تمرین و تکرار؛ لازمه کارآفرینی
اگر وجه اشتراکی بتوان بین تمام این کالاها پیدا کرد، این است که هیچکدام از آنها در هنگام اختراع یا طراحیشان به این شکل نبودهاند. دلیلش آن است که از زمان ایده اولیه تا طراحی و تولید یک محصول، اتفاقات بسیاری میافتد. شکل آنها تغییر میکند. مواد مصرفیشان تغییر میکند. شیوه ارائه آنها به بازار تغییر میکند. نامشان تغییر میکند. فرآیند تولیدشان تغییر میکند. روشهای ساختشان تغییر میکند. کافی است در هر کدام از این موارد دقت کنید تا تغییرات را به چشم ببینید.
زمانی که یک کارآفرین ایده خود را به اطرافیانش معرفی میکند، با نگاههای تردیدآمیز و انتقادها و البته پیشنهادهای فراوانی مواجه میشود. این اتفاق در معرفی محصول به بازار هم میافتد. هر واکنش و بازخوردی کارآفرینها را متوجه نکتهای از محصولشان میکند. در نهایت، این بازخوردها را بازنگری کرده و بهطور دائم بهدنبال بهبود محصولات تولیدیشان خواهند بود.
بهطور کلی هر کارآفرین دو مرحله را پشتسر میگذارد. مرحله نخست، شامل بررسی ابعاد مختلف ایده، بررسی بازار، شناسایی رقبا و آشنایی با مشتریان است. مرحله دوم، معرفی محصول به بازار و دریافت بازخورد از بازار است. مرحله نخست، محدودیت زمانی خاصی ندارد. برخی از کارآفرینانی که با آنها مصاحبه کردهام، تنها یک سال در این مرحله بودهاند.
برخی دیگر از کارآفرینان نیز به دلیل ناآشنایی با بازار، تا پنج سال از وقت خود را صرف بررسی ایده خود کردهاند. در نهایت، تمام آنها باید از این مرحله عبور کرده و به مرحله دشوار دوم گام بگذارند. مرحله دوم به این دلیل دشوار است که انتقادهای فراوانی با خود دارد. کارآفرینی که ظرفیت پذیرش انتقادات را نداشته باشد، به راحتی نمیتواند به بهبود محصول/ خدمت خود اقدام کند. در طرف دیگر، باقی ماندن در مرحله نخست هم توصیه نمیشود. هر کارآفرین بالاخره باید از مرحله نخست عبور کند و ایده خود را عملی سازد. هراس از انتقاد یا ایدهآلگرایی نباید مانع از گام گذاشتن به مرحله دوم کارآفرینی شود.
در این فرآیند، کارآفرینها باید بارها به تمرین و تکرار ایدههای خود بپردازند تا در نهایت یک محصول/ خدمت جذاب را به بازار عرضه کنند. البته که هر محصول با یک ایده شروع میشود. اما پالایش این ایده و رسیدن به یک محصول بازارپسند، بسیار دشوار است. یکی از دشواریهای کارآفرینی جذب سرمایه و درخواست از اطرافیان برای سرمایهگذاری در کسبوکار است. اما ارائه ایده به آنها بسیار دشوارتر است. یک بار تلاش کنید که یک غذا برای اطرافیان خود بپزید و نظر آنها را در موردش جویا شوید. از آنها بخواهید مزهاش را برایتان توصیف کنند، راهکارهای بهبودش را بگویند، نقطه قوت و ضعفش را بیان کنند و آن را با غذاهای دیگر مقایسه کنند. از این تمرین لذت نخواهید برد اما دشواری معرفی ایده به دیگران را درک خواهید کرد.
گری اریکسون کسی است که با ایده خود سراغ دوستانش رفت. او شکلاتهای انرژیزای کلیف بار (Clif Bar) را به بازار معرفی کرد اما در مرحله ایدهپردازی و آزمایش آن سختیهای بسیاری تحمل کرد. او که یک دوچرخهسوار اهل کالیفرنیا بود، سال ۱۹۹۰ به ایدهاش رسید؛ زمانی که با یکی از دوستانش برنامه ۲۰۰ کیلومتر رکابزنی داشتند. هر کدام از آنها یک موز و ۶ شکلات انرژیزا با خود به همراه داشتند. در آن زمان فقط یک نوع شکلات انرژیزا به نام پاور بارز در بازار وجود داشت و به همین دلیل هر دوچرخهسواری از آن استفاده میکرد.
گری برای من توضیح داد: «به قله همیلتون رسیده بودیم که پنج شکلات خوردم. نگاهی به شکلات ششم انداختم و با خودم گفتم: به هیچ وجه نمیتوانم آن را هم بخورم. ترجیح میدادم از گرسنگی بمیرم تا آنکه آن شکلات بدمزه و بدون شکر را بخورم. در آن لحظه به دوستم رو کردم و گفتم: من میتوانم یک شکلات انرژیزای بهتر درست کنم.»
۲۴ ساعت بعد گری به خانه رسید و مادرش را صدا زد که به او در درست کردن شکلات انرژیزایش کمک کند (مادر او یک مغازه کوچک نان و شیرینی داشت). زمانی که گری در مورد دستور پخت شکلاتهای انرژیزا از مادرش پرسید، با این سوال مواجه شد: «شکلات انرژیزا چیست؟» پاسخ گری، عملا شالوده محصول آیندهاش را شکل داد: «مثل یک نوع کلوچه با جو پرک، کشمش و شکلات. اما نمیتوانیم از کره، شکر و روغن استفاده کنیم. فقط باید از جوی کامل، میوههای واقعی و شیرینکنندهای از برنج استفاده کنیم. همچنین به دلیل آنکه کلوچه نیست، باید آن را به شکل مستطیل درآوریم.»
مادرش بلافاصله دست به کار شد. دفترچه آشپزی خود را آورد و بهدنبال دستور پخت کیکها و کلوچههای مختلف گشت. مشکل آنجا بود که شکلاتهای انرژیزای مدنظر آنها نباید پخته میشد و کره و شکر و روغن در آنها کاربردی نداشت. آنها مجبور بودند بارها و بارها دستور تهیههای خلاقانهای را امتحان کنند. این فرآیند ۶ ماه به طول انجامید. حتی پس از آنکه به محصولی رضایتبخش دست یافتند و گری آنها را در رکابزنی بعدی به دوستانش معرفی کرد، هیچ کدامشان آن را دوست نداشتند.
باز هم امتحان و آزمایش شروع شد و در نهایت به محصولی انجامید که حداقل خود گری از آن لذت میبرد. او با تردید سراغ بستهبندی رفت و قیمتی برای محصولش تعیین کرد. اما باز هم انتقادها و واکنشهای منفی بازار او را مجبور به بازنگری در ترکیبات و شیوه تهیه شکلات انرژیزایش میکرد. این فرآیند بارها و بارها تکرار شد تا در نهایت کلیف بار تبدیل به خوراکی محبوب دوچرخهسواران و ورزشکاران استقامتی شد.