با هزینههای آینده، بهطور برجستهای بیشتر میشوند و باعث میشوند افراد وظایف خود را به فردا موکول کنند، بدون اینکه پیشبینی کنند وقتی آن فردا بیاید، کاری که باید انجام بدهند دوباره به تعویق خواهد افتاد.»
وقتی حس میکنید رفتن به مهمانی دوستتان از درست کردن لیست مشتریان بالقوه برای کسبوکار مشاورهتان یا تهیه لیست تامینکنندگان برای فروشگاه مجازیتان مهمتر است، یعنی هزینه انجام ندادن این کارها را در نظر نگرفتهاید و هزینه نرفتن به مهمانی برای شما مهمتر بوده است. در گفته ایکرلاف، «بهطور برجستهای» عبارت کلیدی است که یعنی به چیزهایی که ملموس و قابل دیدن هستند وزن بیشتری میدهید و به چیزهایی که هنوز نمیبینید وزن کمتر. میبینید که دوستتان به شما پیام میدهد و میگوید قرار است کلی خوش بگذرد، اما نمیبینید که شش ماه است بهخاطر عقب انداختن کارهای مهم، درآمد کافی نداشتهاید.
واقعیت این است که تعلل کردن و پشت گوش انداختن درمان قطعی ندارد و نمیتوانید این مشکل را بهطور کامل حل کنید. اما یکسری راهحلها وجود دارند که به شما کمک میکنند دیگر در عملی کردن تصمیمهای مهمی که میگیرید، تعلل نکنید. در ادامه آنها را توضیح میدهیم.
۱- از روانشناسی خود پیشی بگیرید
تعلل در کارها میتواند به مشکلی بزرگتر از خودتان تبدیل شود. نمیتوانید آن را کنترل کنید و وقتی متوجه آن میشوید که دیگر خیلی دیر شده است. تعریفهایی که در مورد ماهیت تعلل و پشت گوش اندازی ارائه میشود، همچنان توضیح نمیدهند که چرا این اتفاق رخ میدهد. بنابراین، باید با جزئیات بیشتری آن را بررسی کرد. طبق تحقیقی که ویلیام جی. ناس انجام داده، دو دلیل احتمالی برای تعلل کردن در کار وجود دارد: ۱- معتقدید برای انجام کارهایی که بابت آن عذر و بهانه میآورید، کافی نیستید، ۲- معتقدید دنیا خیلی سخت و طاقتفرسا است.
اما صبر کنید! چیزهای بیشتری هم وجود دارد. مطالعات دیگر دلایل متعدد دیگری پیدا کردهاند:
- ترس از شکست دارید.
- رویکردی کمالگرایانه دارید.
- خودآگاهی بالایی دارید.
- مضطرب هستید.
تعلل کردن بهطور واضح یک مشکل چندوجهی و آنقدر پیچیده است که نمیتوان با یک چوب جادو آن را حل کرد. با این حال، میتوانید روی تکتک این مشکلات و با توجه به اینکه از کدامیک بیشتر رنج میبرید، کار کنید.
بهعنوان مثال، یکی از رایجترین مشکلاتی که کارآفرینان دارند، بازاریابی با تماس تلفنی یا اصطلاحا «تماس سرد» است. هیچ بازاریاب یا کارمند فروشی که به خوبی آموزش ندیده، دوست ندارد برای بازاریابی محصول یا خدمتی با افراد تماس تلفنی برقرار کند. این کار برای کسانی که عادت ندارند برخورد تند طرف مقابل یا قطع شدن فوری تلفن روی خود را ببینند، پراسترس و سخت است. بنابراین، تعجبی ندارد که کاری مثل تماس سرد را دائم به تعویق بیندازید. اما اگر بدانید که احساس ناکافی بودن دلیل اصلی به تعویق انداختن این کار است، میتوانید روی آن کار کنید. نگاه عمیقی به این موضوع بیندازید و از خودتان سوالات زیر را بپرسید:
آیا احساس میکنید واقعا میتوانید تماس سرد برقرار کنید (یا هر کار دیگری که آن را به تعویق میاندازید؟)
آیا حس میکنید دانش انجام چنین کاری را دارید؟
حس درونی آنی شما نسبت به انجام تماس سرد چیست، آیا مضطرب میشوید، میترسید تماس را روی شما قطع کنند، از شکست هراس دارید.
آیا فردی کمالگرا هستید، اگر اینطور است، آیا فکر میکنید تمایل به تحت کنترل داشتن همه چیز است که شما را متوقف میکند؟
موقعیت را چطور میبینید، آیا حس میکنید شرایط بر شما غلبه کرده است، آیا چنین چیزی شما را میترساند؟
پاسخ دادن به این سوالات به شما کمک میکند دلایل روانشناسانهای که باعث میشوند در کارها تعلل کنید، بشناسید. با این پاسخها، حالا شما میتوانید با هر کدام از این مشکلات تک به تک مواجه شوید.
اگر حس میکنید دانش کافی برای شروع تماسهای سرد را ندارید، کتابی در این مورد بخوانید، یک برنامه آموزشی را شروع کنید یا از یک مربی کمک بگیرید. اگر از شکست میترسید، شکل موقعیتی که در آن هستید را به یک موقعیت یادگیری و کسب مهارت تغییر دهید. با کسی که قبلا این کار را انجام داده صحبت کنید تا بتوانید واقعیتهای تماس سرد را تصویرسازی و احساس کنید.
۲- هدف واضحی داشته باشید
اگر هدفی دارید یا حداقل یک ایده کلی از آنچه میخواهید انجام دهید- مثلا راهاندازی فروشگاه مجازی خودتان یا یک کسبوکار نرمافزاری- اما ظرفیت لازم برای عملی کردن آن را ندارید، یعنی درحال تعلل کردن هستید. هدف «شروع یک کسبوکار آنلاین» بیشتر یک آرزو است تا یک هدف؛ چیزی مثل اینکه «میخواهم یک میلیون دلار پول درآورم.» با اینکه این هدف کلی و گسترده میتواند شما را به سوی یادگیری در مورد کارآفرینی سوق دهد، اما قبل از اینکه بتوانید طرحی برای شروع آن کسبوکار رویایی داشته باشید، باید وارد جزئیات بیشتری شوید.
یک مدل مفید که میتوانید برای افزایش شفافیت اهداف خود مورد استفاده قرار دهید، سیستم SMART است که استیو مکلئود، آن را اینگونه توضیح میدهد:
* خاص (Specific)
* قابل سنجش، بهطوریکه یک عدد داشته باشد (Measurable)
* قابل دسترس (Achievable)
* واقعگرایانه (Realistic)
* دارای محدودیت زمانی (Time-bound)
با این مدل، هدف شما برای شروع یک کسبوکار آنلاین میتواند اینگونه تعریف شود: «راهاندازی فروشگاه مجازی در اول مارس ۲۰۲۱.» اگر این هدف را با هدف قبلی خود مقایسه کنید، میتوانید کاربردپذیری S.M.A.R.T را در آن ببینید:
* خاص است- میخواهید تا تاریخی مشخص یک کسبوکار راهاندازی کنید.
* قابل سنجش است- کار واضحی هست که باید انجامش دهید.
* دسترسیپذیر و عملی است- «راهاندازی کردن» یعنی ایده یک فروشگاه زنده، درحالیکه «شروع کردن» میتواند خیلی معانی داشته باشد. همچنین میتوانید از کسی بخواهید پیگیر شما در رسیدن به چنین هدفی باشد.
* واقعی است- این هدف با هدف کلیتری که میخواستید «یک کسبوکار آنلاین را شروع کنید» مرتبط است.
* محدودیت زمانی دارد- چون یک تاریخ برای آن مشخص کردهاید.
برای اینکه دیگر کارتان را به تعویق نیندازید، باید هدف واضحی داشته باشید که به شما برای وارد عمل شدن انگیزه میدهد و مدل SMART اولین قدم برای غلبه بر تعلل کردن است.
۳- اقدامات عملی تعریف کنید
با اهداف SMART دقیقا میفهمید که کجا میخواهید بروید. اما در این مسیر به چیزی ملموستر احتیاج دارید. همین جا است که انجام اقدامات عملی کمک میکند دیگر کارها را پشت گوش نیندازید. یک اقدام عملی یعنی هر کاری که شما را به سوی عملی کردن هدفتان سوق میدهد. اگر هدفتان این است که تا یکم مارس ۲۰۲۱ فروشگاه مجازی خود را راهاندازی کنید، اقدامات عملی که شما را به این هدف نزدیکتر میکنند، عبارتند از:
* تحقیق در مورد بهترین پلتفرمهای تجارت الکترونیک
* باز کردن یک حساب کاربری در یکی از این پلتفرمها
* مشخص کردن یک موضوع
* تعریف محصولی که میخواهید بفروشید
* نوشتن توصیف محصول
شناسایی اقدامات عملی کار سادهای است، چون میتوانید از خودتان بپرسید کدامیک از آنها را انجام دادهاید و با یک بله یا نه ساده، به این سوال پاسخ دهید. هیچ حالت بینابینی در مورد اینکه آیا موضوع را مشخص کردهاید یا نه وجود ندارد؛ یا بله یا نه. بنابراین، مشخص کردن موضوع یک اقدام عملی محسوب میشود.
به هر حال، اقدامات عملی اگر به هدف نهایی شما برای شروع یک کسبوکار متصل نباشند، به خودی خود کمک زیادی به شما نمیکنند. تفاوت کلیدی بین تعریف اقدامات مفید و عملی با اقدامات غیرمرتبط این است که اولی از هدف ناشی میشود، در حالی که دومی بهصورت رندوم مشخص میشود.
در مثالی که مطرح شد، اقدامات عملی همگی با هدف راهاندازی یک فروشگاه آنلاین مرتبط هستند. بنابراین هدف SMART خود را مشخص کنید و تا جایی که میتوانید آن را به جزئیات بیشتر تقسیم کنید. هر یک از اقدامات مدل SMART را انجام دهید تا بتوانید پیشرفت خود را بسنجید و از دیگران کمک بگیرید.
۴- پیشرفت خود را بسنجید
انگیزه نداشتن میتواند نشانهای باشد مبنی بر اینکه تمایلات کمالگرایانه دارید یا بهشدت از خودتان انتقاد میکنید. مطالعات نشان میدهند افرادی که زیاد از خودشان انتقاد میکنند، پیشرفت چندانی در اهداف فعلی یا انتظارات اهداف آینده خود ندارند. میتوانم خیلی راحت بنشینم و برای شما بنویسم که «سخت نگیر» و «با خودت خوب باش.» اما این مشکل عمیقتر از این حرفها است. برای اینکه بر مشکل انتقاد از خودتان- که کاملا ذهنی و وابسته به تفکرات خودتان است- غلبه کنید، میتوانید پیشرفتی که به دست آوردهاید را بسنجید- که کاملا عینی و بیطرفانه است.
اگر یکی از کارهای اصلی برای راهاندازی کسبوکارتان این است که در یک پلتفرم تجارت الکترونیک مثل شاپیفای یا بیگکامرس (BigCommerce) حساب باز کنید، این واقعیت که بالاخره این کار را انجام دادید، یک نشانه پیشرفت غیرقابل انکار است. حالا دیگر جایی برای سرزنش خودتان وجود ندارد. لیستی از همه اقدامات عملی که قبلا تعریف کردهاید تهیه کنید و آنها را همراه با یک تاریخ هفتگی وارد یک جدول کنید. (جدول ضمیمه)
هر چقدر این جدول را بیشتر پر کنید، طرح عملی شما به هدف نهایی راهاندازی کسبوکار نزدیکتر میشود. مهمتر از همه، میتوانید نتایجی را که بهدست میآورید پیگیری کنید و خودتان را در یک حلقه انگیزه مثبت قرار دهید. با چنین جدولی، دیگر جایی برای انتقاد و سرزنش خودتان باقی نمیماند و پیشرفت درست جلوی چشمتان است.
۵- مسوول باشید
موفقیت به ندرت به تنهایی بهدست میآید. به همین دلیل است که تقریبا همه شرکتهای موفق معروف، بیش از یک بنیانگذار داشتهاند. بیشتر شرکتهای موفق، بهویژه در حوزه تکنولوژی، مثل مایکروسافت، اینتل، فیسبوک و HP حداقل دو بنیانگذار داشتهاند.
این بنیانگذاران نهتنها از نقاط قوت یکدیگر بهره بردهاند، بلکه از طرف مقابل بهعنوان یک شریک مسوول استفاده کردهاند.
اگر شریک تجاری ندارید، ناامید نشوید. خیلی جاها میتوانید یک فرد مسوول پیدا کنید. بهدنبال افرادی باشید که در پیشرفت کارشان دچار مشکل شدهاند و به کمک نیاز دارند. افرادی را پیدا کنید که با شما سینرژی دارند. اگر شما در بازاریابی مهارت دارید و کسی را پیدا کردید که طراح خوبی است، به هم کمک کنید و همزمان، همدیگر را مسوول و پاسخگو بدانید.